امیرالمؤمنین علی علیه السلام، در سخنى مردم را از همراهی با اکثریت بر حذر می دارد و مى فرماید : «هرگز در مسیر هدایت از کمى همراهان وحشت نکنید» (و به دنبال اکثریت فاسد گام برندارید).
تفرقه کمر ملت ها را می شکند
از دیدگاه قرآن و روایات، ضرورت و اهمیت اتحاد، از اساسی ترین مسائل اجتماعی و دینی مسلمانان است. هدف واحد در سایه پرستش خدایی واحد، هشدار قرآن به پیامد اختلاف، چنگ زدن به ریسمان الهی و...، از بارزترین موارد تأکید قرآن بر وحدت است.
از بلاهای اجتماعی که کمر و شوکت ملت ها را می شکند، تفرقه و جدایی است. دشمنان با همین وسیله توانسته اند در میان ملت ها نفوذ کنند و از نیروی آنان بکاهند. ایجاد احزاب و گروه ها و قطعه قطعه شدن ملت به سود استعمارگران و بیگانگان است.
دست خدا با جماعت است
دین مبین اسلام، به شدت مسلمانان را از تفرقه بر حذر داشته و بر وحدت امت تاکید کرده است. امام علی علیه السلام، نیز بر همگامى و همراهى با جمعیّت عظیم مسلمین و پرهیز از هرگونه تک روى تاکید می کند و با صراحت مى فرماید : «دست خدا با جمعیّت است».
ائمه هدى (علیهم السلام) خودرا گروه معتدل و دور از افراط و تفریط معرفى مى نمودند که تندروان باید به سوى آنها باز گردند و کندروان باید خودرا به آنها برسانند.
هر زمان مسلمانان متفق و متحد بوده اند داراى قدرت و عظمت و شوکت بوده اند و هر زمان که تفرقه و نفاق در میان آنها افتاد ذلیل و خوار و بى مقدار شدند.
همانطور که امام علی علیه السلام فرمودند: «افراد تک رو طعمه شیطانند همان گونه که گوسفند تک رو طعمه گرگ مى شود»
بدیهى است منظور از هماهنگى با جمعیّت همان اکثریتى است که داراى ایمان و ارزش هاى انسانى و اخلاقى باشد. اسلام هرگز هماهنگى با اکثریت فاسد را توصیه نکرده و نمى کند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام، که گوینده سخن بالاست در سخن دیگرى مردم را از همراهی با اکثریت بر حذر می دارد و مى فرماید : «هرگز در مسیر هدایت از کمى همراهان وحشت نکنید» (و به دنبال اکثریت فاسد گام برندارید).
بنابر این انسان خردمند و عاقل با مطالعه سخنان پیشوایان دین، به این بینش می رسد که در جهت وحدت با چه کسانی تلاش کند و از تک روی پرهیز می کند.
حواستان به زیاده روی و کم روی باشد!
افراط و تفریط در همه چیز مذموم و مایه گرفتارى و بدبختى است نه تنها در مسائل اعتقادى که در مسائل ساده فردی و اجتماعی نیز چنین است و سرچشمه افراط و تفریط معمولاً جهل و نادانى و تعصب است.
از مسائلى که امام علی علیه السلام در نهج البلاغه تاکید مى فرماید، هلاکت و گمراهى گروه افراط گر و تفریط کننده است، در زمان امام علی علیه السلام، این دو گروه به طرز آشکارى در محیط جامعه اسلامى نمایان شدند؛ گروهى که امام (علیه السلام) را خدا مى پنداشتند که در عصر آن حضرت مى زیستند و به مجازات سختى از سوى امام (علیه السلام) گرفتار شدند و گروه دیگرى که نعوذ بالله کافرش مى دانستند که آنها نیز به مجازات سختى گرفتار گردیدند.
مولای متقیان خوارج را پرچمدار جدایی و تفرقه در میان مسلمانان می داند و براى شکستن ابهّت خیالى خوارج در میان مسلمانان، آنها را زیر شدیدترین ضربات سرزنش و ملامت قرار مى دهد می فرماید:« افراد نادان و جاهل دائماً گرفتار افراط و تفریطند، گروهى مرا خدا پنداشتند و گروهى کافر، مى گوید : به زودى دو گروه درباره من هلاک (و گمراه) مى شوند : دوست افراطى که محبّتش، او را به غیر حق مى کشاند و دشمنى افراطى که از سر دشمنى قدم در غیر طریق حق مى نهد»
هر زمان مسلمانان متفق و متحد بوده اند داراى قدرت و عظمت و شوکت بوده اند و هر زمان که تفرقه و نفاق در میان آنها افتاد ذلیل و خوار و بى مقدار شدند.
مرحوم سیّد «محسن امین» در «اعیان الشیعه» نقل مى کند که در نزد صحابه : «بغض على (علیه السلام) علامت منافق و تمییز او از مؤمن صادق بود»
ائمه هدى (علیهم السلام) خودرا گروه معتدل و دور از افراط و تفریط معرفى مى نمودند که تندروان باید به سوى آنها باز گردند و کندروان باید خودرا به آنها برسانند.
حرف آخر
منظور علمای اسلامی از وحدت و دوری از تفرقه، حصر مذاهب در یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها که نه معقول و نه منطقی است و نه مطلوب و عملی، نیست؛ منظور دانشمندان، متشکل شدن مسلمانان در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان است. همیشه تودههاى مؤمن، در مسیر حق حركت مىكنند و اگر گروهى دچار اشتباه شوند، گروه دیگر آنها را آگاه مىسازند و از خطر گمراهى نجات مىدهند، ولى افراد تكرو و گروههاى منزوى از جامعه اسلامى، گرفتار انواع خطاها و انحرافات مىگردند. و شیطان همیشه وسوسههاى خود را در میان آنها تشدد مىكند، و صید خوبى براى لشكر شیطانند.
منابع:
- نهج البلاغه، کلمات قصار109، خطبه 201، خطبه 127.
- محمد جواد مغنیه، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 247
- ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 8 ، ص 123.
- مکارم شیرازی، شرح پیام امام ، صص 330-331.
حامد رفیعی - تبیان