0

اشعار ولادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

جشن امسال عجب می چسبد
قال با حال عجب می چسبد
زدن بال عجب می چسبد
حافظ و فال عجب می چسبد
فال آمد که به میخانه برو
در پی باده و پیمانه برو
می زنم باده کمی مست شوم
بی خبر از همه ی هست شوم
بی غش و ساده و یکدست شوم
آن چه مقصود نگار است شوم
قصدم این است که نوکر باشم
نوکر آل پیمبر باشم
من به این نوکری ایمان دارم
نوکرم، جلوه ی سلطان دارم!
بر سرم تاج سلیمان دارم
محضر شاه خراسان ... دارم ...
.... می کنم عرض ارادت به به
خدمت بانوی عصمت به به
چه شبی شد شب میلاد رسید
باده ی عشق به تعداد رسید
جبرییل آمد و امداد رسید
وحی از پنجره فولاد رسید : ...
... بنویسید فراوان ... آمد
عمّه ی شاه خراسان آمد
نمک سفره ی مولا زینب
معنی واژه ی زهرا زینب
همه ی زندگی ما زینب
شصت و نه بار بگو: « یا زینب »
نام او را ببر از شوق و شعف
تا بگیری صله از شاه نجف
نام تو گوهر نایاب شده
محو لبخند تو ارباب شده
بی سبب نیست که بی تاب شده
فاطمه قند دلش آب شده
تا که نام تو به لب می روید
خود به خود شهد رطب می روید
کوثر حضرت کوثر هستی
زین اب هستی و زیور هستی
زینت فاتح خیبر هستی
خطبه ات گفت که حیدر هستی
همه دیدند هنر داری تو
مثل عبّاس جگر داری تو
ذوالفقار سخنت برّان است
یکی از لشکر تو طوفان است
دشمن از قدرت تو حیران است
بی سبب نیست که سر گردان است
دیده هر بار حریف همه ای
پرورش یافته ی فاطمه ای

 

شاعر : محمد فردوسی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

اين فرشته كه در اين غالب تن جا شده است
تازه از راه رسيدست و معما شده است
اشك ميريزد و در خانه همه مي بينند
اشك او آينه ي حضرت زهرا شده است
روي قنداقه ي او چند نخ سبز دخيل
يا پر ِ چند فرشته است كه پيدا شده است
نام او از طرف ذات خدا تعيين شد
يعني از كودكيش زينت بابا شده است
... گريه اش قطع شده دور و بري ها ديدند
چشم در چشم ، هم آغوش مسيحا شده است
يك تبسم به حسين كرد كه صد معني داشت
بعد از اين ، غصه و اندوه چه زيبا شده است
***
كربلا در جلوي چشم كه آمد ؟ ديدند
چشم گريان پدر محو تماشا شده است
پرده ها رفت كنار و كسي از پا افتاد
پسر فاطمه را ديد كه تنها شده است
ديد ناموس خدا را به اسارت بردند
يعني اين بين چه با حضرت سقا شده است؟
اهل خانه همه گريان و كسي مي پرسد
اين همه تير براي كه مهيا شده است؟
... بگذاريد كمي خسته گيش در برود
تازه از راه رسيدست و پرش وا شده است

 

شاعر : مسعود یوسف پور

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

با درد آمدیم و به دنبال مرهمیم
کیسه به دوش کوچه ی این نسل آدمیم
ما را نوشته اند گدایان اهل بیت
پس بی دلیل نیست که سلطان عالمیم
از لطف مادری است به ما راه داده اند
صد شکر دور سفره ی مهری فراهمیم
شیرینی محبت شان را چشیده ایم
با اذن فاطمه همه سلمان و محرمیم
اینجا به یک نفس همه عیسی شوند و ما
عمری نفس نفس زده محتاج آن دمیم
بیت علی است ، چشمه ی تسبیح داوری
با این سرا بهشت ندارد برابری
با جلوه ی محول الاحوال دیگری
امروز داشت بیت علی حال دیگری
حال فرشته های خداوند دیدنی است
مستانه می زنند پر و بال دیگری
زهرا ؟ علی ؟ نبی ؟ نه ... خدا نام او نهاد
زینب گرفت نام ، به اجلال دیگری
حتی به دیدن حسن اشکش ادامه داشت
انگار چشم اوست به دنبال دیگری
تا گودی گلوی حسین را نگاه کرد
پر زد دلش به منظر گودال دیگری
آیات عاشقی است که الهام می شود
با دیدن حسین چه آرام می شود
معشوق و عاشقند کنون روبروی هم
هر دو شدند مست شراب از سبوی هم
گنجینه های عرش سرازیر شد به خاک
 تا وا شدند چشم دو دلبر به روی هم
از دو بدن عروج به یک روح می کنند
وقتی که می کشند نفس از گلوی هم
لبخند می زنند ولی گریه می کنند
از حال می روند دمادم ز بوی هم
باشند زیر سایه ی هم تا که زنده اند
دارند هر دو در سرشان آرزوی هم
باید که ما ز کوثر و زمزم وضو کنیم
از زینب و حسین سپس گفتگو کنیم
طوفان ظهور زلف پریشان زینب است
دریا نماد قلب خروشان زینب است
تاریخ و صفحه های طلاکوب آن هنوز
برجسته از درخشش دوران زینب است
امروز اگر قیام حسینی نتیجه داد
مدیون خطبه های درخشان زینب است
با صبر او سپاه مخالف اسیر شد
ایوب نیز واله و حیران زینب است
نامش به دست مالک دوزخ نمی رسد
آن کس که جزء خیل محبان زینب است
ما دوستدار زینب کبرای حیدریم
ما خاک پای دختر زهرای حیدریم
بالش شکست و او پر خود را نگاه داشت
بالاتر از همه سر خود را نگاه داشت
او هرچه غم کشید نیفتاد بر زمین
تا نهضت برادر خود را نگاه داشت
چادر به سر ، نقاب به رخ ، تا زمان مرگ
ارثیه های مادر خود را نگاه داشت
نا محرمی نگاه به سویش نمی کند
هر بانویی که سنگر خود را نگاه داشت
زینب همان کسی است که مانند فاطمه
آتش گرفت و معجر خود را نگاه داشت
بر دست غیر رشته ی معجر نداده است
تا سوختن به پای حجاب ایستاده است
ذکر علی الدوام تو غیر از حسین نیست
سر رشته ی کلام تو غیر از حسین نیست
پیوند خورده اند به هم " زینب و حسین "
پس هم ردیف نام تو غیر از حسین نیست
حتی بهشت هم به همین نور روشن است
خورشید روی بام تو غیر از حسین نیست
با نام دلبرت سخن آغاز می کنی
هر صبح السلام تو غیر از حسین نیست
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
در خطبه ها پیام تو غیر از حسین نیست
دین جان گرفته است به ایمان تو فقط
تکمیل شد به موی  پریشان تو فقط
عصمت تنیده است به تار نقاب تو
عفت بها گرفت ، ز پود حجاب تو
برداشتی ، گذاشت زمین هرچه فاطمه
مانند مادرت شده رنگ و لعاب تو
حفظ قیام کرب و بلا با تو بود و بس
اسلام بیمه شد به تو و انقلاب تو
حتی خیال هم سخنی با تو کس نداشت
با بودن برادر عالیجناب تو
تا مسجد النبی به زیارت تو رفتی و ...
عباس بود تا که بگیرد رکاب تو
یک روز هم رسید که تو باورت نبود
بالا سر تو سایه ی آب آورت نبود

 

شاعر : رضا رسول زاده

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

 شادم و دلم رو می کشونم
تا که پیش چشماش بنشونم
همه عاشق شدن امشب که شب خواهر عشقه
دوبـاره دسـت نـیـازم سـوی بـانـوی دمـشقه
دوباره مست حرم و        اسیـر دسـت کرم و
میدم براش اگه بخواد     با یک اشاره سرم و
مدد مدد گل حیدر
******
شیر بیشه حق پدرشه
دختر پـیـمبر مادرشه
میگه چشماش که خریدارو گرفتار حسینه
بی قرار و هـوادار و هـمـه جا یار حسینه
عـلـی دیـوونه نـگـاش    داداش حسن میشه فداش
لـالـایی عاشقی رو           حسین داره میگه براش
مدد مدد گل حیدر
******
زینت پدر شد تو عالمین
میمیره برا مکتب حسین
کسی که هر دو تا عالم شده مدیون قیامش
دل آواره مـا عـمـریه افـتاده تو دامش
شـرافـت آسـمـونه            گل ولی باغبونه
همه میگن همیشه با      حسینیا مهربونه
مدد مدد گل حیدر

شاعر : محسن طالبی پور

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

کبوتـر دلم ، بــازم هـوایـیـه ، شهر عشقه
آخه میدونه که ، یه تیکه از بهشت ، تو دمشقه
باز خدا قشنگی آفریده       تو دلای کربلایی عیده
عیده عیده عیده
شب شب گل ابوتـرابه     جام عاشقی پراز گلابه
امشبم از اون شبای      نابه ، نابه
******
تو خونه ی علی ، گـل تبـسمه ، روی هر لب
میخونه فاطمه ، برای کودکش ، جـانم زینب
زینت پدر ز ره رسیده            توی بیت زهرا بازم عیده
عیده عیده عیده
مادری کـه خیلی مهربونه     داره لالایی براش میخونه
واسه حسین گرفته      بونه ، بونه
******
تا گره ای دارم ، خودتو با دعا ، میرسونی
اخه یه عمره ، که تو با حسینیا ، مهربونی
جون من دیگه به لب رسیده     کربلا بده بهم که عیده
عیده عیده عیده
کربلا نرفته ها کجایید             دستای دعاتونـو بیارید
دیگه دختر علی رو      دارید ، دارید
 

شاعر : محسن طالبی پور

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

حسین و جلوه ی جمال خواهرش
میریم ما برا تبریکِ به مادرش
خانم ، جشن میلاد گلت مبارک
ما هم ، میخونیم اِن یکاد و تبارک
اینکه      عصمت      داوره     دختر حیدره
به ملائک و نبی و زهرا       به علیّ مرتضی مبارک
دختر حسینی فاطمه        اومده آی عاشقا مبارک
دل و دلبر حسین یا زینب
******
قنداقش به روی دستای مادره
با نگاش دل اهل بیت و می بره
اونکه ، به علی زینت و نور عینه
چشماش ، روشن از نگاهِ بر حسینه
ذکرش     از همون     ابتدا     یا اباعبدالله
این همون بانوییه که داره    دل شب عزم سفر تا سحر    
پرچم نهضت کربلا رو      می بره به سوی فتح و ظفر
دل و دلبر حسین یا زینب
  ******
هستی ای قهرمان عشق حسینی
اُمید همه ی امّت خمینی
ما که ، همگی پیرو راه عشقیم
کاشکه ، ببینیم که زائر دمشقیم
میایم     حرمت     ایشالا     با ذکر یا زهرا
حرمت قرار بی قرارا      ملجأ و پناه غمگسارا
گدایی از در خونه ی تو     کار عشق هر ندار و دارا
دل و دلبر حسین یا زینب

 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

دیده بگشوده به دنیا زینب کبری
تهنیت گو بر علی و مادرش زهرا
ای نور عین کوثر زهرا       جان حسین زینب کبری
خوش آمدی ای گل زهرا
******
  نرگس شور و شعف زد غنچه در عالم
هر چه گویش در مقامش اندک است و کم
بر پیکر عالمین جان است      این دختر شیر یزدان است
خوش آمدی ای گل زهرا
******
  بر جمال دلبر خود دیده بگشوده
او که از روز ازل  مست حسین بوده
یار ولی  نور وجه الله       دخت علی  یار ثارالله
خوش آمدی ای گل زهرا
******
خانه ی زهرای اطهر گشته گلباران
از قدوم دخترش ، آن عصمت یزدان
آن بانوی فرد و بی همتا         نور دل عترت طاها
خوش آمدی ای گل زهرا
******
ما ازین بانو به درد خود دوا خواهیم
  دسته جمعی یک سفر کرببلا خواهیم
عشق حسین ، آبروی ما        کرببلا ، آرزوی ما
جانم حسین ای حسین جانم

 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

پیچیده بوی گل به صحرا    بیت الولا دارد تماشا
آئینه ها محو جمالش           آمده آئینه ی زهرا
خوش آمدی زینب کبری
******
بشنو تو آوای جلی را    بخوان خدای ازلی را
به دامن علی ببینید       زینت دامان علی را
خوش آمدی زینب کبری
******
قبله ی او روی حسین است    اسیر گیسوی حسین است
شب تا سحر از گاهواره           نگاه او سوی حسین است
خوش آمدی زینب کبری
******
در بیت مادر دختر آمد    کوثر برای کوثر آمد
با که بگویم امشب از ره    عصای دست مادر آمد
خوش آمدی زینب کبری
******
وا کرده چشمان تر خود     دل برده از برادر خود
دلداده امشب جا گرفته    بروی دست دلبر خود
خوش آمدی زینب کبری
******
دل برده از من نام زینب    مِی خورده ام از جام زینب
مرغ دلم از سینه امشب    پر می کشد تا بام زینب
خوش آمدی زینب کبری
 

شاعر : سید محسن حسینی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

ای که نور حقّی و لاله ی باغ احمدی
گل یاس فاطمه خوش آمدی خوش آمدی
ای شرف دین و مذهب یا زینب
جلوه ی زیبای مکتب یا زینب
به آل طه ذکر لب یا زینب
زینت بابا یا زینب
یا زینب یا زینب یا زینب یا زینب ...
سیدتی گل زهرا
******
  ای دل فاطمی ات گشته گرفتار حسین
کرده ای دیده ی خود باز به رخسار حسین
گل بهار ثارالله یا زینب
ای بی قرار ثارالله یا زینب
یگانه یار ثارالله یا زینب
دار و ندار ثارالله یا زینب
یا زینب یا زینب یا زینب یا زینب
سیدتی گل زهرا
******
دل بیمار من از لطف خدا شفا گرفت
به دعای زینبی برات کربلا گرفت
قسم به روز عاشورا یا زینب
دعا کن ای دخت زهرا یا زینب
کرببلایی شویم ما یا زینب
چو باکری و همّت ها یا زینب
یا زینب یا زینب یا زینب یا زینب ...
سیدتی گل زهرا
******
در دل اهل ولا سوز دل مشترکی است
که تولد تو و عزای مادرت یکی است
شاهد غمهای مادر یا زینب
غصه خور داغ حیدر یا زینب
بانوی دلخون و مضطر یا زینب
خونجگر دیوار و در یا زینب
یا زینب یا زینب یا زینب یا زینب ...
سیدتی گل زهرا

 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

با نام عشق، نام خدا، عشق نام تو
دارم شروع می شوم از فیض عام تو
بر دست های هر که رسیدی دلش شکست
غم را چکانده اند مگر بین کام تو؟
تو آمدی عصاره ی این پنج تن شدی
ای مظهر خدایی عصمت مرام تو
مثل خدیجه هستیِ تو وقف می شود
یعنی که دینمان شده مدیون نام تو
از جانب خدای تمامی یاس ها
واجب شده برای همه احترام تو
قائم مقام فاطمه ی خانه ی علی
تندیس صبر! عالمه ی خانه ی علی
ای قلّه ی نجابت توحید جایتان
تا آسمان کشیده شده ردّ پایتان
باران هم از لطافتتان حرف می زند
وقتی نزول می کند از چشم هایتان
طوفان نور! بال و پر جبرئیل ریخت
در اولین شب حرم کبریایتان
ای سایه ی ندیده شده، آیه ی حجاب
ارث نجیب فاطمه بوده حیایتان
حالا که بر رسالت محمل نشسته اید
مائیم و خطبه های پس از کربلایتان
دلواپس نگاه حسن ای تب حسین!
بنیانگذار عشق، تو ای زینب حسین!
مضمون من به قدّ شماها نمی رسد
ذهن حقیرِ قطره به دریا نمی رسد
از معجزات سوره ی مریم لبالبم
با این همه دوباره مسیحا نمی رسد
ای قبله گاه شمع! از این پس به دست توست
آتش اگر به پیکر پروانه می رسد
چشمان من نشسته سر راه محملت
یا می رسد به پای شما یا نمی رسد
هر دختری که زینب کبری نمی شود
هر دختری به دامن زهرا نمی رسد
آغوش گرم یاس فقط مستحقّ توست
زهرا اگر بخوانمت حقا که حق توست
سجاده ها دم سحرت را شنیده اند
باران چشم های ترت را شنیده اند
آه ای قنوت وتر! تمام فرشته ها
توصیف های بال و پرت را شنیده اند
وقتی که حرف می زنی انگار خاطرات
طوفان خطبه ی پدرت را شنیده اند
این ابرهای گریه ی ما قبل کربلا
آن سایه های روی سرت را شنیده اند
پر اضطراب بودی و پروا نداشتی
جز ذکر یا حسین به لب ها نداشتی
ای آیه آیه آیه ی تو سرگذشت غم
در رگ رگ جنون من آخر بزن قدم
می آیی از تنفس یک ظهر پر ز آه
ای جبرئیل خسته به طوفان گریه ام
هر قطره قطره اشک تو صد علقمه عطش
هر آه سینه سوز تو صد آسمان حرم
آئینه ی شکسته ی محمل! مسیح زخم
در کوچه های سنگدل کوفیان بِدم
با چشم های خیس خودم می نویسمت
من تا ابد تلاطم دریای زینبم
از پشت آن نقاب نجیبت نگام کن
بر روضه های ابری خود مبتلام کن
قلبت تپید و سوره ی مریم شروع شد
تفسیر زخم های مجسم شروع شد
از پشت کوه های ازل با شعاع اشک
نامت طلوع کرد و از آن غم شروع شد
اندازه ی تمامی دنیا دلت شکست
از چشم تو مراثی ماتم شروع شد
از زینبیه سینه زنان تا لب فرات
خون گریه ی سلاله ی زمزم شروع شد
وقتی وزید معجر تو دست بادها
غمگین ترین غروب محرم شروع شد
طوفان گرفت و دار و ندارت به باد رفت
پیراهن عزیز بهارت به باد رفت
دار و ندار آخرتان را گرفته اند
بر روی نیزه ها سرتان را گرفته اند
تنگ غروب روز دهم بی مروّتان
راه عبور معجرتان را گرفته اند
با تازیانه یک نفس از عصر تا به شام
بال و پر مطهرتان را گرفته اند
این لاله های سرزده از باغ مقنعه
سر تا به پای پیکرتان را گرفته اند
چیزی نمانده بر تن این آسمانِ زخم
پیراهن برادرتان را گرفته اند
***

شاعر : علیرضا لک

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

دل را به پاس عشق تو میل خُم است و بس
جان در ره دمشق تو سر در گم است و بس
زاندم که از بهشت تو تبعید می شدیم
تا حال ننگ ما طلب گندم است و بس
ای نور مهر و ماه طفیل نگاه تو
تنها نه مست جلوه ی تو انجم است و بس
تو چارده جمال و جلال محمّدی
کی گفته محو تو قمر سوم است و بس
عالم تمام مست ولای تو زینب اند
این میکده نمونه ای از مردم است و بس
ای صاحب مقام ولایت خوش آمدی
ای رهبر طریق هدایت خوش آمدی
ای نفس ناطقه گره ام وا نمی شود
وصف تو ای عقیله مهیّا نمی شود
گل ها اگر کتاب و گیاهان قلم شوند
هرگز مقام قرب تو انشا نمی شود
ای عاقله، محدّثه، عُلیا مخدّره!
مُلک و ملک ز مدح تو ارضا نمی شود
قلب سلیمه، نفس زکیّه، مجلله!
قدّیس تر ز نفس تو پیدا نمی شود
خالص ترین عیار محبّت به قلب توست
بی مُهر عاطفه دلی امضا نمی شود
ای ثروت همیشگی و نا تمام عشق
تا روز حشر بر دل پاکت سلام عشق
ای در نگاه پاک تو توحید راستین
وی احترام واجب تو فرض مؤمنین
حوّا اگر به ذائقه گندم نمی چشاند
کامت نمی چشید به جز جنّت برین
ای شفع و وتر و نافله خانه به دوش تو
باشد همان نشسته نمازت ستون دین
دست قنوت تو به بلندای آسمان
پای رکاب تو به سراپرده ی زمین
عصمت، حیا، عفاف، متانت، ادب، وقار
یک شمّه از حجاب تو ای بانوی زمین
ای رتبه ی تو نائبة الخاص کربلا
جامی بده ز باده ی اخلاص کربلا
وقتی بناست فاش شود طینت علی
دیگر نیاز نیست به مدحیّت علی
وقتی خدای نام تو را "زِینِ اب" گذاشت
جای غُلو نمانده تویی حجّت علی
ای تارهای صوتی حیدر به حنجرت
در هیئت تو تعبیه شد هیبت علی
از امتزاج کوثر و توحید، سوره ایست
چون سوره ی مبارکه ی زینت علی
تنها نه وصف قدر علی را نمی توان
حتّی مدیح نام تو ای بهجت علی
تو برترین سلاله ی آل پیمبری
خورشید حیدری و هلال پیمبری
ای جلوه ی پیمبری فایِ فاطمه
وی قامت صنوبری آیِ فاطمه
فاطر به حقّ فاطمه در سلک ما تویی
در خلق کائنات تویی طای فاطمه
در میم فاطمه تو «تکی» مثل مادرت
همتا نداشت فاطمه، ای تای فاطمه
همتای مادرت شده ای زینت پدر!
در نام توست کاملِ معنای فاطمه
ای امتداد فاطمه تا بعد کربلا
زهرا اگر نماند تویی جای فاطمه
زینب اگر نبود حرم فاطمه نداشت
دیگر خدا به لوح و قلم فاطمه نداشت
خوف و خطر به پای تو تکریم می کنند
ایمان و صبر نزد تو تعلیم می کنند
فتح و ظفر ز سایه ی تو سر برآورند
درد و بلا ز لشکر تو بیم می کنند
دلدادگان عشق به میدان کارزار
هر دم نفس به عشق تو تقدیم می کنند
حق باوران به گوش دل کودکان خویش
نام تو را به زمزمه تعلیم می کنند
آنانکه راه کرب و بلا برگزیده اند
میثاق عشق را به تو تحکیم می کنند
هرجا تویی حسین همانجاست زینبا
کرب و بلا حریم تو یکتاست زینبا
ای آفتابِ معرفتِ مکتب حسین
روشن ترین چراغ حرم زینب حسین
با اقتدا به فاطمه در مکتب علی
تدبیر توست پیروی از مکتب حسین
داغ و بلا به چشم تو زیباست زینبا
سنگ صبور و مرهم تاب و تب حسین
گوش دل تو محرم اسرار قتلگاه
در زیر تیغ می شنوی یا رب حسین
از لحظه ی ظهور تو تا ساعت وداع
نام پر از حلاوت تو بر لب حسین
چشمی که بر مصائب تو گریه می کند
خون گلو به خون خدا هدیه می کند

 

شاعر : محمود ژولیده

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

شهر مدینه نور گرفت از نگاه تو
روشن شد از فروغ رخ همچو ماه تو
ای زینب ای شکوفۀ گلزار مرتضی
ای آن که هست باغ ولا جلوه گاه تو
چون بوی گل که دامن گل هست جای او
دامان پاک فاطمه شد جایگاه تو
در گوش تو چه گفت که لب بستی از فغان
افتاد چون به روی حسینت نگاه تو
تا پرده دار عصمت و شرم و حیا شدی
حق در عفاف و شرم و حیا شد گواه تو
اندیشه را به درک مقام تو نیست راه
تا عرش کبریاست چو معراج جاه تو
فردا که نامۀ عملم را کنند باز
با اشک شرم خویشتنم عذرخواه تو
روزی که آفتاب قیامت کند طلوع
ای کاش جا دهند مرا در پناه تو
تا رشته ای ز چادر تو آورد به دست
چون خاک ره نشسته «وفائی» به راه تو

 

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

مثل رنگین كمانی از پسِ ابر، روی دامان یاس افتادی
اشك شوق حسین را دیدی، باده ی ناب را نشان دادی
زینت خانواده ی عصمت!...، دختر نور، دختر دریا!...
با اصالت ترین نواده ی وحی، خواهر عشق، مادر بابا...!
تا كه گل های باغ كامل شد، تا كه نور جمال تو تابید
ماه با دیدنت تبسّم كرد، عازم پشت كوه شد خورشید
آمدی و به جلوه آوردی، عشق خورشید را به یك مهتاب
دامنت را ستاره باران كرد، خنده ی آسمانی ارباب
لایی لایی خواب شیرینت، طبق معمول عشق با عشق است
گفته ای بین گاهواره ی خویش، مهد دست حسین را عشق است
حلقه ی اشك شوق یار آمد، زلف هایت به پیچ و تاب افتاد
تا كه بوسه گرفت از تو پدر، دهن جبرئیل آب افتاد
نازهای دخترانه ای داری، دست های علی خریدار است
فاطمه پای گاهواره ی تو، تا بلندای فجر بیدار است
وصف هركس به قالب مدح است، در قبال تو اینكه تكراری ست
تو كه خود منحصر شدی در خویش، مدح تو در مصیبتت جاری ست
در هیاهوی بزم نامحرم ، چه وقاری چه شوكتی داری
ای حجاب از حجاب تو زنده، چه حیایی چه عفّتی داری
هیبت تو به عالمی فهماند، عصر طاغوتیان سرآمده است
چقدَر استوار بودی كه همه گفتند: حیدر آمده است
جمله ی مَا رَاَیتُ اِلّایت، فكر تاریخ را به هم زده است
عشق هم در كلاس عاشقی ات، بهر شاگردی ات علم زده است
نوری از خطبه ات تلالؤ كرد، شام تاریك صبح روشن شد
تا كه بغض گلوت پیدا شد،نیزه مشغول روضه خواندن شد
در بلندای سرخی مغرب، آسمانی سیاه پیدا شد
شعله ها تا كمی فرود آمد، دامنی سوخته هویدا شد
نیزه ها شاهدند كعبه ی درد، صبر تو آیتی زِ صبر خداست
مانده ام كه چرا پس از گودال، زندگانی هنوز پابرجاست
خطبه هایت به ما نشان دادند، دختر شیر، شیر باید شد
به ستمدیده ها خبر دادی ، در(اسیر)ی امیر باید شد

 

شاعر : حمید رمی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

 شد زمان می و باده        دل فاطمه شاده
حق به خونه بهشتی علی یه هدیه داده
باز شب شادی و شوره        دلا غرق سروره
شب میلاد عقیله العرب غم دیگه دوره
سر عاشقا فدای قدمت        دست خالی گدا و کرمت
بی بی جان ما که نمردیم بذاریم          کسی چپ نگاه کنه به حرمت
مدد یا زینب
*********
ای که ذکر تو شریفه          کارام با تو ردیفه
خدا لعنت کنه وهابیت و آل خلیفه
این دعای منه بر لب      بشم از همین امشب
یکی از مدافعان حرم حضرت زینب
راه عاشقی رو حتما بلده         هر کی سربند اباالفضلو زده
هیچکی جرات نداره جلو بیاد       از روزی که پرچمش رو گنبده
مدد یا زینب

شاعر : محمد زنجانی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

دلم یک باره از غصه رها شد
هوای خانۀ دل با صفا شد
 مرا بر سفرۀ زینب نشاندند
 که جانم، مملوّ از نور خدا شد
 برای نوکری درگه تو
 ازل، ذکر لبم « قالو بلی » شد
 شود روزی مسیحای دو عالَم
 هر آنکس در ره تو خاک پا شد
 زمانی تا که بردم نام زینب
 دعاگویم شهید سرجدا شد
 دو عالَم گردی از خاک کف پات
 مرا دریاب ای بانوی خیرات
 خدا را شکر حیران تو هستم
 نمک گیر همان نان تو هستم
 مرا مهمان لطف خویش گردان
 که از اولاد سلمان تو هستم
 تو معنای همه اسلام هستی
 پس اینگونه مسلمان تو هستم
 تمام افتخارم باشد اینکه
 اسیر برکت خوانِ تو هستم
 مکوبی دست ردّ بر سینۀ من
 گدایی از گدایان تو هستم
 بوَد مشق شب عشّاق امشب
 فقط صد مرتبه از نام زینب   
 پَرِ جبریل باشد فرش راهت
 بنا شد آسمانها در پناهت
 نگاهت بر دل ما هم صفا داد
 همان لطف نگاه گاه گاهت
 دلم لرزید وقتی که شنیدم
زدند آتش تمام خیمه گاهت
 وَ یا وقتی به روی تلّ خاکی
 تو دیدی خنجر و حنجر ماهت
 وَ آتش زد سر هجده سواره
به روی نیزه ها قلبِ پُر آهت
 به یک شب داده ای بال و پَرَت را
 ندادی دست دشمن معجرت را
 بیا و حاجت ما را روا کن
 نگاهی زینبی بر این گدا کن
 ببین حال و هوایم غرق غم هاست
 بیا و یک نظر بر حال ما کن
 تو که حلّال صد ها مشکل هستی
گره از کار این دلخسته وا کن
 برای عیدیّ روز ولادت
 تو یا زینب، نصیبم کربلا کن
 تو ای روح دعا، بانو برای
 ظهور یوسف زهرا، دعا کن
 ببین رنگ از رخ نوکر پریده
 چرا؟ چون کربلا را او ندیده

شاعر : اسماعیل شبرنگ

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:13 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها