0

اشعار ولادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

دوباره آمده از ره بهار عاطفه ها
گلی شکفته شده از تبار عاطفه ها
به آسمان علی، ماه روی زینب بین
حلول عشق نگر در مدار عاطفه ها
چه کودکی که به والله هیبت الله است
از اوست شأن بلند وقار عاطفه ها
مقام صبر خدا داد بر علی و بتول
درود بر نسب بردبار عاطفه ها
رسید در بغل یار و با کنایت گفت
همیشه عشق بود در حصار عاطفه ها
مرا اسیر دو لبخند زینبم کردند
هزار شکر که در بند زینبم کردند
عزیز خانۀ حق، دخت شیر آورده
امیره ای ز برای امیر آورده
به روی دست علی آن چنان نمایان که
خدا دلیل دگر بر غدیر آورده
پیام وحی برای پیمبر خاتم
خبر ز عالمه ای بی نظیر آورده
شب ولادت گریه است، فاطمه امشب
که غم به قلب تو درد کثیر آورده
امیر زاده همیشه امیر می ماند
در این میانه که نام اسیر آورده؟
ولادت گل خیر النسا مبارک باد
طلوع زین اَب مرتضی مبارک باد  
تویی که جلوۀ نامت مرا به بالا برد
مرا به سوی خداوند حی یکتا برد
کنار ساحل و جا مانده بودم از کشتی
هوای وصل تو ما را به سمت دریا برد
ببین چگونه اسیر نگار گردیدم
خودم جدا و دلم را جدا به یغما برد
به عقل پا زده مجنون یار گشتم تا
مرا به خاک نشینی شهر لیلا برد
سلام جانب او دادم و به جای جواب
چقدر ساده دلم را به سوی آقا برد
ستارۀ سحر شام کربلا بانو
نگاه می کنی و می کُشی مرا بانو
مقیم زلف تو حالی خراب می خواهد
چو شمع سوخته جانی مذاب می خواهد
تمام لشکر شب را به دست صبح بکُش
ببین که خانۀ ما آفتاب می خواهد
بلند می شود آری درفش دین خدا
رسول دیگری این انقلاب می خواهد
دلا ز سینه می روی به شهر حسین
یقین بدار که این شهر باب می خواهد
برای آن که بماند وقار زینبی اش
شبیه زانوی سقا رکاب می خواهد
غروب علقمه، اقتدار عباس است
عقیله، خواهر محمل سوار عباس است
تمام نیزه نشینان تو را دعا کردند
میان دشت بلا، در غمت رها کردند
دمی که بر رگ حلقوم عشق بوسه زدی
تو را به کعب نی کینه ها جدا کردند
نگاه خستۀ یک ناقه سخت می گریید
تو را دمی که خارجیان خارجی صدا کردند
ز دیده گریۀ بارانِ نم نم آمده است
شب تولد تو یا محرم آمده است؟
شاعر:علی شکاری

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

قهرمان عرصه ی صبر و تحمل زینب است
هم چو زهرا جلوه ی روح توکل زینب است
میوه ی قلب محمد در سرا بستان وحی
گلشن آل عبا را شاخه ی گل زینب است
بهره مند از ذوالفقار خطبه های آتشین
چون علی با دشمن دین درتقابل زینب است
عصمت آیینی که در دامان زهرای بتول
با حیا آموخت تدبیر و تامل زینب است
زبده بانویی که بر شخصیت زن اوج داد
همره تبیین ابعاد تکامل زینب است
حکمت آموزی که در ظلمات دوران یزید
رهنمایی کرد با نور توسل زینب است
در قیام جاودان کربلا بعد از حسین
جانشین لایق فرمانده ی کل زینب است
«خوش عمل»فرزانه بانویی که ارکان ستم
یافت از تیغ کلام او تزلزل زینب است 
شاعر : عباس خوش عمل کاشانی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

با خبر کرد نسیمی همه ی دنیا را
 متلاطم شده دیدند دل دریا را
گل سرخی که می از قطره ی شبنم می زد
مست می کرد ز بوی نفسش صحرا را
چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین
شور می داد ز حال خوش خود بالا را

 

چشم هایی به روی چشم دگر وا شد و بعد
 دل مجنون کسی برد دل لیلا را
بین آغوش برادر چقدر آرام است
چقدر ناز ربودست دل بابا را
گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید
 عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را
زینت خانه ی مهتاب به دنیا آمد
 زینب حضرت ارباب به دنیا آمد
چهره اش منعکس از طلعت روی زهراست
 عشق بازیش از آن حال و هوایش پیداست
حضرت زینب کبری خودش اقیانوسیست
 گرچه چشمان پر از گوهر نابش دریاست
اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست
 از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست
مادری کرد برای سه امامش زینب
 پس ولایت به پرستاری او پا برجاست
سوره ی مریم قرآن نمی از تفسیرش
وسعت روح بزرگش چقدر نا پیداست
بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد
 حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد
شاعر : مسعود اصلانی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

پرورش یافته دامن زهرا هستی
دانش آموخته مکتب مولا هستی
مریم از محضرتان در حیا آموزد
چونکه محجوب ترین دخترحواهستی
جان گرفته شجر طیبه از آمدنت
فصل سرسبز تولاوتبری هستی
خطبه ات معجزه ات منجی موسی صفتان
تو کلیمی که فقط بی ید بیضا هستی
بانگ کوبنده تان بر همگان ثابت کرد
با ابالفضل علمدار هم آوا هستی
طینت مرده یشان زنده شدو فهمیدن
علوی زاده ای و مثل مسیحا هستی
دل دریایی تان در تب امواج غروب
معنی واقعی هیبت در یا هستی
واژه ها پیش مقامت همه تعظیم کنند
تو خداوند نمادین غزل ها هستی
روضه هامون همه با یاد شما ختم شود
از همه زاویه ها روشن وپیدا هستی
بعد هفتاد ودو زخمی که به جانت زده اند
باز در بحبوحه حادثه سرپا هستی
راز آن عصر غم انگیز چرا فاش نشد
تو مه آلودترین فرد معما هستی 
شاعر : وحیدقاسمی   

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

ای زینب! ای که بی تو حقیقت زبان نداشت
خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت
بی تو حیا به خاک زمین دفن گشته بود
بی تو شرف ستاره به هفت آسمان نداشت
در باغ وحی بین دو ریحانه رسول
رعناتر از تو فاطمه سرو روان نداشت
تو عاشقی چو یوسف زهرا نداشتی
او چون تو عاشقی به تمام جهان نداشت
بی تو شکوفه های شهادت فسرده بود
بی تو ریاض عشق و وفا باغبان نداشت
آگاه بود عشق، که بی تو غریب بود
اقرار داشت صبر، که بی تو توان نداشت
در پهن دشت حادثه، با وسعت زمان
دنیا سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت
تاریخ صابران جهان جان گداز تر
از قصّه صبوری تو داستان نداشت
هفتاد داغ بر جگرت بود و باز خصم
تنها نه از سخن، ز سکوتت امان نداشت
گر پای صبر و همّت تو درمیان نبود
اسلام جز به گوشه عزلت مکان نداشت
کاخ ستم به خطبه تو گشت زیر و رو
تابی به پیش قلّهٔ آتش فشان نداشت
این غم کجا برم که گل دامن رسول
آبی به غیر اشک غم باغبان نداشت
شب ها گرسنه خفت و نماز نشسته خواند
سهم غذاش داد به طفلی که نان نداشت
او دخت مادریست که از جور دشمنان
حتّی کنار خانه خود هم امان نداشت
روزی به زیر سایه پیغمبر خدای
روزی به جز سر شهدا سایه بان نداشت
زینب اگر نبود، شجاعت به گور بود
زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت
زینب اگر نبود، وفا سر شکسته بود
زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت
زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود
آزادی این چنین، شرف جاودان نداشت
زینب اگر نبود پس از کشتن حسین
گل دستهٔ صفا به صدای اذان نداشت 
میثم" هماره تا که به لب داشت صحبتی"
حرفی به جز مناقب این خاندان نداشت
شاعر : غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

ای کوکب آسمان ایمان
ای شیرزن نبرد و میدان
ای هم‏چو پدر فصیح و گویا
رسواگر ظالمان دوران
از آتش گرم خطبه‏هایت
کاخ ستم است کوخ و ویران
تو راز و شکوه سوختن را
آموختی و شدی فروزان
آن روز که غنچه‏های طاها
پژمرده شدند در بیابان
گردید وظیفه تو سنگین
در راه حمایت از یتیمان
ای مظهر صبر و بردباری
اندیشهْ ز صبر توست حیران
شاعر : سیده اشرف‏پور

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

تو کیستی فروغ چراغ هدایتی
تـو لنگر سفینۀ نـوح ولایتـی
ناخوانده درس، عالمه علم عالمی
مکتب نـرفته، بـحر وسیع روایتی

 

با چادرت بـه دایرۀ حشر، سایبان
بـا معجرت بـه معرکۀ صبر، رایتی
بودی ز خردسالی خود یاور حسین
هم خواهر حسینی و هم مادر حسین
فُلک نجات را به خدا ناخدا تویی
بال و پر عروج به سوی خدا تویی
هم سنگر امام شهیدان قدم قدم
از ابتدا تو بودی و تا انتها تویی
روز جهاد همره و همگام فاطمه
هنگام خطبه هم نفس مرتضی تویی
ماهِ دو مهرِ فاطمه و کوکب علی
آیینۀ حسین و حسن، زینب علی

اعجاز کرده خالق عالم به مدح تو
بگشوده لب پیمبر اکرم به مدح تو
با رمز کاف و ها که به قرآن نوشته است
آغاز گشته سورۀ مریم به مدح تو
بعد از چهارده صده با عشق و افتخار
گوید سخن هماره مُحرم به مدح تو

با آنکه در فراق و غم و رنج زیستی
تاریخ کوچک است بگوید تو کیستی

تـا روز حشر، خون خدا را پیمبری
بازآ بخوان خطابه که شمشیر حیدری
هم ذوالفقار خشم علی در خطابـه‌ای
هم مصحفِ مـطهرِ زهـرای اطهری
عیسی اگر نظر بـه تو و مادرش کند
گویـد عزیز فاطمه بالله تـو برتـری
عباس اگر چه هست گرامی برادرت
حاشا که بی اجازه نشیند به محضرت


بر عزم و غیرت تـو خدا گفت آفرین
وقتی که خلق کرد تـو را، گفت آفرین
وقتی به قتلگاه گشودی زبان بـه شکر
زهرا گشود لب بـه دعا، گفت آفـرین
تا شد ز خطبۀ تو نفس‌ها به سینه حبس
بـر نیـزه سیدالشهدا گفت آفـرین
نطقت بـه کوفه معجزۀ ذوالفقار کرد
بر چون تو شیر دخت، علی افتخار کرد

وحی خدا بـوَد سخن دلـربای تـو
انداخت نقش، بوسه محمل به پای تو
تاریخ شاهد است که تا صبح روز حشر
خون حسین موج زنـد در صدای تـو

هر جا بـه یاد کرب و بلا خیمه می زنند
آن خیمه گوشه ایست ز صحن و سرای تو
بعد از حسین، فاطمه را نـورعین تـو
در چشم جان ما تو حسینی،حسین تو

کو مرد تـا که مثل تـو سینه سپر کند
از دین حق چو فاطمه دفع خطر کند
هم شیر روز باشد و هم پارسای شب
شب را همه به ذکر و عبادت سحر کند
از کربلا بـه کوفه و از کوفه تا به شام
بـا رأس غرقِ خون بـرادر سفر کند
داغ حسین اگر جگرت را کباب کـرد
داغ سه‌ساله جان تو را سوخت، آب کرد

ای مانده کوه درد و غمت روی شانه‌ها
از کعبِ نی بـه پیکر پـاکت نشانـه‌ها
داغت شراره‌ای بـه همه آشیانه‌ها
ذکر تـو و حسین تو قرآنِ خانه‌ها
تنها ز تـازیـانه تن تـو نشد کبود
بـر قلب ماست آن اثـر تازیانه‌ها
ایمان و عشق وغیرت ودین را چو آب برد
دشمن تو را بـه جانب بـزم شراب بـرد

از بس که داغ مانـد روی داغ بـر دلت
همچون خیام کرب و بلا سوخت حاصلت
در بین خنده و کف و شادی به شام بود
هجده سر بـریـده در اطراف محملت

روزی بـه روی دامن پـر مهر فاطمه
روزی دگر بـه گوشۀ ویـرانـه منزلت
در خلوت تو اشک و دعا و انـابـه بود
یک شب سر بریـده چراغ خرابـه بود

بر غربت تو شمع شب تار گریه کرد
در لاله زار آبـله‌ات خار گریـه کرد
حتی سه ساله‌ای که به ویرانه دفن شد
تا صبح بـا دو دیدۀ خونبار گریه کرد
آن شب که روی دامن طفلش گرفت جا
رأس بریده بهر تـو بسیار گریـه کرد
مانند مادرت که غریبانـه دفن شد
دردانه‌ات به گوشۀ ویرانه دفن شد

اشک تو سیل چشم همه خلق عالم است
بـا آه تـو همیشه جهان مـاه ماتم است
وقتی تو در خرابه نهی روی خود به خاک
در چشم شیعه، ماه صفر هم محرم است
نبوَد عجب بسوزد اگر هست و بود را
تا شعله‌های دل ثمر نخل "میثم" است
چشمی بده که باز بگریم برای تو
آتش بزن که آب شوم در عزای تو

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

باز آسمـونا چشـاي پر ستاره دارن

از عرش خدا فرشته ها خبر ميارن

پرواز مي كنن ميان همه سمت مدينه

تا سر رو پاي خورشيد كربلا بذارن

 

 

 

 

از تو مي گيريم ، هر شب مدد

بانـوي ادب ، زينـب مدد

 

دنيا خاك پاي تو ، دلها نينواي تو ، هستي مون فداي تو زينب

خورشيد قبيله اي ، بانوي جليله اي ، تو تنها عقيله اي زينب

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در تاب و تبـه بي قراره دل پـرنده

آروم نـداره صداي گريـه هاش بلـنده

چشماش باروني ميشه هر كي مياد كنارش

اما براي داداش حسين داره مي خنده

 

عشقت به حسين ، ضرب المثل

حـب تو چـيه ، خيـر العمل

 

بانوي صبر و وفا ، هستي خون خدا، زهراي كرب و بلا زينب

بانـوي دلاوري ، آئينـه‌ي‌ مادري ، تنـها مثل حيـدري زينب

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هرشب دل من درتب و تاب و شور و شينه

در آرزوي زيـارت دو نـور عيـنه

يا دلم مي شـه كبوتر حريـم زينب

يا كه زائر شش گوشه‌ي آقام حسينه

 

هم شور و نوا ، داره دلم

هم لبريزه از ، شوق حرم

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

سلام بر من و اُمّ و اَب و برادر من

درود باد به ابنا و جدّ اطهر من

منم پیمبر خون خدای عزوجلّ

که وحی می دمد از نطق روح پرور من

مرا به تربیت حیدری کنار حسن

برای کرب و بلا پرورید مادر من

تنم سپر، سخنم ذوالفقار خشم علی

مصاف، بدر و احد، کوفه، شام، خیبر من

هماره بر گل روی عزیز زهرا بود

نگاه اول من تا نگاه آخر من

ز آفتاب قیامت اثر نمی ماند

اگر به حشر فتد سایه ای ز معجر من

منم پیمبر ثارالله و چهل معراج

به پیشباز بلا ثبت شد به دفتر من

کسی که بوسه به دستش زدی رسول خدا

نهاد بوسه به پیشانی منوّر من

نگاه نافذ بابا به صورتم میگفت

به حق که فاطمه ی دوم است دختر من

شب ولادتم آغوش خود گشود ز هم

به بر گرفت مرا همچو جان، برادر من

قسم به خون شهیدان، پیام خون خدا

رسد به گوش همه نسل ها ز حنجر من

حسین داشت بسی پاس احترام مرا

نمی نشست علمدار او به محضر من

جلال و عزت و عزم و ثبات و صبر و رضا

کنند خم سر تعظیم در برابر من

اگر چه حج من از مکه شد شروع ولی

سفر به کرب و بلا گشت حج برتر من

حسین کعبه شد و کربلا و کوفه و شام

شد این سفر عرفات و منا و مشعر من

ز دست رفتم و یکدم ز پای ننشستم

هماره محمل من گشته بود سنگر من

زمام ناقه من بود اگر به دست عدو

سر حسین، سر نیزه گشت رهبر من

سرم شکست ولی سرفراز برگشتم

اگرچه ریخت ز هر بام، سنگ بر سر من

خدا گواست ندیدم به غیر زیبایی

زهی عقیده و ایمان و عشق و باور من

می بهشت شد، از جام دیده ام جوشید

هر آنچه ریخت عدو خون دل به ساغر من

قدم قدم همه آب حیات جاری بود

به کام خشک شهیدان ز دیدة تر من

سخن ز فاطمه گوید به موج حادثه ها

نماز و چادر خاکی و ماه منظر من

چنان به خطبه گشودم زبان به بزم یزید

که لال شد ز سخن، دشمن ستمگر من

نمود کاخ ستم را خطابه ام ویران

اگر چه دامن ویرانه گشت بستر من

عجیب نیست اگر رأس یوسف زهرا

ز نوک نیزه بیاید چو روح در بر من

رواست مهر بسوزد ز آتش نفسم

که داغ ها همه در دل شدند آذر من

اگر چه آتش داغ حسین آبم کرد

به دادگاه قیامت خداست داور من

به جای چادر خاکی، ز طیّ ره گردید

غبار، مقنعة گیسوی معطر من

جمیل بود به حق خدا جمیل جمیل

بلا و داغ دل و غصّة مکرر من

نه شام و کوفه و کرب و بلا، قسم به خدا

زمانه تا گذرد عالم است محشر من

پس از شهادت عباس و اکبر و قاسم:

همین زنان اسیرند خیل لشکر من

به بیت بیت بلند قصیده ات "میثم"

بگیر حاجت خود را هماره از درِ من

                                                    حاج غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

خانه فاطمه آنروز تماشايي بود 

كه فضا جلوه گر از آيت زيبايي بود 

در بهاري كه  نسيمش نفس  جبريل است 

گل ناز دگري  رو به شكوفايي بود 

خانه اي را كه خدا جلوه عصمت بخشيد 

در و ديوار پر از نقش شكيبايي بود 

تا بيايند به تبريك محمد جبريل 

با ملائك همه در حاال صف آرايي بود 

به خدا چشم خدا دست خدا وجه خدا 

ز جگر گوشه خود گرم پذيرايي بود 

تا كه قنداقه او را به بر اورد حسن 

حالتي رفت در آنجا كه تماشايي بود 

ساكت از گريه نشد تا كه حسينش نگرفت 

اين دو را چون كه ز آغاز شناسائي  بود 

دختري داشت در آغوش محبت زهرا 

كه سراپا همه ايينه زيبايي بود 

دختري داشت سراپاي همانند علي 

زينبي داشت كه ذاتش همه زهرايي بود 

پنج تن آل عبا در دو جهان آقايند

وز شرف زينبشان وارث آقايي بود 

پنج معصوم به او معرفت آموخته اند 

كه ز ايمان و يقين در خور يكتايي بود 

وصف او عالمه غير معلم شده است 

تا به اين مرتبه اش پايه دانايي بود 

بود از صبر و رضا نايبه خاص امام 

نازم او را كه به اين قدر  توانايي بود 

كربلا صحنه عشق است و در آن صحنه عشق

همت زينب نستوه تماشايي بود 

به علمداري صحراي بلا كرد قيام 

رهبر قافله عشق به تنهايي بود 

يك زن و آنهمه داغ دل و آنقدر شكيب 

عقل از اين واقعه در چنبر شيدايي بود 

ديده ام كور كه شد خاك نشين ره شام 

آنكه خاك در او سرمه بينايي بود 

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

دلبر سلطان کربلا،دلبر سلطان کربلا
منو ببر(2)منو ببر،ایوان کربلا
حسین،حسین،حسین،حسین،حسین،حسین ،حسین
من گدای هر شب ام      شکرلله زینبی(2)
(تو امید دل نا امیدی
از دل اسمون ها رسیدی )(2)

 

در دو عالم ،ابروی،نو کرای حسین  وخریدی(2)
دلبر سلطان کربلا(2)دلبر سلطان کربلا
منو ببر(2)منو ببر،ایوان کربلا
حسین،حسین،حسین،حسین،حسین،حسین،حسین،
در مسیر رفتن تو      دست ما  و دامان تو
(خواهری نیست به خوبیت تو دنیا
با تو شیرین شده کام زهرا) (2)
به چه عشقی،داره امشب،عیدی می گیرم از دست مولا(2)
عاشق وشیداتر از تو نیست(2)
بانویی، که هیچ کسی،اقا تراز تو نیست(2)
دلبر سلطان کربلا(2)دلبر سلطان کربلا
منو ببر(2)منو ببر، ایوان کربلا
حسین،حسین،حسین،حسین،حسین،حسین،حسین،
عاشقی از سر می گیرم(2)        با نگاهت پر می گیرم(2)
(باز مدینه داره میشه احساس
کوچه کوچه شمیم گل یاس) (2)
عشق مولا،زینب اومد،وای چقدر خالیه جای عباس(2)
جان علی جان فاطمه جان علی جان فاطمه
بذار بیام،زیارتت،با شاه علقمه
حسین،حسین،حسین،حسین،حسین،حسین،حسین

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

شعر بسیار زیبا در وصف حضرت ام المصائب زینب کبری (س)

پادشه کربلا زینب کبراست

از همه عالم فرا زینب کبراست

درد دلم دیدن جمال حسین است

درد دلم را دوا زینب کبراست

 

کم نبود از خدیجه، هاجر و مریم

خواهر ارباب ما زینب کبراست

زینب کبرا رئیس مکتب عشق است

آینه ی حق نما زینب کبراست

صبر ز زینب مرام خویش بیاموخت

صابره هر بلا زینب کبراست

سائل زینب تمام خلق زمین است

طایر عرش و سما، زینب کبراست

آنکه به روز عطش به قتلگه عشق

بند دلش شد جدا، زینب کبراست

گر که کند بر همه شفاعت عجب نیست

شافعه ی هل اتی، زینب کبراست

درس جنون می دهد به لیلی و مجنون

خالق عشق و وفا زینب کبراست

حل تمامی مشکلات دو عالم

بسته به یک ذکر یا زینب کبراست

 سروده: جعفر ابوالفتحی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

تو شبِ میلادِ زینب دلِ من آروم نداره
لبِ من خندون خدایا چشِ من بارون می‌باره
نه که یک بار ـ صد هزار بار ـ می‌گم مجنونِ امشبم
نه که امشب ـ صد هزار شب ـ می‌گم مجنونِ زینبم
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (2)
همه می‌گن بی‌قراری سر و سامونی نداری
گاهی می‌خندی ولی از دو تا چشمات خون می‌باری
می‌گم امشب ـ غیرِ زینب ـ کس و کاری من ندارم
برا زینب ـ شبِ میلاد ـ جونم و هدیه می‌آرم
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (2)
آخه زینب دختِ شاهِ خندق و بدر و حنینه
دختر زهرا اطهر خواهرِ آقام حسینه
توی مُلک ـ جود و رحمت ـ بانوی احساسه زینب
همه عاشق ـ ها می‌دونند ـ خواهرِ عباسه زینب
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (2)

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

(مستی اگه،ادم و حیرون نکنه،که دیگه مستی نیمیشه

هر چقدر از،از جاه و جلال تو بگیم،اون که تو هستی نیمیشه

وصف تو،مث مادره،خود سوره ی کوثره امشب

اهل بیت،توی برگ گل،خلاصه شده وشده زینب

نگاه تو بس برا      دردای که بی در مونه)

 

یه خونه داری برای     دل هایی که سرگردونه

به قدمت سر میذاره      هر کی مرد این میدونه(2)

اسمونا زیر،قدم توئه(2)چشمای همه مون،حرم توئه(2)زینب زینب(2)

یار حسین،همه کس و کار حسین،گرمی بازار حسین

ملجا من،توی هواداری تو،شده علمدار حسین

وامیشه،گره های ما،با نخ پر چادر زینب

اون کسی،میگه یا حسین،که بهشتشو می خره زینب

مگه میشه بی تو بودن      بی تو اتیش دل سرده

مگه کسی از در تو      دست خالی بر می گرده

مگه نمی دونی دلا      عطر سیب توگل کرده

هیبت حرم،خونه ی علی(2)،غیرت علم،ابوفاضلی(2)زینب زینب

اسمونا زیر،قدم توئه(2)چشمای همه مون،حرم توئه(2)زینب زینب(2)

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

آسمان را ستاره باران کن

آمده آسمانی از خورشید

 

باز هم لطف حق تجلی یافت

آمده آیه هایی از توحید

 

 

 

 

می توان نذز این قدم هایش

دسته گل های یاس را پاشید

 

می شود خاک درگهش باشیم

می توان خاک پاش را بوسید

 

می توان جلوه های زهرا را

در صفات خدایی او دید

 

می توان عطر جنّت حق را

از قنوت نماز او بوئید

 

می توان وصف صبر او را هم

روی کاغذ شبیه کوه کشید

 

تا در این خانه خانمی شده بود

چشم همسایه ، سایه اش که ندید

 

او علمدار عصر عاشوراست

نرگس آسمانی زهراست

 

آسمان آسمان نگاهش نور

آمده آسمانی از رحمت

 

آمده اسوه ی رشادت ها

اسوه ی پاک دامنی ، عفّت

 

مظهر روشنایی و نور و

با حیا و حجاب و با عزّت

 

از کلامش چه می توان گفتن

چقَدَر با نفوذ و با قدرت

 

بسته دل بر حسین و بر حسن و

علوی خوی و فاطمی شوکت

 

در مدال الهی ثقلین

نام او هم ردیف با عترت

 

کم ندارد که دیگر او چیزی

از مقام الهی عصمت

 

گفته همچون حسین او ، هیهات

که دهد تن به خواری و ذلت

 

اوست رمز دعا برای فرج

رمز پایان دهنده ی غیبت

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:29 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها