0

اشعار ولادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

زن بود مثل مرد اما حرف می زد
پر جوش و غوغا مثل دریا حرف می زد
 بر مردی خود کوفیان شک کرده بودند
مثل تمام مردها تا حرف می زد
 از بغض های در گلو ترکیده می گفت
از زخم های عشق حتی حرف می زد
 راز حضور اهرمن را فاش می کرد
وقتی از عشق اهورا حرف می زد
 گویی علی در پیکر او زنده می شد
از بس که زینب مثل بابا حرف می زد
شاعر : حامد صافی قهدریجانی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

نسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می داد
برای عرض ارادت خودی نشان می داد
ستاره های درخشان خوشه ی پروین
کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین
شمیم قدسی او در مدینه پیچیده
بهار آمده بلبل به غنچه خندیده
چکاوکان به در باغ ریسه می بندند
شکوفه ها همه دیوانه وار می خندند
نشانه های ظهور مسیح ظاهر شد
مدینه مرکز ثقل خیال شاعر شد
نسیم گرد سر نو رسیده دف می زد
بنفشه داخل گلدان مدام کف می زد
صدای خواندن پروانه ها چه زیبا بود
تبسم لب شیر خدا چه زیبا بود
ز نور طلعت رویش ستاره حیران شد
و ماه با عجله پشت ابر پنهان شد
ستاره گفت به خورشید: بی خبر ؛ساده
خدا به فاطمه خورشید دیگری داده
زمان سیطره و سلطه گشته طی خورشید
شکسته حرمت پوشالی تو ای خورشید
حریر جذبه ی چشمان او اهورایی ست
طلوع خنده ی زینب عجب تماشایی ست
بساط فخر فروشی ز آسمان بر چین
بیا زمین به تماشای دخترک بنشین
بیا ببین که ندیدی کسی به این پاکی
شدند خادمه اش حوریان افلاکی
نگاه حیرت خورشید تا بر او افتاد
اسیر بند جنون گشت و نعره ها سر داد
هوار می زد و میگفت: وه چه نوری داشت
شبیه مادر خود چهره ی صبوری داشت
بدون شبه و شک از قبیله ی نور است
میان هاله ی انوار خویش مستور است
وقار و نور جبینش به مصطفی رفته
ولی غرور نگاهش به مرتضی رفته
چه کودکیست! که خود اشهدین می گوید
و گاه خنده کنان یا حسین می گوید
چه کودکیست! که گوید ثنای رب جلی
دوچشم او شده خیره به ذوالفقار علی
شاعر:وحید قاسمی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

خدای من! صدف بحر نـور، گوهر زاد
ادب کنید که دخت رسول، دختر زاد
چه دختری که ز مردان دهر، بهتر زاد
بـرای حیــدر کـرار، بـاز، حیــدر زاد
به جلوۀ حسنینش خجسته خواهر زاد
یقیـن کنیـد کـه ام‌الحسین دیگر زاد
سلام باد بر این خواهر و به خواهری‌اش
خـدای داده مقــام حسیــن‌پروری‌اش
****
محمدنـد و علـی هر دو محـو دیدارش
نشان بوسـۀ زهــرا بــه مـاه رخسارش
هــزار مریــم و هاجـر شـده گرفتارش
شـرف گرفتـه شرافت بـه ظل دیوارش
عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش
فقط به روی حسین است و چشم بیدارش
برات عفو خدا ریخته است در قدمش
یقیـن کنیـد بود قلب فاطمه حرمش
****
چـه دختـری که جلال پیامبـر دارد
ز خردسالی خـود صـولت پـدر دارد
فرشته‌ای‌ست ولی صورت بشـر دارد
نه! بلکه طینتی از حور، خوب‌تر دارد
بـه سیـدالشهـدا الفتــی دگـر دارد
از آن جمال، محال است چشم بردارد
فقط نه محو جمالش نبی شده امشب
حسینِ فاطمـه هم زینبی شده امشب
****
حجـاب فاطمه از چادرش نمودار است
ز کودکی به علی مثل مادرش یار است
مقـــام ام‌ابیهـــایی‌اش ســزاوار است
چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است
حسین از وی و وی از حسین، سرشار است
نمــاز نافلـه‌اش را خـدا خریـدار است
زهی نمـاز شب آن حقیقت زهرا
که سیدالشهدا گفت التماس دعا
****
جمال اوست به چشم علی تماشایی
خطابه‌‌هاش همـه حیدری و زهرایی
نکــرده شـوی بــود مادر شکیبایی
گرفتـه سایـه‌اش از آفتــاب زیبایی
نهـاده چهـر بـه خاک درش توانایی
نخوانـده درس، معلـم بـود به دانایی
ز خردسـالی پرواز کرده تا حیدر
به ذوالفقار زبانش نوشته یاحیدر
****
در آسمــان علـی اختــری چنین باید
ز کوثـــر نبــوی کوثــری چنین باید
کنـار خـون خـدا خواهـری چنین باید
به حلم و صبر و رضا مادری چنین باید
به بانـوان جهـان رهبـری چنین باید
به حق که فاطمه، دختری چنین باید
نه صبر رفت ز دستش؛ به صبر فرمان داد
کنـار مقتـل خون بـر امام خود جان داد
****
تو کیستی که علی‌گونه رهبری کردی؟
به صبـر و همت و ایثار، مادری کردی
سلام بر تو که خون را پیمبری کردی
تو بـا خطابـه‌‌ات اعجاز حیدری کردی
تو بـا امــام شهیــدان برابـری کردی
تو مثـل فاطمـه اسـلام‌پروری کردی
حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی
علــی زبـان خـدا باشـد و صداش تویی
****
سلام بر تـو که تـو هم فرشتـه هم بشری
سلام بر تو که هم تیغ خشم و هم سپری
سلام بر تو که در صبـر، مادر و پدری
سلام بر تو که بر هفت شهر نور، دری
سلام بر تو که در بحر معرفت گهـری
سلام بر تو کـه تیـغ زبـان دادگــری
سلام بر تو که آیینۀ حسینی تو
شـرار سوختۀ سینۀ حسینی تو
****
تو مثـل مادر خـود بی‌نهایتی زینب
تو کـل کرب‌و‌بـلا را حـکایتی زینب
تو چون حسین، چراغ هدایتی زینب
تو در صحیفـۀ ایثــار، آیتـی زینب
تو بحــر موج‌فــزای عنـایتی زینب
تو فوق مـدح و ثنـا و روایتی زینب
مصائب تـو بـه چشمت قلیـل بود قلیل
سر بریده به چشمت جمیل بود جمیل
صدای توست صـدای خـدای ذوالمنت
سلام گـرم همـه انبیا بـه جـان و تنت
زبان تـو تبـر و خطبه‌هــای بت‌شکنت
روان و روح بزرگ علـی‌ست در بـدنت
یزیــد، لاشـۀ مـردار گشت با سخنت
حسین بوسه زد از زیر چوب بر دهنت
هماره تا که بود آب و خاک و آتش و باد
نثار خاک رهت اشک چشم «میثم» باد

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

امشب شب میـلاد امید حسین است
عید حسین عید حسین عید حسین است
گویـی خدا کوثر به کوثر داده امشب
یک حیدر دیگر به حیدر داده امشب
کوثـر بــه روی دامـن کوثـر ببینید
قـرآن به روی دست پیغمبـر ببینید
امشـب دوبــاره پنـج تـن را آفریدند
احمد، علی، زهـرا، حسن را آفریدند
در پنج مهـر آمد بـه دنیـا مـاه دیگر
یــا آمــده میــلاد ثــارالله دیگــر؟
بـر زینـت دیــن خـدا زین اب آمـد
الله اکبــر! زینـب آمــد زینـب آمـد
در خلق و خو زهرا و ختم‌المرسلین است
هنگام خطبه یک امیرالمؤمنین است
این شیردخت شیر حی کردگار است
فریاد، نه! حتی سکوتش ذوالفقار است
هــر صبحـدم بـا یـاد او یک یادواره
هــر روز دازد عید میــلادی دوبـاره
چشم علـی بـر چهـرۀ زهرایی اوست
در چشم شیعه اشک عاشورایی اوست
بــا گریــه می‌جــوید امـام کربلا را
انگــار می‌بینــد قیـــام کربـــلا را
اُم و اَب و جان و سرم گردد فدایش
انگـــار آوای علــی دارد صــدایش
این عمۀ سادات این، زهرای زهراست
این مثـل زهـرا مـادرش ام‌ابیهـاست
این انبیا و پنج تن را نور عیـن است
زین اَب و زین اُم و زین حسین است
سر تا قدم جان است و جانانش حسین است
می‌گرید و گهواره‌جنبانش حسین است
در خواب و در بیداری خود با حسین است
در هر گل لبخند او یک یاحسین است
الله اکبــر! از کمــال و از جــلالــش
الحق کـه شیـر فاطمـه بــادا حلالش
گر شیرحق شیر حقش گوید،عجب نیست
عطر بهشت از سینه‌اش بوید، عجب نیست
کــرب‌وبــلا بی‌نــام او معنــا نـدارد
لـوح رضــا بـی‌صبــر او امضــا ندارد
هر خطبـه‌اش یک سورۀ آمـال نهضت
هر جملـه‌اش یک آیـۀ اکمـال نهضت
پیوسته بــوده جـا در آغــوش الهش
از گـاهــواره تــا کنــار قتلـگــاهش
وقتی سخن مثل امیرالمؤمنیـن گفت
بر او سـر بــالای نیـزه آفـریـن گفت
با احمـد و زهـرا و حیـدر هم‌صدا بود
الحـق کـه او پیغمبـر خـون خدا بود
چشم حسین از خطبۀ او گشت روشن
احمد، علی، زهرا، حسن، گفتند احسن
وقتی که شد با خنجر خونین لبش جفت
هم بوسه می‌زد هم خدا را شکر می‌گفت
با سیل اشکش عقده از دل باز می‌کرد
اول سفـر را بـی حسیـن آغاز می‌کرد
انگــار می‌بینـم تـن در خـون تپیده
بــر او اذان گوینـد رگ‌هــای بـریده
در گریــۀ او ناقه‌هــا امــداد کـردند
گویــی فـرات دیگــری ایجاد کردند
آتش بــه ســوز سینــۀ او باد می‌زد
تنهـا بــرای او جــرس فریـاد می‌زد
لب‌ها ترک‌خوردۀ فضا در چشم‌ها دود
آب فـرات از خجـلت زینـب گِل‌آلود
صحرا‌به‌صحرا کـوبه‌کـو منزل‌به‌منزل
زینب، سوار و فاطمـه دنبـال محمل
زینب، همیشه یاد او هـم گریه دارد
حتـی شب میـلاد او هـم گریه دارد
در هر مقامی یاد او یاد حسین است
میلاد او هم مثل میلاد حسین است
!از آن روزی که پیغمبر نبی بود
زینب حسینی و حسینـش زینبـی بود

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

نماز عشق به پا می کنم به نام حسین
به نای سینه نوا می کنم به نام حسین
تو زینبی و همه قاصرند از وصفت
کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین
به نام دلبرت اذن دخول می گیرم
طواف کوی تو را می کنم به نام حسین

 

به نام نامی معشوق، شهره اند عشاق
تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین
من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را
میان سجده دعا می کنم به نام حسین
قسم به سجدۀ تو اعتقاد من این است
نماز سوی خدا می کنم به نام حسین
تو آمدی که بگویی برای قرب خدا
وجود خویش فدا می کنم به نام حسین
دمشق و کرببلا هر دو تربت عشق است
شب ولادت تو وقت صحبت عشق است
خدا عنان دل ما به دست تو داده
اسیر دام تو اما ز غیر آزاده
اگر پیالۀ ما بوی چشم تو گیرد
شود برای همیشه لبالب از باده
نوای زین ابی را به هر کسی ندهند
که این مدال فقط گردن تو افتاده
اگر که باز شود دیده ها ز نور تو اشک
اگر قدم بگذاریم بین این جاده
به چشم خویش ببینیم پای پرچم عشق
هنوز با کمری راست زینب استاده
خدا شهود شود بی حجاب در دل شب
 نشسته دختر زهرا میان سجاده
به بی نظیری تو اعتراف باید کرد
شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد  
زمان بوسه رسیده کمی مدارا کن
رسیده ای بغل یار دیده ات وا کن
در این نگاه برای همیشه ای خواهر
تمام حُسن خداوند را تماشا کن
به فکر عبد گنه کار باش و یک لحظه
به احترام حسین دست خویش بالا کن
به پشت معجر خود با کمی دعا کردن
تمام شهر پر از مور مثل زهرا کن
همه به یاد خدیجه رخ تو بوسیدند
جلال بانوی مکه دوباره احیا کن
ببین چگونه پدر مست دیدن تو شده
نظر به چهرۀ پر افتخار مولا کن
سلام دختر حیدر شریکت الارباب
بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب
کسی که دست توسل بر این سرا بزند
قدم به وادی ممنوعۀ خدا بزند
حرام باد به هر عاشقی که بی اذنت
قدم برای زیارت به کربلا بزند
شناختی که من از دست هایتان دارم
بعید باشد اگر دست رد به ما بزند
همین کرامتتان شد سبب که هر شب و روز
که حلقه دور نگین کرم گدا بزند
تو قرص نان خودت را به سائلی دادی
که حق به خانۀ تان مهر هل اتی بزند
تهجد سحرت بس که غرق ذات خداست
حسین تکیۀ آخر بر این دعا بزند
از آن دمی که شده احترامتان واجب
به دست های شما بوسه مصطفی بزند
ز محضر همه سادات عذر می خواهم
اگر که گفته ام آتش به قلب ها بزند
خدا  نیاورد آن روز را که در شهری
کسی به بی ادبی نامتان صدا بزند
به غیر حضرت زهرا کسی اجازه نداشت
که  دست بر گره معجر شما بزند...
شاعر : قاسم نعمتی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

دختر زهـرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
دختر کبرای حیدری
آینه حسن مادری
آیه تطهیر فاطمه
کوثر زهرای اطهری
علی و فاطمه گویند- همه گویند همه گویند
دختر زهـرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
خون خدا را تو همدمی
عمه سادات عالمی
مادر صبر و مصائبی
پاک و شریف و مکرمی
گهر بحر ولایت- همه عالم به فدایت
دختر زهـرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
فاطمه را نور عین تو
شفیعۀ عالمین تو
اقتدار و جلال و قدر
تویی حسین و حسین تو
تو امید همه هستی- تو همان فاطمه هستی
دختـر زهـرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
تو در جلالت پیمبری
تو دست و شمشیر حیدری
تو بر حسین تو بر حسن
ز کودکی کرده مادری
صلوات از سوی داور- به تو دختر به تو مادر
دختر زهـرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
تو آفتاب ولایتی
نور چراغ هدایتی
تو زینت امی و ابی
تو کربلا را روایتی
یل میدان اسارت- نفست مشت حقارت
دختر زهـرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
 شاعر : غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

من شیردخت شیر خدایم
مرآت سیدالشهدایم
من زینبم که زِینِ‌‌اب استم
نایب‌مناب فاطمه هستم
مردانگی فتاده به خاکم
روح حسین در تن پاکم
ناخوانده‌درس، عالمه‌ام من
قرآن دست فاطمه‌ام من
تحسین کند پدر سخنم را
بوسیده فاطمه دهنم را
مرآت حسن حی مجیدم
یکروزه مادر دو شهیدم
من خواهر امام حسینم
سرتا قدم تمام حسینم
روزی که چشم خویش گشودم
اول دل از حسین ربودم
نزدیک بود بال درآرم
تا سر به شانه‌‌اش بگذارم
او سر گذاشت بر روی دوشم
با چشم خویش گفت به گوشم
کای مادر صبور بلاها
ای قهرمان کرب و بلاها
ای خواهری که مادر مایی
در موج خون پیمبر مایی
لبریز شور آل محمّد
سنگ صبور آل محمّد
سرمایۀ بزرگ ولایت
مانند من چراغ هدایت
یاد آر دشت کرب و بلا را
با من بنوش جام بلا را
تو خواهر امام حسینی
هم‌سنگر امام حسینی
باید تو داد من بستانی
باید به کوفه خطبه بخوانی
تو آبروی خون خدایی
تو قلب سیدالشهدایی
باید به قتلگاه بیایی
باید زبان به شکر گشایی
باید به سوگ من بنشینی
باید سرم به نیزه ببینی
آماده باش بهر اسارت
در این اسارت است بشارت
با گوش جان هرآنچه شنیدم
گویی به چشم دل همه دیدم
بر یاس چهره ریخت گلابم
در اشک دیده بود جوابم
کای دختر علی به فدایت
توحید زنده‌ای شهدایت
من آمدم که یار تو باشم
با خطبه ذوالفقار تو باشم
من پاسدار خون تو هستم
عهدی است با خدای تو بستم
آوای وحی توست به گوشم
فریاد خون توست خروشم
من بر بلای تو سپر استم
من با سر تو همسفر استم
تو سایه‌بان محمل من باش
بر نی ستارۀ دل من باش
ترویج کربلای تو با من
تفسیر آیه‌های تو با من
از سنگ، لالۀ ظفر آرم
تا صبر را ز پای درآرم
من قهرمان کرب و بلایم
من روضه‌خوان طشت طلایم
آنجا اسیر نه که امیرم
بالله شود یزید اسیرم
میثم قسم به همت زینب
زهد و عفاف و عصمت زینب
تا بامداد روز قیامت
مدیون زینب است امامت 
شاعر : غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

بهشت مادر آمد کوثر کوثر آمد
فاطمةالزهرا را یگانه دختر آمد
این گل طاهاست زینت باباست
تمام زهراست زینب کبراست

حسین یا ثارالله چشم تو روشن
حسین یا ثارالله چشم تو روشن

سلام گرم احمد به لحظۀ دیدارش
بوسه زند پیوسته فاطمه بر رخسارش
زینب اول حسین دوم دار و ندار امام سوم

حسین یا ثارالله چشم تو روشن
حسین یا ثارالله چشم تو روشن

رسول‌اکرم دربرگرفته همچون جانش
گرفته و می‌بوسد چو آیۀ قرآنش
چشم برادر بود به سویش
خندد و گرید به ماه رویش

حسین یا ثارالله چشم تو روشن
حسین یا ثارالله چشم تو روشن

رواست از آن زهرا ولادت این دختر
سلام بر این دختر درود بر آن مادر
تمام زهرا تمام حیدر
بود نگاهش سوی برادر

حسین یا ثارالله چشم تو روشن
حسین یا ثارالله چشم تو روشن

سلام ما بر زهرا سلام ما بر زینب
جلال حیدر دارد مقام مادر زینب
که از امامش کند حمایت
دهد به عالم درس ولایت

حسین یا ثارالله چشم تو روشن
حسین یا ثارالله چشم تو روشن
 شاعر : غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

آرامش زیبای دو دریاست نگاهش
این دختر آرام و صبوری که رسیده
از شوق علی سفره به اندازه ی یک شهر
انداخت، به شکرانه ی نوری که رسیده
کاشانه ی اهل دل و میخانه ی هستی
دنیا و سماوات و عوالم همه روشن
عطر خوش او پر شده در شهر مدینه
به به چه گلی! چشم و دلت فاطمه! روشن
لبخند نشسته به لب حضرت ساقی
مرضیه دلش وا شده از دیدن دختر
تا آمده لبریز شده چشمه ی تسنیم
کامل شده با آیه ی او سوره ی کوثر
بی تاب شدی، دختر مهتاب رخ عشق!
بارانی اشک ست چرا صورت ماهت؟
گریانی و پیش کسی آرام نداری
دنبال کدام آیت حق است نگاهت؟
باران بهاری شده ای دختر حیدر!
زهرا چه کند گریه ی تو بند بیاید
باید که بگویند کنار تو حسینت
تا شاد شوی، با گل و لبخند بیاید
همسایه ندیده‌ به خدا سایه ای از تو
تمثیل حیایی تو و تندیس وقاری
پیداست ولی دختر سردار حنینی
از شور کلام و دل شیری که تو داری
شعر شب میلاد تو هم پر شده از اشک
بانو! چه کنم روی دلم سوی فرات ست
جز اشک چه گویم که همه هستی عالم
عشق تو، حسین تو، قتیل العبرات است
این قدر نریز اشک، صبوری کن و بگذار
هر قطره ی این اشک برای تو بماند
وقتی شب باریدن اشک ست که مادر
در گوش تو لالایی پرواز بخواند
یک روز بیاید که پدر را تو ببینی
با چشم پر از اشک، در آن غسل شبانه
با چادر خاکی برود مادر و فردا
با چادر کوچک بشوی خانم خانه
یک روز بیاید که حسن را تو ببینی
با اشک بشوید تن پاک پدرش را
فردا خود او بی رمق و رنگ پریده
در تشت بریزد قطعات جگرش را
روزی برسد... کاش که می شد نرسد... نه
آن لحظه ی سنگین خداحافظی از یار
ای کاش که هرگز به سراغ تو نیاید
تا پیرهن کهنه‌ بخواهد ز تو دلدار
آن لحظه نیاید که تو باشی و بیفتد
آن سایه ی سر، بی سر و بی سایه به صحرا
ناموس خدا باشی و بر ناقه ی عریان
بنشینی و یک شهر بیاید به تماشا
شاعر: قاسم صرافان

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

سـلام فاطمـه! مـرآت داور آوردی
زهی که خون خدا را پیمبر آوردی
ببـال کوثـر احمد که کوثر آوردی
بـرای حیـدر کـرار، حیـدر آوردی
به روی دامن تو شیرْدخت شیرِخداست
درون سینـۀ او قلـبِ سیدالشهداست
****
سپهر عصمت! کوکب، مبارکت باشد
تحیـت از طـرف رب مبـارکت باشد
عجب شبی بوَد امشب، مبارکت باشد
شـب ولادت زینـب مبـارکت بــاشد
محمّد آمده یا حیدر است این دختر؟
بگـو که فاطمۀ دیگر است این دختر

فرشتگان! همـه از جـای خـود قیـام کنید
کنــار فاطمــه بــر زینب احتــرام کنید
به خاک مقدمشان سجده صبح و شام کنید
همــه بــه فاطمـه و دخترش سلام کنید
تمـام فاطمه زیـن اب است این دختر
ادب کنید همه، زینب است این دختر
****
کریمه‌ای که کرامت به او برازنده است
شرف، جلال، زعامت به او برازنده است
نجــات اهـل قیامت به او برازنده است
خدا گـواست: امامت به او برازنده است
شکوه حیدری‌اش بین، مگو که حیدر نیست
خطابه‌خوانــی او کــم ز فتـح خیبر نیست

هنوز شیر ننوشیده ذکر حق سخنش
ز شیـر بهتـر، نـام حسین در دهنش
شمیم فاطمـه آیـد ز بــوی پیرهنش
روان و روح بـزرگ حسیـن در بدنش
ز مهد آمده هم‌سنگرِ امام حسین
نگاه دوخته بر حنجر امام حسین
****
کسـی کــه بــر سر عالم علم زند، این است
کسـی کــه حکـم خـدا را رقم زند این است
کسی که نقش شیاطین به هم زند این است
کســی کـه شعله به کاخ ستم زند این است
زبان زندۀ حیدر خطابه‌خوان خداست
پیــام‌آورِ پیغــام‌آورانِ خــداست


الا زمام سخن همچنان به فرمانت!
نگاهبــان شهیــدان! خدا نگهبانت
محمّـد و علـی و فـاطمه ثناخوانت
تو زینبــی، پدر و مادرم به قربانت!
عجب نه، گر به حضورت علی قیام کند
سـر حسین، سـر نـی به تو سلام کند
****
نگفته‌هـای علـی جملـه جمله بر لب توست
کلاس فاطمه- مکتب نرفتـه- مکتب توست
شبی که ماه در آن آب می‌شود، شب توست
تـو آسمانـی و رأس حسین، کـوکب توست
تو مریم دو مسیحی که شد جدا سرشان
مسیـح بوسـه گذارد به زخم پیکرشان


کسـی کـه بــر تــو کند اشک خود روان ز دو عین
به حق که هم به حسن گریه کرده، هم به حسین
چرا که هست تمام وجود تو، حسنین
گریستن به تو هم دین ما بود، هم دیْن
تو با شهامت و صبرت، حسینی و حسنی
حسینی و حُسینی، نـه، تمـامِ پنج تنی
****
ولادت تــو خبــر از محـرم آورده
به درگهت سر تسلیم، عالـم آورده
به پیشگاه تـو تعظیم، مریـم آورده
نه، در حضور تو مردانگی کم آورده
به پیش سیل بلا کوه محکمی زینب
زنـی و سـرور مـردان عالمی زینب

الا ســلام خداونــد بـــر ســرآغازت
چهل عروج ز خود تا خداست پروازت
بـه هـر خطابـه هـزاران هزار اعجازت
سـر حسین بـه بالای نـی، سرافرازت
اسارت تو کمال شهادت شهداست
خطابه‌های تو رمز سعادت شهداست
****
تو آسمــان جــلال کرامتــی زینب
تــو پاســدار مقــام امامتــی زینب
تو مـادر شهــدا تــا قیامتــی زینب
قدت خمید، ولی راست قامتی زینب
چه می‌شود ز کرم ای محیط صبر و رضا
کـه نخــلِ «میثم» آلوده را کنی امضا؟ 
 شاعر : غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

ثمــر نخــل ولایـت همـه عالم بــه فدایت
شب میلاد تو زیبد کـه کنم مـدح و ثنـایت
به تو نازد حضرت زهرا که تو هستی زینب‌کبری
سیدتی یا زینب میلادت مبارک
سیدتی یا زینب میلادت مبارک

بـه رسـالت، تـو رسولـی بـه جلالت تو بتولی
قمــر بــرج شــرافت در دریـــای عقــولی
تو ز سر تا پا حسنینی تو چراغ قلب حسینی
سیدتی یا زینب میلادت مبارک
سیدتی یا زینب میلادت مبارک

نـه عجب خالـق سرمد به تو نازد به تو نازد
همه جا شخص محمّد بـه تو نازد به تو نازد
تو پیـام خـون خدایـی تـو علمدار شهدایی
سیدتی یا زینب میلادت مبارک
سیدتی یا زینب میلادت مبارک

گل یاسیــن گــل طاهــا ثمــر ام ابیهـا
به زمین کوثر کوثر به سما زهره زهرا
زقدومت ماه جمادی شده غرق عشرت و شادی
سیدتی یا زینب میلادت مبارک
سیدتی یا زینب میلادت مبارک

تو علی را ثمر استی به شجاعت پدر استی
سرو جانم به فدایت که حسین دگر استی
شـب میـلادت شب عید است
شب عشق و شور و امید است
سیدتی یا زینب میلادت مبارک
سیدتی یا زینب میلادت مبارک

خبـر آمـد خبر آمد
سحر آمـد سحر آمد
صـدف بحـر ولا را گهـر آمد گهر آمد
شده روشن دیده زهرا به جمال زینب کبری
سیدتی یا زینب میلادت مبارک
سیدتی یا زینب میلادت مبارک

من و اوصاف تو زینب
من و الطاف تو زینب
همه شب مرغ دلم پر زده اطراف تو زینب
ام عصمت دخت ولایت به تو دارم چشم عنایت
سیدتی یا زینب میلادت مبارک
سیدتی یا زینب میلادت مبارک 
 شاعر : غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

امشب صفا دارد صفای دیگری را
مروه،منا،حال و هوای دیگری را
از سوی شرق و غرب ِ یثرب می شنیده
گوش فلک لبخندهای دیگری را
وقت سحر در قاب چشمانش ببیند
شهر نبی خیرالنّسای دیگری را
خورشید دیگر سر زده یا این که جبریل
نازل نموده ((والضحا))ی دیگری را
تاریخ عشق از نو شروع شد،ای قلم ها
از سر بگیرید ابتدای دیگری را
در باز مانده مثل این که می پذیرند
افتاده از پا و گدای دیگری را
بنده نوازی رسم و آیین است اینجا
حاتم گدا،محتاج و مسکین است اینجا
وقت دعا را پاسی از شب می شناسند
در صبحدم دل را مقرّب می شناسند
شرط پریدن تا خدا بال دعاهاست
معراج را با ذکر "یا رب" می شناسند
اینجا بنای نوکری بر احترام است
ذاتاٌ گدایان را مؤدّب می شناسند
معنای صبر و عفّت و حلم و حیا را
در شیعیان با نام زینب(س) می شناسند
تنها نه زینب(س) بلکه یک یک بانوانِ
این خاندان را زینت اَب می شناسند
حتی گمان دارم ملک رویش ندیده
ازبس که ایشان را محجّب می شناسند
وصف حیا مدح و ثنای معجر اوست
عالم دخیل رشته های معجر اوست
حوریه ای ! نه...حُسن را اوجی،کمالی
پهنای دشت فاطمّیون را غزالی
از باغ سبز مهر تو بس باشدم گر
گیرم بیاید از درختش سیب کالی
یک چند وقتی می شود که تنگ دستم
شد کاسه های چشم من از گریه خالی
تا بیرق گریه به دست توست، بی شک
این روضه خوانی ها ندارد انحلالی
آنقدر بار غصّه روی دوشتان بو
کز پا فتادی و شدی شکل هلالی
رویم زمین ننداز...مزد نوکری ها
بانو بیا و از کرم تو در قبالی
حاجت روایی کن مرا تازنده هستم
 کرب و بلایی کن مرا تا زنده هستم
یاد حسین اشک از دو دیده می فشاندی
وان را سپس بر زخم هایت می کشاندی
از کودکی ها سینه ات الفت گرفته
با داغ هایی که در آن می پروراندی
معراج غم را دیده ای، ام المصائب!
وقتی که در بالای تل خود را رساندی
در شام همراه رباب و ام کلثوم
با آه دل ها را به آتش می کشاندی
آیینه ها جنس غمت را درک کردند
وقتی که بانو روی محمل سر شکاندی
مثل شما تاریخ روضه خوان ندیده
یک "یاحسین" گفتی ّ و گریه می ستاندی
ای همنوا با هق هق و اشک سکینه(س)
ای روضه خوان شام دلگیر مدینه
 

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

خدا به هیبت یك زن فرود می آید
و نسل سینه زنان به وجود می آید
و زن اگر كه تویی ما كداممان مردیم؟
اگر تو اوج زنی زن شناس می گردیم
دوباره طرح تو در ذهن من مجسم شد
برآیم آیه ی توحیدیت مسلّم شد
در آسمان عدم دو سه قطره از اشكت
به خاك پست نبودن چكید و آدم شد
شب تولد تو گریه بر حسینم چیست؟
گمان كنم كه از امشب شب محرم شد
تو ظهر فاجعه یك لحظه چشم خود بستی
زمین برای اهالی چنان جهنم شد
غروب كرب و بلا، عشق شد پراكنده
و بعد با زدن نبض تو منظّم شد
تو گریه دارترین شعر شاعران غمی
تو عمق آخر دریای بی كران غمی
تو هر چقدر غمی باز شكل لبخندی
و با شكوه تر از قله ی دماوندی
تو از غزل بوجود آمدی ترانه شدی
تو اوج مرثیه بودی و جاودانه شدی
تو فاطمه، تو علی، تو پیمبری بانو
تو مجتبی، توحسینی، تو مشحری بانو
تو انتشار شمیم نجیب شب بوها
سحر كه شد تو اذان معطّری بانو
برای اهل صفا آن دو ركعت جسمی
كه از هزار ركعت با صفاتری بانو
بیا و آخر این شعر را خودت بنویس
برای آن كه خودت حرف آخری بانو

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

با دست شوق چاک گریبان گرفته ایم
از فرط شور بادۀ طوفان گرفته ایم
در اوج ناز تخت سلیمان گرفته ایم
امشب به دست زلف پریشان گرفته ایم
شکر خدا ز جام جنونش لبالبیم
شکر خدا که گوشه نشیان زینبیم
امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب تمام گرمی بازار زینب است
امشب شب ملیکه دادار زینب است
فصل الخطاب عاشقی ما رسیده است
ای قطره های تب زده دریا رسیده است
زیباترین حماسه دنیا رسیده است
زینب به دست حضرت زهرا رسیده است
چشمی گشود و چشم شقایق به خواب شد
زیباترین دعای علی مستجاب شد
باور نداشت چشم فلک دختر این چنین
در بین چند کعبهٔ دل دلبر این چنین
از هر چه سرفراز زنی سرتر این چنین
غیر از خدا نداشت کسی باور این چنین
حتی فلک به چشم خواب خیالش ندیده است
امشب خدا دوباره حسین آفریده است
تا کوچه اش قبیله لیلا ادامه داشت
تا خانه اش گدایی عیسی ادامه داشت
در قامتش قیامت مولا ادامه داشت
زینب که بود حضرت زهرا ادامه داشت
زهرا نبود زهره دگر نُه فلک نداشت
زینب نبود سفره خلقت نمک نداشت  
زینب اگر نبود اثر از کربلا نبود
زینب اگر نبود علم حق به پا نبود
زینب اگر نبود کتاب خدا نبود
یک یا حسین بر لب ما و شما نبود
بیخود که نیست عاشق و مجنون زینبیم
این یا حسین را همه مدیون زینبیم
ای برترین عقیله ی ایل و تبارها
صبرت صلابت همه ی اقتدارها
ای کرده با صدای علی کارزارها
ای خطبه ات برنده تر از ذوالفقارها
با خطبه هات حیدر کرار زنده شد
در هیبتت شکوه علمدار زنده شد
نهج البلاغه خوان علی آتشِ کلام
ای مرتضای دوم کوفه، حسین شام
حُسن ختام کرب و بلا تیغ بی نیام
با خطبه ات گرفته ای از دشمن انتقام
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
تو تیغ می گرفتی اگر وای کربلا
تو آمدی که صبر شوی، مجتبی شوی
تو آمدی حسین شوی، کربلا شوی
تو آمدی به آل کسا هم کسا شوی
هم ما رأیتُ سمت جمیلاً رها شوی
تو آمدی که کعبه دل کربلا شود
در سینه ها حسینیه غم رها شود
از کودکی برای برادر گریستی
از کودکی به خاطر مادر گریستی
گاهی کنار سرو صنوبر گریستی
گاهی کنار پیکر بی سر گریستی
حقت نبود تا که به زنجیرتان کشند
با خط تازیانه به تفسیرتان کشند
شاعر:محسن عرب خالقی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

ای بحر کمال گوهر آوردی
ای کوثر وحی کوثر آوردی
ای نخل امید نوبر آوردی
ای ماه خجسته اختر آوردی
ای دخت رسول دختر آوردی
زینب؟ نه، حسین دیگر آوردی
بر نفس رسول زیب و زین است این
سر تا به قدم همه حسین است این
تو وجه خدایی و تجلا او
تو روح محمدی و اعضا او
تو بحر کمال و در یکتا او
تو باغ بهشت و نخل طوبا او
او با تو بود شبیه و تو با او
الله الله تو زینبی یا او
بانوی زنان عالم آوردی
بعد از دو مسیح مریم آوردی  
آیات خداست نقش رخسارش
در چشم رسول حسن دادارش
شمشیر علی است تیغ گفتارش
زهرا شده محو چشم بیدارش
هم مرغ دل حسن گرفتارش
هم چشم حسین محو دیدارش
آیینۀ احمد است این دختر
قرآن محمد است این دختر
هم مام ائمه را بهین دختر
هم عصمت و زهد و صبر را مادر
هم فلک نجات را بود لنگر
هم خون حسین را پیام آور
هم در یم خون امام را یاور
هم قافلۀ قیام را رهبر
هم خون شهید جرعه نوش او
هم خشم حسین در خروش او
آیینۀ پنج تن، جمال او
شرمنده جلال از جلال او
پرواز کمال از کمال او
یک فاطمه حلم در خصال او
عاشور حسین شور و حال او
پیشانی غرقه خون مدال او
خون شهدا هماره مدیونش
در صبر و رضا حسین ممنونش
ای کوفه و شام کربلای تو
ای سینۀ خلق نی نوای تو
ای صورت صبر نقش پای تو
ای آیۀ کاف و ها ثنای تو
حق شیفتۀ خدا خدای تو
فریاد علی است در صدای تو
میراث کمال از رسل داری
استاد ندیده علم کل داری
تو عالمۀ ندیده استادی
ویران گر کاخ ظلم و بیدادی
صد کرب و بلا خروش و فریادی
با کوه ملال سرو آزادی
زهد و شرف و عدالت و دادی
در موج غم از وصال حق شادی
با آن همه داغ از شکیبایی
چشم تو ندید غیرزیبایی
بر چهره جمال دادگر داری
اعجاز خطابه از پدر داری
اسرار علوم را ز بر داری
ارثی است که از پیامبر داری
تقدیم حسین دو پسر داری
دو مهر ز ماه خوب تر داری
تو باب حسین و باب زهرایی
تو ماه دو آفتاب زهرایی
تو ام مصائبی و مام صبر
زیبد که بخوانمت امام صبر
در دست اراده ات زمام صبر
با صبر تو زنده گشت نام صبر
مرهون تو تا ابد نظام صبر
ای هر نفس تو یک پیام صبر
بر صبر تو از هزار زخم تن
در مقتل خون حسین گفت احسن
سوگند به ذات قادر بی چون
شکرانه سرودنت به موج خون
با جسم کبود و گیسوی گلگون
کاری است ز حد وهم ما بیرون
ای نهضت کربلا به تو مدیون
ای داده شکست ها به خصم دون
تو خون حسین را بقا دادی
حتی به شهید ارتقا دادی
باید به جهان پیمبری آید
در ملک وجود حیدری آید
چون فاطمه باز مادری آید
مانند حسن برادری آید
میلاد حسین دیگری آید
تا چون تو خجسته خواهری آید
عالم به ولایت تو می نازد
«میثم» به عنایت تو می نازد
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  7:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها