0

اشعار ولادت حضرت زینب (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار ولادت حضرت زینب (س)

عصاره ای ز گِل صبر انتخاب شده است
اثر گرفته ز روح خدا و ناب شده است
مؤنث است ولی عین بوتراب شده است
دوباره نقشه ابلیس ها خراب شده است


به حیدری پس از حیدر انتصاب شده است

فرشته پشت فرشته فضای خالی نیست
در ازدحام نشستند و جای خالی نیست
هوا پر است ز عطرو هوای خالی نیست
به نان رسید گدا، دست های خالی نیست
دعای مادر این خانه مستجاب شده است

رسید تا بشود بهترین پس از زهرا
همین بهانه شدو گشت زینت بابا
مقام دوم زن را گرفت در دنیا
شبیه او که محال است یک نفر حتی
برای هر زنی این آرزو سراب شده است

چه مادری است که اینگونه دختر آورده
چه دختری است که عکسی ز مادر آورده
سری میان سر سروران در آورده
که صبر گشته ز دستان او فرآورده
کمی ز حُسن صفاتش دوصد کتاب شده است

از اینکه عالمه ی عرش آمده پایین
عزا گرفته ملک، شاد گشته اهل زمین
طرب به روح غم وغصه خوانده یک یاسین
و خنده گوشه لب داده لم بیا و ببین
چگونه پیکر غم غرق اضطراب شده است

به احترامش از این خانه شر غم کم شد
به پای او ز ادب قد آسمان خم شد
ز نوکریش، چه سودی نصیب حاتم شد
ز هول خنده او شیشه عسل سم شد
دل حسین ز لبخند زینب آب شده است

همان زمان که خدا قصد خلقت شب کرد
دو دانگ صبر خودش را به نام زینب کرد
کسی که شاکله عشق را مرتب کرد
حیا ز هُرم حجابش مریض شد،تب کرد
حجاب هم به کنیزی او مجاب شده است

غرور کرد از این خلقتش خود ایزد
چه طعنه ها که به خورشید،روی ماهش زد
زمین به دور مدار “عقیله” می چرخد
حدود مستی ما گشته شصت ونه درصد
پیاله تا که ز لطفش پر از شراب شده است

خدا ز شیعه نگیرد شفیعه ما را
خدای عشق،علمدار هیئتی ها را
چه خوب میخرد او نوکران آقا را
ندار موقع برگشت می شود دارا
نگاه و لطف کریمانه اش حساب شده است

بزرگتر شد و مردم وقار را دیدند
زبان گشود همه ذوالفقار را دیدند
به جان دشمن دین اضطرار را دیدند
ز لحن حیدریش الفرار را دیدند
تکانده چادر خود را و انقلاب شده است

علی اکبر نازک کار

دوشنبه 11 بهمن 1395  6:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

خلق و خوی و خصال دخترها

بیشتر می رود به مادرها

دختران می زنند چون مادر

گره محکمی به معجرها

دختران عشیره زهرایند

مردهای عشیره حیدرها

موقع پهن کردن سفره

کمک مادرند دخترها

خورده نان های سفره ی مولا

می رسد بیشتر به قنبرها

عشق هم نیست بی شباهت به

حس بین تو و برادرها

زیر پایت نگاه کن بی بی

می خورد چشمتان به نوکرها

درک اوج کرامتت دارد

بیشتر بستگی به باورها

 

پیش مردم بدم نکن بی بی

دست خالی ردم نکن بی بی

 

آیه آیه، خدا خدا زینب

نور توحید هل اتی زینب

راحت روح مصطفی زهرا

راحت روح مرتضی زینب

قاری خطبه های یاحیدر

جلوه ی صبر مجتبی زینب

ای امام یقین و صبر و رضا

مظهر عفّت و حیا زینب

شیرِ مردان کربلا عبّاس

شیرِ زن های کربلا زینب

در مقامات عشق باید گفت

ما کجا و شما کجا زینب

به یقین در مقام تو جاری است

حکم کلی “انّما” زینب

و کتاب شکوه تو درس است

لفظ لفظ و هجا هجا زینب

با تمام وجود می گویم

السلام علیکِ یا زینب

 

السلام علیک، بی تابم

جان مولا بیا و دریابم

 

پر زدم باز در هوای شما

در هوای پر از خدای شما

وقتی از راه آمدی خم شد

آسمان بوسه زد به پای شما

سال ها مانده بر دلم بی بی

داغ دیدار کربلای شما

مشهد من به جای معصومه

کربلا رفتنم به جای شما

همه ی حاصلم فدای علی

جان ناقابلم فدای شما

مدح خواندن فقط برای علی

روضه خواندن فقط برای شما

 

زینبیه فدا شدن عشق است

و شهید شما شدن عشق است

 

نوکر بی وفا نمی خواهی

من گدایم گدا نمی خواهی

رو سیاه همیشه را بی بی

آه می خواهی یا نمی خواهی

به خدا خوب می شوم یک روز

حرّ شرمنده را نمی خواهی؟

به جوانی اکبرم بپذیر

و نگو که مرا نمی خواهی

می شود باز هم بپرسی که

سینه زن، کربلا نمی خواهی؟

بین این شاعران درباری

شاعری بی نوا نمی خواهی؟

 

بی نوایم بیا قبولم کن

و برای خدا قبولم کن

 

مست این حس ناب می مانیم

نوکر بوتراب می مانیم

به شهیدان تو بدهکاریم

وای اگر بی جواب می مانیم

تا دعاهای مادرت زهرا

بشود مستجاب می مانیم

با علی عهد بسته ایم امروز

پای این انقلاب می مانیم

پای این بیرقیم و منتظر

شمس پشت حجاب می مانیم

 

در دل ماست شور هم عهدی

تا بیاید ندا … انا المهدی

وحید محمدی

 

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

جربزه را یاور خطیر نوشتند
جان مرا هم نوای تیر نوشتند
بوی شجاعت ز نای پارس بلند است
غرش ما را به پای شیر نوشتند


باب مرادند ،،کشتگان حرم را
از برکات تو دست گیر نوشتند
بی طلب از جان خویش دست کشیدند
رفعت خود را چه سر به زیر نوشتند
بر در و دیوار هر کجا که رسیدند
نام تو را یک دو دل سیر نوشتند
شام بهانه است چونکه اهل سقیفه
مصحف این کینه از غدیر نوشتند
عزت و عصمت تویی گر چه نخواهند
نام تو را از ازل کبیر نوشتند
آنچه که دیدیم سر بلندی محض است
از چه به مقتل تو را اسیر نوشتند؟؟؟
عصر دهم جمله از جلال تو گفتند
شام ز فریاد زنی پیر نوشتند
دست به معجر رود؟؟بگو که دروغ است
هر چه جسارت که در مسیر نوشتند
لفظ شراب آمد و اسم تو را هم
آه کنارش به ناگزیر نوشتند

فاش بگو دست به دیوار نرفتی
بزم حرام و سر بازار نرفتی

حسین واعظی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

حضرت زینب (س)-مدح و ولادت

 

انتهای تمام جادّه ها

باز باید به تو رجوع کنم

کاش خورشید باشم و هر روز

در حریم شما طلوع کنم

شعر خود را اجازه ام بده تا

با سلامی به تو شروع کنم

سحر و صبح و ظهر و عصر و شب

السلام علیکِ یا زینب

السلام علیکِ یا همه کار

السلام علیکِ یا همه کس

السلام علیکِ در همه عمر

السلام علیکِ بر تو و بس

السلام علیکِ باز ، از  نو

السلام علیکِ گفتم و پس

تو جواب سلام را دادی

که به این شکل در دل افتادی

بار دیگر سلام بر نورت

مبدأ عشق ، از ولادت توست

مثل زهرا سراسرت خیر است

کرم و لطف و عشق ، عادت توست

تو چنان در عبادتی بی بی

که عبادت پیِ عبادت توست

به خداوندیِ خدا سوگند

عشق تو کرده عشق را در بند

از همان ابتدا شدی آرام

تو به اعجاز رنگ و بوی حسین

وسط آن همه بهشتی رو

باز شد چشم تو به سوی حسین

بی گمان اینکه شد برادر تو

آبرو بود و آرزوی حسین

چشمت افتاد بر جمال جمیل

گریۀ تو به خنده شد تبدیل

جنس دلهایتان ز نور خداست

شده وابسته از همان اول

عشقتان عشقِ بی برو برگرد

شد از این دسته از همان اول

دلِ تو گشته با حسین ، یکی

غیر از او رسته از همان اول

از کمال تو خلق حیرانند

در دو عالم عقیله ات خوانند

واژهء شیرزن به نام شماست

بس که اسطوره شد دلاوریت

عاشقانه ترین وجودی تو

نقطۀ عطفِ عشق ، خواهریت

خواهری کرده ای برای حسین

شده ثابت به او *برادریت*

با تو تنها نه اینکه خواهر داشت

پدر و مادر و برادر داشت

مثل زهرا برای پیغمبر

بودنت افتخار حیدر بود

دختری بهتر از هرآنچه که هست

بر علی اینچنین مقدر بود

اقتدار تو بعد کرببلا

لحظه لحظه چو فتح خیبر بود

متحیر شدم ازین وجنات

هدیه بر توهزار تا صلوات

گوئیا وارث ابالفضلی

که شده دشمنت زمین گیرت

خطبه خواندی عجب علی گونه

کوفه لرزید وقت تکبیرت

اثر صحبتت به مثل علیست

کوفه و شام تحت تأثیرت

پشت دروازه خطبه تا خواندی

پشت ابن زیاد لرزاندی

ظاهرِ شمرها عوض شده است

دشمنان تو از همان نسلند

ریشه یابی اگر کنیم ، دقیق

به سنان و به حرمله وصلند

کینه ها منشأش ز کرببلاست

و  کپی ها برابرِ اصلند

دورِ خود  شمر اگر چه پُر داری

غم مخور تا حبیب و حُر داری

تابعیَّت به ما بده زینب

تا بگوییم تابع حرمیم

حرمت بس که با صفاست همه

صبح تا شب مُراجِعِ حرمیم

با تمام وجودمان بی بی

تا قیامت مدافع حرمیم

شیعیانند خادمان حرم

خادمان نه مدافعان حرم

داعشیهای سنگدل بروید

پای جایِ دگر وسط بکشید

حرم زینب است آخر خط

دست ازین بازیِ غلط بکشید

تا نگردیده شیعه دیوانه

دورِ این بارگاه خط بکشید

ما روی این حریم حساسیم

جاش ، باشد تمام ، عباسیم

 

مهدی مقیمی

 

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

حضرت زینب (س)-مدح

 

هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است

غم ز طوفان نیست در دلهای ما تا زینب است

اولین ام ابیها حضرت صدیقه بود

شک ندارم دومین ام ابیها زینب است

هست ناموس علی بی شبهه ناموس خدا

کیست ناموس علی و حقتعالی، زینب است

هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی

ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است

منعکس گردیده مادر در وجود دخترش

حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است

اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا

مومنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است

نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین

او سراپایش حسین و این سراپا زینب است

جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود

پس تو دنبال چه می گردی مسیحا زینب است

کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری

شیر زن تر از تمام شیرزنها زینب است

ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام

لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است

مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق

چونکه خط قرمزِ طوفان سقا زینب است

" لیس للانسان الّا ما سعی " پس سعی کن

دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است

 

مهدی مقیمی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

 حضرت زینب(س)مدح و ولادت

 

آیه‌ای از طرف جنت الاعلی آمد

هر ملک سوی زمین بهر تماشا آمد

غنچه‌ی خنده به روی لب زهرا آمد

مژده، ای اهل زمین زینب کبری آمد

اشک شوق علی و ذوق نبی دیدنی است

شب، شبِ رحمت حق است، شبی دیدنی است

میکده از سر شوق است مرتب گشته

ساغر از کوثر ناب است لبالب گشته

گوش کن... ذکر لب فاطمه زینب گشته

ملک از عطر نفس هاش مقرب گشته

فاطمه شاد که باشد همه عالم شادند

باغ های دو جهان از نفسش آبادند

زینب از نسل خدیجه است، شرافت دارد

هیبتش فاطمی و رتبه ی عصمت دارد

نزد ما خاک قدم هاش قداست دارد

در دل سینه زنان، تخت حکومت دارد

تا قیامت همه محتاج و حقیرش هستیم

پیرو مکتب و در خط و مسیرش هستیم

راهِ بی زینب کبری به خدا بی راهه است

سالک خالیِ از معرفتش گمراه است

بی سبب نیست که گفتند امین الله است

سرّ أب بوده و از سرّ سما آگاه است

حافظ و محرم اسرار امامت، زینب

صاحب حکمت و دریای بصیرت، زینب

خطبه‌اش مثل علی، فن بیانش غوغاست

صاحب علم لدنی است شبیه زهراست

نائب فاطمه در واقعه ی عاشوراست

یک تنه آینه ی پنج تن اهل کساست

گرچه گفتند به او عابده ی آل علی

کل عمرش همه جا بود به دنبال ولی

در صف اول هر معرکه حاضر بودن

کوه غم، کوه بلا دیدن و شاکر بودن

کم نیاوردن و جنگیدن و صابر بودن

همه جا در پی تعظیم شعائر بودن

این همه ذره ای از وصف کمالش هم نیست

قطره ای از اقیانوس جلالش هم نیست

شصت و نه آیه به دنبال دمش می آیند

شصت ونه معجزه با بازدمش می آیند

شصت و نه ذبح پی هر قدمش می آیند

شصت و نه نور طواف حرمش می آیند

زینب است و همه محتاج به نورانیتش

جمع ها واله و دلداده ی وحدانیتش

ما نمردیم کسی صحبت غارت بکند

ما نمردیم کسی باز خباثت بکند

داعشی سمت حرم قصد عزیمت بکند

یا که در خواب اگر فکر جسارت بکند...

...سر آن نطفه حرام از رگ گردن بزنیم

تا بدانند همه عبد سرای حسنیم

همه هستیم گدای حرمت بی بی جان

همه ی ما به فدای حرمت بی بی جان

ما کجا... کرب و بلای حرمت بی بی جان

خوش به حال شهدای حرمت بی بی جان

دور ماندیم رفیقان... سرمان رفت کلاه

رانده از سوی بهشتیم و پی بذر گناه

 

 

محمد جواد شیرازی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

یاملیکه المتجلی فی ارض کربلا


ای ز عطر تو عالمی سرمست
زینبی بوده ام ز روز الست
باده تا آن زمان که دست تو هست
میکده وقف تو شود در بست
جرعه ای از تو عالمی دارد
بی تو بودن عجب غمی دارد

روز روشن ، به ذکر نامت شد
شب محیطی بروی بامت شد
هر نبی مات آن مقامت شد
کوفه تسخیر هر کلامت شد
لحن حیدر تجلی سخنت
به فدات عقیله ، صد چو منت

درس تو ، علم آسمان باشد
جای پای تو کهکشان باشد
گرچه نذر تو جانمان باشد
کمترین هدیه در توان باشد
پاسبانت شدن ، در ناب است
گردن نوکران ارباب است

دیده شد در جنان رد پایت
بوسه می زد به روت بابایت
در دل شیعیان بود جایت
عرش حق آمده تماشایت
وقف عشق برادرت هستی
دائما فکر مادرت هستی...

چشم ما گریه بر شما دارد
التماسی به آن دعا دارد
دل تو داغ صد عزا دارد
دیده ات روی نیزه جا دارد
روضه خوانم برای مادر تو
ای بمیرم برای معجر تو

تا به رویت رسید روی حسین
لب گشودی به گفت و گوی حسین
نام زیبای تو سبوی حسین
لعل اشکت شده وضوی حسین
روضه ات بوی کربلا دارد
جان دهم بین روضه جا دارد


علی احمدیان-جنت

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

حضرت زینب(س)-مدح و ولادت

 

در زمین و آسمان ها خیمه ی شادی به پاست

مٱذنه تا مٱذنه لبریز عطر ربناست

ذکر تعجیل قنوت استجابت آمده

سائلان مژده که حاجات همه امشب رواست

زینت گلخانه ی مولا شکوفا گشته و...

بیت حیدر با شمیم بنت زهرا آشناست

کهنه زخمی که میان سینه ها مانده هنوز

با صدور نسخه ی تکمیلی زینب دواست

معجزه در بین چشمانش تلاطم می کند

خاک با فیض نگاه دختر زهرا طلاست

نام زینب پنج نقطه نور ساطع می کند

یعنی ابن بانو خودش تلفیقی از آل عباست

در شب میلاد غرق رحمت اخت الحسین

بانی عیدی ما قطعا خود خون خداست

بانویی که سفره ی الطاف خود را پهن کرد

خانه ی دل را برای عشق پاکش رهن کرد

با وجود او غم و غصه به آخر می رسد

لطف مادر بیشتر از سوی دختر می رسد

ماهمه از سایلان فیض عام زینبیم

رزق ما از سفره ی بانو مکرر می رسد

دم به دم مشمول لطف دختر زهرا شود

سایلی که خاضعانه پشت این در می رسد

زودتر با دست پر از پیش زینب می رود

محضر او هر کسی با دیده ای تر می رسد

هیبت والای رفتارش به زهرا رفته است

واژه واژه از کلامش عطر مادر می رسد

ذوالفقار خطبه هایش باز قلع و قمع کرد

تا به میدان می رسد انگار حیدر می رسد

مطمینم در شلوغی های روز واقعه

چادر بانو به داد اهل محشر می رسد

مایه ی آرامش جان و دل بی تاب ماست

آسمان ها خاک پای خواهر ارباب ماست

از ازل دستان این سایل دخیل زینب است

تا ابد محتاج لطف بی بدیل زینب است

هر کسی که شد حسینی مطمینا شاکرِ

نغمه ی انا هدیناه السبیل زینب است

اولین گلبانوی دامان زهرا و علی

دومین زهرای این قوم و قبیله زینب است

هرکسی با نام زیبای کسی مٱنوس شد

بر لبان ما فقط ذکر اصیل زینب است

انتظام شعر های دفتر اشعار من

متشکل از همان فرم شکیل زینب است

کوثر کوثر کویر عشق را سیراب کرد

ساغر ما جرعه ای از سلسبیل زینب است

در میان روضه های جانگداز کربلا

گریه هایم نذر آقای قتیل زینب است

هرشب جمعه به یاد روضه های خواهری

گریه می بارم به یاد لحظه های آخری....

که برادر جان من افتاده ای از پا چرا؟؟

مانده ای تنها میان دشتی از غم ها چرا؟؟

تکیه بر نیزه مزن ای تکیه گاه زینبین

روی خاک افتاده ای اینگونه بی سقا چرا؟؟

می روی و خیمه ها می ماند و لشکرکشی...

بی تو من می مانم و این قوم بی پروا چرا؟!

بعد از این پنجاه سالی که کنارم بوده ای

می زنی حرف از جدایی با منِ تنها چرا؟؟

از سر تلّ با دوچشم خیسِ دریا دیده ام

بین گودال عطش..از خون تو...دریاچه را

آنقدر با چشم های نیمه باز خود مگو

"آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟؟"

زینت دوش نبی روی زمین جان می دهی

پاره پاره پیکرت پاشیده در صحرا چرا؟؟

وای اگر در روزهای پر خطر زینب نبود

"کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود"

 

اسماعیل شبرنگ

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

امشب که از شکوفه ی باران لبالب است

امشب دلم به تاب و سرم گرم این تب است

شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است

شور است و مستی است و شبی عشق مشرب است

شامی که روشنایی روز است امشب است

 

امشب شب ملیکه ی دادار زینب است

 

این جلوه جلوه های شبی بی کرانه است

این جذبه جذبه ی حرمی پر نشانه است

این سجده سجده بر قدمی جاودانه است

این شعله شعله ی نفسی عاشقانه است

از هر لبی که می شنوی این ترانه است

 

عالم محیط و نقطه ی پرگار زینب است

 

چشمی گشود و چشم شقایق به خواب شد

نوری دمید و قبله ی هر آفتاب شد

سِّری رسید و معنی ام الکتاب شد

زیباترین  دعای علی مستجاب شد

زهراست این که در دل گهواره قاب شد

 

امشب تمام گرمی بازار زینب است

 

بر عرش دست سبز نبی تا که جا گرفت

نورش زمین و هرچه زمان را فرا گرفت

حتی بهشت سرمه ازآن خاک پا گرفت

از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت

آئینه ای مقابل رویش خدا گرفت

 

تصویر جلوه های خدا وار زینب است

 

این کیست اینکه سجده کند عشق در برش

این کیست این که سینه درد در برابرش

این کیست این که از جلوات مطهرش

عالم نبود غیر غباری به محضرش

فرموده از برکاتش برادرش

 

آئینه دار حیدر کرار زینب است

 

تا کوچه اش قبیله ی لیلا ادامه داشت

تا خانه اش گدایی عیسی ادامه داشت

در چشم او طلالوء دریا ادامه داشت

در قامتش قیامت مولا ادامه داشت

زینب نبود حضرت زهرا ادامه داشت

 

خاتون خانه دار دو دلدار زینب است

 

سوگند بر شکوه دل مرتضایی اش

سوگند بر تقدس کرببلایی اش

سوگند بر نماز شب کبریایی اش

بر ریشه های چادر سبز خدایی اش

 

تا روز حشر کعبه ی ایثار زینب است

 

سر چشمه های پُر تپش کوهسار از اوست

دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست

تیغ کلام حیدری اش آبدار از اوست

آری تمام هیمنه ی ذوالفقار از اوست

تفسیر آیه های غم و انتظار از اوست

 

از کربلا بپرس علمدار زینب است

 

آن شانه ی صبور صبوری ز ما ربود

وان قامت غیور قیامت به پا نمود

یک شیر زن حماسه ی عباس را سرورد

با دست خویش بیرق کرببلا گشود

بر بالهای زخمی اش افسوس جا نبود

 

غم را بگو بیا که خریدار زینب است

 

پشتش شکست بسکه بر او آسمان گریست

حتی به حال روز دلش بی امان گریست

آرام بین حلقه ی نامحرمان گریست

از خنده های حرمله و ساربان گریست

بر گیسوان شعله ور کودکان گریست

 

شرح حدیث کوچه و بازار زینب است

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

به مناسبت میلاد زینت پدر ، عصمت الله الصغری
، ثانی زهرا(سلام الله علیها) ، زینب کبری (سلام الله علیها)


هر آنچه داد به زینب ، خدای زینب داد
 چه رزق ها به خلایق ، دعای زینب داد

ببین رسالت زینب ،چقدر، ارزش داشت
حسین، رفت و سرش را برای زینب داد

ز نینوا بشنو این کلام سوزان را
نوا به نای شهیدان ، صدای زینب داد

شعف به روح مجرد مقام منشورش
 شرف به نفس مونث ، حیای زینب داد

خدا به هر که شده واقعا دچار علی(ع)
به قدر ذره ای از ابتلای زینب داد

چو روح، حل شده در امر ذات اقدس بود
چه درس ها به "رقیه" فنای زینب داد

تکان نداد دو ابرو و دید... زیبا را
توان به پای امامش ، قوای زینب داد

اگر نبود، امامت نبود و رب العرش
بقا به دین خودش با بقای زینب داد

به روی تخت سلیمان نشست و مورش شد
خدا چه حال خوشی به گدای زینب داد

جعفر ابوالفتحی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

بی بی جانم...

آنانكه عاشقند و به شيعه ملقبند

از هديه هاي خاص خدايي لبالبند

ليلا اگر كه سر طلبد سر بياورند

آماده اشاره يك دم از آن لبند

تب میکنند اگر نشود نوکری کنند

از عشق آل فاطمه در تاب در تبند 

در زير بيرق علي و خانواده اش

بالا نشين تر از ملكان  مقربند

آنانكه كه در قبيله حيدر حسينيند

از شيعيان عمه سادات زينبند

 

هر عاشقی که خون خدا را صدا کند

درعاشقی  به  دخت  علی  اقتدا کند

 

وقت ظهور فاطمه ای دیگر  آمده

خورشید خانواده حیدر در آمده

 بعد از دو شیر مرد علی وار  فاطمی

شیر آمده دوباره ولی  دختر آمده

آیینه در بغل به سخن آمده علی

زینب نگو بگو که خود حیدر آمده

تا اینکه گاهواره او را تکان دهند

 مریم کنار آسیه و هاجر آمده

دهر خراب لایق بانوی عرش نیست

تنها به عشق خون خدا خواهر  آمده 

 

ای چشمهای فاطمه بانوی عالمین

با آن تبسم تو نفس میکشد حسین

 

پلکی زدی و نور خدا انتشار یافت

خورشید زیر سایه پلکت قرار یافت

 پلکی زدی کتاب حقایق نوشته شد

حق واژه های  راه علی انتشار یافت

  پلکی زدی و باغ و شکوفه درست شد

جنت طراوت از نظر این بهار یافت

پلکی زدی تبسم  سائل شروع شد

با چشم مهربان  تو سائل وقار یافت

پلکی زدی و پلک تو را بوسه زد حسین

آقا برای زندگی اش هم قطار یافت

هر چه برای وصف تو گشتم در عالمین

نام توشد  مساوی با واژه حسین

 

بانوي آب آينه دلهاست جايتان

بادا تمام ايل و تبارم فدايتان

آنقدر در مقام بلنديد مانده ام  

دريك غزل چگونه بگويم ثنايتان

بايد شبيه سوره كوثر بياورم

تا اينكه جمله اي بنويسم برايتان

يك جا فقط تيمم ما بهتر از وضوست

انجا كه هست ذره اي از خاك پايتان

هر كس به اشتباه تورا مرتضي شمرد

وقتي  شنيد از پس پرده صدايتان

 

با تو خدا دوبار نشان می دهد خودی

تو آمدی و زینت دوش علی شدی

 

انداخت سایه بال و پرت روی نه فلک

فرش گدای خانه تو بال هر ملک

شیرینی سرای علی شور فاطمه

داده خدا به سفره مولای ما نمک

در می زنم علی صدقه دست من دهد

در میزنم به  خاطر زینب کمی کمک

روزی  فاطمیه ما دست زینب است

مارا زخیل گریه کنانت نکن الک

بگذار تاکه فاطمیه گریه کن شویم

مارا برای مردن از غم بزن محک

بگذار تابهانه غم دستمان دهیم

بگذار بین آن درو دیوار جان دهیم

 

موسی علیمرادی

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

بپیچ فاطمه قنداقه اش، نظر نخورد

مواظب است ملک تا به روش پر نخورد

به صبح دم که قرار است روی او گیرند

خدا کند که به خورشیدشهر بر نخورد

مواظب است حسن تا به وقت بوسیدن

نسیم زبر نباشد به او ضرر نخورد

حسین دست خودش را گذاشت بر چشمش

که اشک او بزداید، زمین گوهر نخورد

و فاطمه بکند سعی تا بپوشاند

که نور بر رخ او حد بیشتر نخورد

 

شب ولادت بعضی از این ذوات کریم

قرار نیست بدون بکا به سر ببریم

 

خلاصه دختری آمد غم پدر بخورد

برای عاشقی اش داغ بیشتر بخورد

به دست کوچک خود موی یار شانه کند

و غصه ها ز تماشای میخ در بخورد

رسد بر او سحری که به زخم او نمکی

ز لخته های نشسته به فرق سر بخورد

ویا کمی نگذشته از آن غمش در تشت

غمی ز پاره شدن های یک جگر بخورد

رسید همسفری که برای عاشقی اش

چه رنجهای بزرگی زیک سفر بخورد

ز دشت خونی و نی ها و تیرها یکجا

به قلب او ضرباتی عمیقتر بخورد

به کوچه ها بکشانند ماجرایش را

چه سنگ ها که بر آن جسم پر شرر بخورد

چقدر تا به امانات خدشه ای نرسد

امینه پیش رود سنگ بر سپر بخورد

تمام چادرش از طرح جای پا پربود

بماند آنچه قرار است بر کمر بخورد

 

چقدر قافیه تنگ است وقت گفتن تو

چقدر سخت شده قصه شکفتن تو

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

آسمان را ستاره باران کن

 آمده آسمانی از خورشید

باز هم لطف حق تجلی یافت

 آمده آیه هایی از توحید

می توان نذز این قدم هایش

 دسته گل های یاس را پاشید

می شود خاک درگهش باشیم

 می توان خاک پاش را بوسید

می توان جلوه های زهرا را

 در صفات خدایی او دید

می توان عطر جنّت حق را

 از قنوت نماز او بوئید

می توان وصف صبر او را هم

 روی کاغذ شبیه کوه کشید

تا در این خانه خانمی شده بود

 چشم همسایه ، سایه اش که ندید

او علمدار عصر عاشوراست

 نرگس آسمانی زهراست

آسمان آسمان نگاهش نور

 آمده آسمانی از رحمت

آمده اسوه ی رشادت ها

 اسوه ی پاک دامنی ، عفّت

 مظهر روشنایی و نور و

 با حیا و حجاب و با عزّت

از کلامش چه می توان گفتن

 چقَدَر با نفوذ و با قدرت

بسته دل بر حسین و بر حسن و

 علوی خوی و فاطمی شوکت

در مدال الهی ثقلین

 نام او هم ردیف با عترت

 

 کم ندارد که دیگر او چیزی

 

 از مقام الهی عصمت

گفته همچون حسین او ، هیهات

 که دهد تن به خواری و ذلت

اوست رمز دعا برای فرج

 رمز پایان دهنده ی غیبت

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

خوب است که از زینب کبری بنویسم

از حضرت صدیقه ی صغری بنویسم

تا نقش ببندد به دلم نام عقیله

از آمدن دختر زهرا بنویسم

از حال و هوای قدم تازه رسیده

از پشت در و جمع گداها بنویسم

با کسب اجازه بنویسم خود زهرا

یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم

وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او

شاید بشود ام ابیها بنویسم

تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن

از روشنی چشم دو دنیا بنویسم

من منتظرم حضرت جبریل بیاید

یک اسم پر از عطر و مسما بنویسم

جبریل کنار پر قنداقه رسیده

باید ملکی محو تماشا بنویسم

حالا که رسیده به علی مژده ی مولود

بگذار که من زینت بابا بنویسم

 بانو بخدا زیر قدمهای تو جنت

دستان تو را عرش معلی بنویسم

آنجا که دمد روح مدیح تو به مرده

مداح تو را جای مسیحا بنویسم

وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند

بد نیست که یک چند تمنا بنویسم

هر چند که دیریست تمنای من این است

از کرببلای شده امضا بنویسم

حالا که مبدل شده لبخند به گریه

یک قطره ی درد از همه دریا بنویسم

با اینکه محال است جدایی ز حسینت

مجبور شدم واژه ی تنها بنویسم

از عصر غم انگیز وداع تو به گودال

با راس روی نیزه تسلی بنویسم

هنگام غروب است نه سر مانده نه پیکر

از پیرهن رفته به یغما بنویسم

ماندم به خدا از تو و از غارت خیمه

یا دختر جا مانده به صحرا بنویسم

باید بروم علقمه با حضرت زهرا

جا مانده ای از پیکر سقا بنویسم

اینجاست که دیگر قلمم تاب ندارد

از بی کسی ات در دل اعدا بنویسم

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت زینب (س)

السلام ای همه ی جلوه ی مادر زینب

فخر پیغمبری و زینت حیدر زینب

می نویسیم فقط نامِ شما را بانو

سطرِ اول، سر هر برگه ی دفتر "زینب"

چه مبارک غزلی گشت و چه فرخنده ردیف

غزلم گشت به نام تو مُعطر زینب

آمدی تا که حسینیه شود سینه ی ما

کائنات است ز نور تو مُنور زینب

وصفِ زینب بنویسیم به اوصافِ حسین...

...یا حسین است به اوصاف، سراسر زینب؟

جلوه کرده است حیا، عفت و صبر و شوکت

رأفت و لطف و شجاعت، همگی در زینب

از شکیبایی ایّوب دگر هیچ نگو

صفت صبر شده وقف فقط بر زینب

تا محبینِ حسینیم یقینا فردا

یادمان هست میان صفِ محشر، زینب

کوریِ دشمن حیدر که اجاقش کور است

دومین شأنِ نزول است به کوثر، زینب

آیت الله ترین مرجع تقلید جهان

اسوه ی خطبه ی هر صاحبِ منبر زینب

در مقامش سر سجاده همین بس باشد

گفت محتاج دعای تو برادر، زینب

مثل زهرا همه جا گرد ولایت چرخید

لحظه ی واقعه چون شیر دلاور زینب

نه فقط کرب و بلا، بین مدینه حتی

همه جا بود فقط حامی رهبر زینب

وای از آن لحظه ی سختی که به صوتی محزون

ناله زد سمت نبی خسته و مضطر زینب

گفت این صید به خون خفته حسین است حسین

ریخت از خاکِ همان بادیه بر سر زینب

وای از شام چه آمد به سرش در این شهر

آتش افتاد به روی نخ معجر... زینب_

_همه جا بود دمش گرم دمش ذکرِ حسین

دم زد از یار فقط تا دمِ آخر زینب

 
 
دوشنبه 11 بهمن 1395  6:36 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها