چت انقلابی

نهضتي كه در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيد، امروزه براي بسياري از ملل جهان چراغ راه زندگي است.

 ورد امام عاشقان  استقلال ،آزادی ، جمهوری اسلامی را به هم وطن عزیز و انقلابی تبریک عرض می نمای شاد و انقلابی باشید .

یادش بخیر

ایام دهه فجر که‌میشد و الان هم هنوز هست جنب و‌جوش دانش آموزان بیشتر میشد.

چند نفری همیشه دنبال پیدا کردن سرود مناسب این دهه و‌گروهی هم برای نمایش مقدمات فراهم میکردند.

منم همیشه جزو گروه سرود مدرسه بودم.

باز هم یادش بخیر

آزین بندی مدارس...شرشره بندون بود..یادش بخیر

ای امام

آرام و مهربان از پلّه‏های هواپیما پایین آمدی؛ قدم در بوستانی می‏گذاشتی که باغبان گل‏هایش خودت بودی. آری! این‏ها همان «یاران در گهواره‏اند» که امروز با پای برهنه سر از پا نمی‏شناسند. این‏ها همان جوانانی هستند که «امید و آینده این کشورند».
ای میله‏های سرد تحکّم خدا حافظ …

سلام این تاپیک تاپیک چت هست من از دوستان یک سوال دارم واقعا ما در مسی انقلابیم ؟؟؟؟ آیا ما اهداف انقلاب رو دنبال می کنیم تا سایر کشور ها به ما گیر ندن؟/؟؟؟؟ 

با تشکر از مشارکت دوستان راسخونی.

همانطور که دوستان اطلاع دارید اینجا اتاق چت و گفتگو می باشد خواهشمندیم فقط در اینجا مطالب دست نویس به صورت محاوره و گفتگو و بحث و تبادل نظر در مورد انقلاب داشته باشید. اگر قصد ما ارسال پست بود در تاپیک جداگانه ای این کار را میکردیم.

با تشکر از لطف همیشگی شما عزیزان

سلاااااام.

دوستان یادتونه زمان مدرسه (خصوصاً ابتدایی و راهنمایی) توی این ایام در مراسم آذین بندی دهه فجر با همکلاسیامون شرکت میکردیم؟؟ فضای خیلی خوبی بود. صمیمیت و خوشالی موج میزد. شاید کل روز رو هم درگیر بودیم ولی خستگی اصن نداشت. همگی با اختیار و از سر ذوق و شوق میومدیم.

آغاز دهه مبارک فجر بر فجر آفرینان و بر همه راسخونی های محترم مبارک باد .

سلام وقت همگی بخیر

سالروز ورود امام عزیزمان به ایران و آغاز دهه مبارک فجر بر شما مبارک

پویا و باوقار، شهوار می رویم

استاده بر مسیر، بیدار می رویم

در باغ انقلاب، شاد و بلند و سبز

هر روز تازه تر، پر بار می رویم

دانش سلاح ما، حق است یار ما

از ذکر یاحسین سرشار می رویم

ما هم برای تزیینات دهه فجر با بچه های کلاس هماهنگ میکردیم، پول میاوردیم.

دو سه نفر می رفتن تزیینات میخریدن برای کلاس. فانوس و پرچم . بعد چند نفر اضافه میموندیم مدرسه و‌کلاس رو آذین بندی میکردیم.

این ایام که میشد مدام از معلم ها اجازه میگرفتیم و می رفتیم تمرین سرود و نمایش.

وقت اجرا هم استرس میگرفتیم.

الان دخترم میاد و از نمایش و‌سرودهاشون تعریف میکنه.