چت انقلابی

منم کیک و بیسکویت نخوردم:|

والا ما همچین مشتامون هم تو دهن آمریکا نخورده.

همش میخوره به دماغش

آره دیگه، بهمون کیک ندادن خوب نشونه نگرفتیم

اگه‌موضوعی برای بحث فردا مدنظرتون هست بگین که فردا در مورد اون صحبت‌کنیم.

امروز رو‌ هم میتونید با عنوان خاطرات دهه فجر راسخونی  ثبت کنید.

والا من سنم به خاطره تعریف کردن نمیرسه

ولی کیک و ابمیوشو یادمه اخرین بار جلوم وایساده بودن داشتن میدادن ولی جمعیت انچنان هجوم اورد که من فرار کردم

این دهه فجر است گویی نوبهار

وین همه مهراست از او یادگار

غصه ها رفتند و افسانه شدند

ناله ها فریاد مستانه شدند

دردهه فجرامتش پیروزشد

ماه بهمن ماه جان افروزشد

فجرگویی نوبهارزندگی

چون چراغی در ره سازندگی

ماهمه دلداده ی رهبرشدیم

تا ابد او یار و ما یاورشدیم

گفته بودم قصه دارم با شما

قصه ای از ماه بهمن بچه ها

آنچه بشنیدید برآیندگان

بازگویید تا بماند همچنان

از نهضت قاطعانه ی روح الله

شد دست ستمگران ز ایران کوتاه

با دست تهی و این همه پیروزی

لا حول و لا قوت الا بالله

در تاپیک چت، از ارسال پستهای کپی-پیست خودداری کنید. همگی حذف می شود. از ما گفتن بود.

به تذکرات هم توجه فرمایید.

وا آجی یه جوری گفتین شدیدا احسای پیری کردم.

از حال و‌هوای مدرسه، شهر، کوچه و محله تون بگین.

قبلا چطور بوده‌و الان چطور!؟

راستش سال 47 هفت بود شما یادتون نمیاد ... من خودمم یادم نمیاد .... ولش کنین

واقعیتش سنم به انقلاب قد نمیده فقط از ارتحال امام یه تصاویر ناواضحی دارم

ولی اوایل هفتاد که ابتدایی بودم قبل از شروع دهه فجر باکاغذ گل درست میکردیم و از سقف کلاسا آویزون می کردیم

کل مدرسه رو هر روز آب و جارو می کردیم ... جالبیش اینجا بود که کسی دست به گلها و بادکنک ها نمی زد تا بعد از22 بهمن

البته گاهی بادکنک ها سرکلاس یهو می ترکیدن و جو کلاس رو عوض می کرد.

قبل از روز 22 بهمن هم مدرسه کلی بهمون کیک و نخود چی و تنقلاب می دادن ... یاد اون ایام بخیر

شوخی میکنم خانوما هیچوقت پیر نمیشن همیشه همون 18 سال میمونن

مدرسه که دهه های فجر خیلی حال و هوای قشنگی داشت

اهنگ های این دهه پوسترا نقاشی همگانی و و و ....

ولی من راهپیمایی نمیرم زیاد مگه همون موقعای مدرسه که به زور مجبورمون میکردن و تا بعد از نماز جمعه هم نگهمون میداشتن یه وقتاایی

وا!!!

آجی مگه چند تا ۲۲ بهمن داشتیم که با جمعه یکی بوده؟؟

نکنه قطعنامه منظورته. 

برای ما راهپیمایی اجباری نبود هیچ وقت.

فقط میگفتن فلان ساعت از مدرسه میریم. یه وقتایی هم با خانواده که میرفتیم وسط راه پرچم های مدرسه رو‌هم میدیدیم.

روز قدس رو اگه بگین جمعه بوده باز یه چیزی!!!!

چون جمعه آخر ماه رمضان هست و هرسال جمعه هست. ولی ۲۲ بهمن شانسی امسال افتاده روز جمعه!

کاربران گرامی توجه داشته باشید هرگونه پست کپی شده از سایت های دیگر از این تاپیک حذف میگردد.

خاطرات و‌مطالب خودتان را بیان کنید

حتی شده یک خط،

کپی پیست ها حذف میگردند!!!

کلا همه راهپیماییارو گفتم نظرم فقط روی 22 بهمن نبود

تو همه راهپیماییام مشت میزنن ولی نمیدونم چرا مشت من نمیرسه

آجی مشت ها تنهایی که نمیرسه.

باید همه با هم باشیم. نه که آمریکا باهامون فاصله داره.

هم مشت ها و هم فریادها با هم‌که بشن هدف گیری درست میشه

اخه اجی میخوام مشت بزنم میخوره تو کلیپس جلوییم

سلام

یادش بخیر یه دهه فجر بود و یه برنامه های مدرسه

نمیدونم چرا امسال دهه فجر رنگ و بوی همیشه رو نداره یا شایدم من زیاد تلویزیون نگاه نکردمو این سرودای انقلابی رو نشنیدم

یادش بخیر دهه فجر که میشد تب و تاب روزنامه دیواری درست کردن و تزئین کلاس و گروه سرود و ... میرفت بالا

چه حس خوبی این سرودهای انقلابی برامون داشت.

همیشه عضو گروه سرود و تواشیح مدرسه بودم.همشونم برام خاطره شد

یه سالی عضو گروه سرود مدرسه بودم.قرار بود سرود  "الله الله تو پناهی بر ضعیفان یا الله" رو بخونیم.یکی از بچه ها قرار بود این تیکه شعر رو بگه " گفت هان ای زن و مرد جامه رزم بپوش" کلی تمرین کرده بودیمو دوستم خیلی معمولی این تیکه رو میخوند.روز جشن رسید و رفتیم سر صف اینو بخونیم این دوستمم جو گرفتتش خیلی خواست شبیه سرود اصلی بخونه یهو صداشو کلفت و مردونه کرد و این تیکه رو خوند،مام اجازه به بچه های سر صف ندادیم خودمون جلوتر زدیم زیر خنده انقدر خندیدیم که اخرشم نصفه کاره شعرمون موند و همگی دوییدیم تو سالن.این دوستمم ناراحت شده بود و تا چند روز با هیچ کدوممون حرف نمیزد.یادش بخیر واقعا

خیلی کوچیک بودم یه بار راهپیمایی رفته بودیم البته من دوش پیمایی میکردم اخه خیلی کوچیک بودم و رو دوش بابام بودم ،نمیدونم کی اون وسط لواشک پخش میکرد،خیلی لواشک خوشمزه ای بود خداییش ،از اون راهپیمایی فقط لواشکش یادمه.خدا خیرش بده هرکی اونروز لواشک پخش میکرد