پاسخ به:مسابقه مشاعره طنز2(باامتیازویژه)
چنین گفت رستم به اسفندیار
آهای مرد و زن زنبیل و بردار و بیار
فراز مأذانه ها ای جماعت گمراه چه می کنید شما بی صدا سخن کوتاه حرام باد اذان موذنی که نگفت دوبار أشهَدُ أنا عَلی ، وَلیُ الله
چنین گفت رستم به اسفدیار
نرو نزد این خار بعـد اعتبار
که هرچه که داردهمه اهرمن
نداردپشیزی یقین خوار خوار
فی البداهه: منصور مقدم 24/11/1395
که گر مرد جنگی هویجی بیار
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
در این روز سرد یک لیوان چای بیار
برو بخر یک کیلو خیار
بده دستمال دستت رو یادگار
چنین گفت رستم به اسفندیار برو کار میکن مگو چیست کار
روزچهاردهم:
به رستم چنین گفت گودرزپیر.....
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه
به رستم چنین گفت گودرز پیر
که نانوا به من داد نانِ خمير
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست
که جَلدي بخر از برام تو شير
بیاور برایم کمی ماس موسیر
به رستم چنین گفت گودرز پیر زمن ارسال کامنت وزتولایک
به رستم چنین گفت گودرزپیر مرازاینستافالوبنما
به رستم چنین گفت گودرزپیر که ای یار مجازی من ای مایه سرافرازی من
به رستم چنین گفت گودرز پیر که میدان نبرد جای بچه بازی نیست