عنکبوت خسته
روی درخت توتی
دیدم یه عنکبوتی
گشنه بود و کلافه
می خواست تاری ببافه
تارش و با زرنگی
تنید به دور برگی
خسته و درمونده بود
به دنبال طعمه بود
رفت و نشست کناری
تا برسه ناهاری
پروانه ای پر کشید
طفلکی تارو ندی
عنکبوت گرسنه
پرید و اون و بلعید
هشت تا پاش و دراز کرد
رفت و یه گوشه خوابید
دوشنبه 20 دی 1395 10:00 AM
تشکرات از این پست
zahra_53