0

تدابیر امام حسن عسکری(ع) برای آغاز عصر غیبت

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

تدابیر امام حسن عسکری(ع) برای آغاز عصر غیبت

خراسان - نویسنده : مهدی یار چیت سازیان
 

تدابیر امام حسن عسکری(ع) برای آغاز عصر غیبت

 

مقطع تاریخی کوتاه وسرنوشت ساز زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام ، درفضایی آکنده ازخفقان واختناق، سپری شد. دوره امامت حضرت  با خلافت 3 خلیفه عباسی یعنی معتزّ،مهتدی ومعتمد همزمان بود و دستگاه خودکامه عباسی، با زیر نظر قراردادن ایشان درپادگانی نظامی،تنگناها وتمهیدات ویژه ای رابه اجرا گذاشته بود. اما، امام یازدهم با درایت الهی،تهدیدهای پیش رو را به فرصت هایی ناب تبدیل کرد؛آن گونه که ازمحدودیّت ها ومحرومیّت های اجتماعی به وجودآمده، بستری مناسب برای آماده سازی ذهنی جامعه معاصرخود فراهم کرد تا غیبت فرزند برومندش درآینده ای نه چندان دور،به صورت امری ملموس تبلوریابد.

 

آن حضرت در موارد بسیاری از طریق نگارش نامه با دوستداران خود در ارتباط بود و سوالات علمیِ آنها را پاسخ می داد و کمتر در انظار عمومی حضور به هم می رساند.از این رو،به پیروان خود،زندگی در عصر غیبت را در میدان عمل آموزش می داد،تا از این حقیقت در غفلت نباشندکه طریق بهره مند شدن از برکات وجود امام،تنها در تشرف حضوری خلاصه نمی شود و بهره‌مندی از فیض وجودی او،در پس پرده غیبت نیز با توسّل به ساحت قدسی اش، میسور و مقدور است.

 

امام (ع)از کوچک ترین مجالی که در مدّت کوتاه عمر خود برای حضور در اجتماع پیدا می کرد، برای دستگیری های علمی و هدایت آحاد جامعه استفاده می کرد وبا آشکارکردن گوشه هایی ازگنجینه علم الهی خویش،پویندگان راه حقیقت رابه سرمنزل مقصود رهنمون می شد. در آن زمان، اسحاق کندی به تألیف کتابی پرداخت و به زعم خود می خواست،ثابت کند که در قرآن کریم تناقض هایی وجود دارد.روزی یکی از شاگردان او، به محضر امام رسید،امام به او فرمود:آیا میان شما،مرد فهمیده ای نیست که استادتان را از این کار عبث و تصمیمی که گرفته است، باز دارد؟ پاسخ گفت:ما از شاگردان او هستیم،چگونه می‌توانیم به این کار یا کارهای دیگر او اعتراض کنیم!حضرت فرمود: نزدش برو و با او الفت و دوستی کن و او را در کاری که می خواهد انجام دهد، یاری کن.

 

آن گاه به او بگو:آیا احتمال می دهی که منظور نازل کننده قرآن از گفتارش،معنای دیگری غیر آن باشد که تو پنداشته ای؟ خواهد گفت:امکان دارد.هنگامی که جواب مثبت داد،بگو:از کجا اطمینان پیدا کرده ای که مراد و منظور قرآن،همان است که تو می گویی؟شاید تو الفاظ و عبارات را در غیر معانی و مراد آن به کار می بری. آن مرد نزد کندی رفت و به همان ترتیب با او مهربانی کردتا سرانجام سوال را مطرح کرد.کندی از او خواست که سوال خود را تکرار کند و به فکر فرو رفت و آن را بنا بر ادبیّات و لغت،صحیح و بر حسب اندیشه ممکن دانست.شاگردش را سوگند داد که این سوال از کجا برای تو مطرح شد؟ شاگرد گفت:چیزی بود که به خاطرم رسید و پرسش کردم! کندی گفت:ممکن نیست تو و افرادی مانند تو به طرح چنین سوالی راه یابند.

 

شاگرد گفت:ابامحمّد(ع) به من چنین فرمان داد.کندی گفت: درست گفتی،چنین سوالی جز از آن خاندان نمی‌تواند باشد.آن گاه آنچه را نوشته بود،در آتش ریخت و سوزاند.(مناقب ابن شهر آشوب،ج3،ص525)با توجّه به تضییقات و تهدیداتی که از جانب حکومت ستمگر وقت، درباره حضرتش روا داشته می شد،در مواردی برخی از خواص اصحاب و یاران برگزیده اش را به فیض دیدار فرزندش مفتخر می کرد.

 

احمد بن اسحاق در این باره، می‌گوید: به محضر امام عسکری(ع) رسیدم و می خواستم از جانشین پس از ایشان، پرسش کنم  که حضرت آغاز سخن کرد و فرمود:ای احمد بن اسحاق!خدای تعالی از زمان آدم،زمین را خالی از حجّت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالی از حجّت نخواهد گذاشت. به واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع می کند و باران را فرو می فرستد و برکات زمین را بیرون می آورد.گفتم:امام و جانشین پس از شما کیست؟حضرت برخاست و داخل خانه شد و در حالی که بر شانه اش،کودکی سه ساله بودکه رخسارش  می درخشید، فرمود:اگر نزد خدای تعالی و حجّت های او گرامی نبودی،این فرزندم را به تو نشان نمی دادم.او همنام و هم کنیه رسول خدا(ص) می باشد.او کسی است که زمین را پر از عدل و داد می کند،همچنان که پر از ظلم و ستم شده باشد.مَثَل او در این امّت، مَثَل خضر و ذوالقرنین است.

 

او غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن نجات نمی یابد،مگر کسی که پروردگار متعال،او را در اعتقاد به امامتش،ثابت بدارد و در دعا بر تعجیل فرج موفّق کند. ...گفتم:آن سنّتی که از خضر و ذوالقرنین دارد،چیست؟فرمود:غیبت طولانی.گفتم:آیا به درازا می انجامد؟فرمود:به خدا سوگند،آری.تا آن جا که برخی گروندگان به او باز گردند و باقی نماند،مگر کسی که خداوند،عهد و پیمان ولایت را از او گرفته و ایمان را در دلش نگاشته و با روحی از جانب خود تأییدش کرده باشد.ای احمد بن اسحاق!این امری از امور الهی و سرّی از اسرار ربوبی است. آنچه رابه تو عطا کردم ،بگیر و پنهان کن و از شاکران باش ، تا فردا با ما در علّیین باشی .(کمال الدین ،شیخ صدوق ،ج 2 ، باب 38).

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

یک شنبه 19 دی 1395  12:06 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها