0

مسیح مسلمانان؛ امام مسیحیان!

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

مسیح مسلمانان؛ امام مسیحیان!

حضرت مسیح علیه السلام فرمود:«من راه به سوى رهایى و دروازه آنم.» و امام امیر مومنان علیه السلام مى فرماید:«من مانند چراغى پرفروغ در تاریكى هستم كه راه گم گشتگان را روشن مى كند.»

عیسی مسیح

پاکترین مجریان حدود الهی

حتما داستان زن زناكارى كه مردم وى را نزد حضرت مسیح علیه السلام آوردند و از ایشان خواستند كه به خاطر خطایش سنگسارش كنند، شنیده اید. و نیز جملگى مى دانیم كه حضرت به آنها فرمود: «هركس كه تاكنون هیچ لغزشى از او سر نزده او را سنگسار كند» و پس از این خطاب، همه شرمنده و سرافكنده، یكى پس از دیگرى آهسته خود را به كنار دیوارى كشیدند به طورى كه جز خود حضرت مسیح علیه السلام و یارانش در آن میان كسى باقى نماند.
در كتابهاى وسائل الشیعه و جواهر الكلام و غیره آورده اند كه: «زنى نزد حضرت امیر مومنان آمد و اقرار به زنا كرد حضرت امر فرمود؛ كه مردم جمع شوند و منادى ندا درداد و مردم گرد هم آمدند، حضرت پس از ستایش و ثناى خداوند سبحان فرمود: «من فردا این زن را خواهم آورد و حد شرعى را بر او جارى خواهم ساخت شما نیز به همراه مشتى سنگ  حاضر شوید. فرداى آن روز حضرت، زن زناكار را به میدان آورد و مردم نیز با سنگهاى خود گردهم آمدند. حضرت بر قاطرى سوار شد، انگشت بر گوش مباركش نهاد و با صدایى رسا فرمود: «اى مردم، خداى بزرگ با پیامبر خود عهدى كرد و او نیز همان عهد را با من نمود و آن این است كه: كسى كه خود درخور حدّى است در اجراى حدّى شركت نكند... پس هر آن كس كه بر او حدّى مانند حدّ بر این زن است، حق ندارد بر این زن حدّ جارى سازد (و سنگى بر او افكند).»

باید گفت كه بندگى و سپاس خداى سبحان تنها در روزه و نماز و حج و زكات و ... محدود نمى شود؛ زیرا نماز شكر عبد از خداوند خویش، به خاطر نعمت هستى، و روزه سپاس اوست به خاطر نعمت سلامتى، و زكات شكرگزارى اوست به خاطر نعمت بى نیازى، در این صورت بى تناسب نیست كه عفو و بخشش، تشكرى از خدا باشد كه قدرت غلبه بر دشمن را به وى بخشیده است

تمام مردم جز امام و دو فرزند عزیزش امام حسن و امام حسین علیه السلام برگشتند چنانكه جز حضرت عیسى علیه السلام و حواریّونش خجلت زده خود را به كنارى كشیدند!» (١)
آری، عهدى است از سوى خالق به مخلوق كه آلودگیها را دستان آغشته به پلیدى نمى شوید و تنها دستان پاكیزه و منزّه و نیكوكار است كه امین احكام و حدود الهى است، و بدین خاطر است كه لغزشكاران و گنه پیشگان، از كنار حضرت عیسى و یارانش، و حضرت امیر مومنان علیه السلام و دو فرزند عزیزش دور شدند؛ و رساتر و مهمترین عهد آن است كه خداوند به پیامبرش وحى نمود و او با وصیش عهد كرد و او نیز به امت محمد صلی الله علیه و آله ابلاغ نمود و بالاتر از آن، بافت این عهد است كه درون گنهكار احساسى مى آفریند كه وى خود را بدان خاطر ملامت و نكوهش نموده و پند و اندرز مى دهد.

هر دو راه رهایی اند

در جاى دیگر حضرت مسیح علیه السلام فرمود: «انا الطریق الى الخلاص و انى بابه؛ من راه به سوى رهایى و دروازه آنم.»
و امام امیر مومنان علیه السلام مى فرماید:«انما مثلى مثل السراج فى الظلمة یستضئ به من ولجها؛ من مانند چراغى پرفروغ در تاریكى هستم كه راه گم گشتگان را روشن مى كند.» (٢)
حضرت اشاره به حدیث ثقلین مى كند كه «مسلم» از محدثین اهل سنت، در كتاب «صحیح» در باب فضایل على بن ابى طالب نقل كرده است: قال رسول اللّه: «انما انا بشر، یوشك ان یأتى رسول ربى فاجیب و انا تارك فیكم الثقلین اولهما كتاب اللّه، فیه الهدى و النور و اهل بیتى؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا من بشرى مانند شما هستم. بزودى رسول (مرگ) خواهد آمد و ندایش را لبیك خواهم گفت و من میان شما دو شئ گرانبها را باقى مى گذارم اول: كتاب خدا كه در آن هدایت و نور است و دوم اهل بیتم.»

حضرت مسیح علیه السلام فرمود:«بر كینه توز خود نیكى كنید.» و امام على علیه السلام فرمود: «اگر بر دشمن خود چیره گشتى، به شكرانه این غلبه، عفو و گذشت پیشه كن.»

«مسلم» ذیل همین باب، به این پرسش که «اهل بیت او كیست؟ آیا زنان او نیستند؟» پاسخ مى گوید: «عایشه مى گوید: روزى پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله با یك عباى یمانى سیاه رنگى وارد شد، حسن بن على (علیه السلام) آمد وى را داخل آن عبا نمود، سپس  حسین آمد او را نیز درون آن عبا كرد، پس از او فاطمه آمد، او را هم داخل كرد و در آخر على وارد شد و او را نیز درون عبا برد و سپس فرمود:«انما یرید اللّه لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا؛ همان خداوند اراده كرده است كه رجس و پلیدى را از شما اهل بیت بزداید و شما را مطهر و پاك گرداند.» (٣)

سخنانشان شبیه به هم است

شباهت برخی از سخنان مولای متقیان را با سخنان حضرت مسیح علیه السلام قابل تامل و تدبر است، حضرت مسیح علیه السلام، فرمود: «ما ینفع الانسان لو ربح العالم و خسر نفسه؛ انسان زیانكار و مفسد هیچ بهره اى نمى برد هرچند تمام عالم بهره اش باشد.»
و در همین زمینه حضرت امیر علیه السلام، فرمود: «ما ظفر من ظفر الاثم به؛ پیروز نگردید آن كه گناه بر او پیروز گردد. (٤)
و نیز حضرت مسیح علیه السلام فرمود:« لیس بالخبز وحده یحیا الانسان؛ بقا و حیات و زندگى انسان تنها با نان نیست.»
و در همین راستا حضرت امیر علیه السلام فرمود: «اعمل لدنیاك كانك تعیش ابدا و اعمل لآخرتك كانك تموت غدا؛ براى دنیاى خود چنان باش كه تا ابد زندگى مى كنى و براى آخرت خود نیز چنان باش كه فردا خواهى مرد.» (٥)
و نیز حضرت مسیح علیه السلام فرمود:« احسنوا الى مبغضكم؛ بر كینه توز خود نیكى كنید.»
و امام على علیه السلام فرمود: «اذا قدرت على عدوّك فاجعل العفو شكرا للقدرة علیه؛ اگر بر دشمن خود چیره گشتى، به شكرانه این غلبه، عفو و گذشت پیشه كن.»(6)

 «اى مردم، خداى بزرگ با پیامبر خود عهدى كرد و او نیز همان عهد را با من نمود و آن این است كه: كسى كه خود درخور حدّى است در اجراى حدّى شركت نكند...پس هرآن كس كه بر او حدّى مانند حدّ بر این زن است، حق ندارد بر این زن حدّ جارى سازد (و سنگى بر او افكند).»

و این گفته بدین معنا نیست كه حضرت تشویق به مسامحه مى كند؛ بلكه این ترغیب به نیكوترین طاعات و پاكترین عبادات از طرف اوست. و باید گفت كه بندگى و سپاس خداى سبحان تنها در روزه و نماز و حج و زكات و ... محدود نمى شود؛ زیرا نماز شكر عبد از خداوند خویش، به خاطر نعمت هستى، و روزه سپاس اوست به خاطر نعمت سلامتى، و زكات شكرگزارى اوست به خاطر نعمت بى نیازى، در این صورت بى تناسب نیست كه عفو و بخشش، تشكرى از خدا باشد كه قدرت غلبه بر دشمن را به وى بخشیده است.
این ظرایف در اسرار عبادت خدا را تنها پیامبر و وصىّ و آنانكه خدا را براى خدا مى پرستند، درك مى كنند. (٧)

کلام پایانی

موفق بن احمد خوارزمى با سند متصل خود روایت مى  کند که حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمودند: اى على مثل تو در امت من مثل عیسى ابن مریم است.
قوم عیسى به سه دسته تقسیم شدند، یک دسته به او ایمان آوردند و آنها حواریون بودند، و یک دسته با او دشمنى ورزیدند و آنها یهود بودند، و یک دسته درباره او غلو کردند و او را از مرتبه اش بالا برده و درجه الوهیت براى او قائل شدند و آنها از ایمان خارج شدند.
و امت من درباره تو نیز به سه فرقه تقسیم مى  شوند، یک فرقه شیعیان تو هستند و آنها مومنین اند، و یک دسته دشمنان تو هستند و آنها عهدشکنان اند، و یک فرقه درباره تو غلو مى کنند و براى تو درجه و مرتبه خدائى را قائلند و آنها منکران و گمراهانند. و اى على تو و شیعیانت در بهشت  خواهید بود، و دشمنانت و غلوکنندگان در آتش .(٨)


پی نوشتها:
(١) رمزی اوحدی، محمدرضا، هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع)، ص225
(٢) نهج البلاغه، خطبه 187
(٣) صحیح مسلم،کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علی بن ابی طالب، ص1043، ح2408
(٤) نهج البلاغه، حکمت319
(٥) مستدرك الوسائل ج1 ص146
(٦) نهج البلاغه ، حکمت 11
(٧) مغنیه، محمدجواد، امامت علی (علیه السلام) در آینه عقل و قرآن ؛ صص43-48
(٨) مناقب خوارزمى ، فصل نوزدهم، ص 226

 

هاجر نادعلی/كارشناس ارشد معارف نهج البلاغه - تبیان

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 13 دی 1395  2:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها