0

جلوه ولادت مسیح (ع) در آینه قرآن کریم

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

جلوه ولادت مسیح (ع) در آینه قرآن کریم

 
خراسان - نویسنده : جواد نوائیان رودسری

جلوه ولادت مسیح (ع) در آینه قرآن کریم

 

سرگذشت حضرت عیسی(ع) و مادر پاکدامن و بزرگوارش، یکی از لطیف‌ترین و زیباترین داستان‌های قرآن کریم است. این روایت آموزنده و سرشار از مضامین عالی، از ولادت حضرت مریم(س) تا عروج حضرت عیسی(ع) را در بر می‌گیرد. از دیدگاه قرآن کریم، حضرت عیسی(ع) یکی از پیامبران بزرگ الهی و صاحب کتاب محسوب می‌شود. نام آن حضرت، 25 بار و لقب ایشان 13 بار در قرآن ذکر شده است. در این نوشتار، برآنیم تا روایت ولادت حضرت عیسی(ع) را، آن‌گونه که در قرآن کریم آمده است، برای شما خوانندگان گرامی بازگو کنیم.

 

 

سیمای بانویی پاکدامن
 
حضرت مریم(س) تنها فرزند عِمران، یکی از انبیای بنی‌اسرائیل بود. تصویری که قرآن کریم از مادر آن حضرت، «حنّا»، ارائه داده‌است، نشان می‌دهد که وی نیز بانویی مؤمن، موحد و پارسا بوده است. به گواهی قرآن، «حنّا» تصمیم گرفت فرزندی را که باردار بود، نذر خدمت در راه خدا کند: «إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ (به یاد آورید) هنگامی را که همسر عمران گفت: خداوندا! آنچه را در رحم دارم، برای تو نذر کردم، که محرر (و آزاد، برای خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی»(آل‌عمران-آیه 35) او پس از تولد فرزندش، در مناجاتی زیبا و عاشقانه، از خداوند خواست که نذر او را بپذیرد و دخترش مریم(س) و فرزندان او را از شر شیطان حفظ کند. خداوند نیز، از سر رحمت بی‌منتهای خویش، نذر «حنّا» را پذیرفت: « فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا؛ خداوند، او ( مریم) را به طرز نیکویی پذیرفت و به طرز شایسته‌ای، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد).»(آل‌عمران- 37) حضرت مریم(س) در خانه خدا و تحت نظارت و کفالت پیامبر زمانش، زکریا(ع) پرورش یافت. شخصیت معنوی حضرت مریم(س)، با لطف پروردگار و تعالیم زکریا(ع)، به مرتبه‌ای رسید که حتی پیامبر زمانش را هم در حیرت فرو می‌برد:«کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْد اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بغَیْرِ حِسَابٍ؛ هر زمان زکریا وارد محراب او می‏شد، غذای مخصوصی در آن جا می‌دید. از او پرسید: ای مریم! این را از کجا آورده‏‌ای؟ گفت: این از سوی خداست؛ خداوند به هر کس بخواهد، بی‌حساب روزی می‏دهد.»
 
 
 
بشارتی از ملکوت اعلی
 
به گواهی قرآن، در یکی از شب‌ها، هنگامی که مریم(س) مشغول عبادت بود، فرشتگان بر او ظاهر شدند و بشارت میلاد فرزندی را به او دادند که از مقربان درگاه الهی خواهد بود:«إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبینَ؛ (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای (وجود با عظمتی) از طرف خودش بشارت می‏دهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است، در حالی که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان (الهی) است. »(آل‌عمران - 45) مریم(س) از بشارتی که شنید، سخت حیرت کرد و فرمود:« رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ؛ پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که انسانی با من تماس ‍ نگرفته است؟!»(آل‌عمران-47) اما پاسخ شنید که: « کَذَلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضَی أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ خداوند، این‌گونه هر چه را بخواهد می‏آفریند! هنگامی که چیزی را مقرر دارد (و فرمان هستی آن را صادر کند)، فقط به آن می‏گوید: موجود باش! آن نیز فوراً موجود می‏شود.»( آل‌عمران-47) مریم(س) در این گفت‌وگوی روحانی، اطلاعات بیشتری درباره فرزند برگزیده‌اش به دست می‌آورد. فرشتگان به او بشارت می‌دهند که فرزندش در گهواره با مردم سخن خواهد گفت؛ او از صالحان و پاکان و پیامبر برگزیده خداوند برای بنی‌اسرائیل است:«وَرَسُولًا إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَی بإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛  و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‏گوید:) من نشانه‌ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام، من از گِل، چیزی ‌به شکل پرنده می‏سازم، سپس در آن می‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‌ای می‏شود و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص(پیسی) را بهبودی می‏بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده می‏کنم و از آنچه می‏خورید و در خانه‏های خود ذخیره می‏کنید، به شما خبر می‏دهم، مسلماً در این‌ها، نشانه‌ای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید!»
 
 
 
ولادت حضرت عیسی(ع)
 
حضرت مریم(س)، پس از شنیدن بشارت الهی از زبان فرشتگان، برای عبادت از مردم کناره گرفت. او برای تهجد خود، منطقه‌ای در شرق شهر بیت‌المقدس را برگزید: «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَاب مَرْیَمَ إِذ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا؛ در این کتاب (آسمانی قرآن) از مریم یاد آر، آن هنگام که از خانواده اش جدا شد و در ناحیه شرقی قرار گرفت.»(مریم-16) در همین خلوت و تنهایی بود که فرشته‌ای با هیئت یک انسان کامل و بی‌نقص بر او ظاهر شد. حضرت مریم(س) ابتدا از مشاهده فردی غریبه، در آن مکان خلوت، ترسید و خطاب به او گفت:«إِنِّی أَعُوذُ بالرَّحْمَنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا؛ من به خدای رحمان از تو پناه می‏برم، اگر پرهیزگار هستی.»(مریم-18) فرشته خطاب به او گفت: «إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا؛ من فرستاده پروردگار توام (آمده‏‌ام) تا پسر پاکیزه‏ای به تو ببخشم.»(مریم-19) حضرت مریم(س) دوباره پرسشی را که در آن گفت‌وگوی روحانی از فرشتگان پرسیده‌بود، مطرح کرد:«أَنَّی یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا؛ چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته و زن آلوده‏ای هم نبوده‌ام؟»(مریم-20) و باز پاسخ شنید که: «کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَکَانَ أَمْرًا مَقْضِیًّا؛ مطلب همین است که پروردگارت فرموده، این کار بر من سهل و آسان است، ما می‏خواهیم او را نشانه‏ای برای مردم قرار دهیم و رحمتی از سوی ما باشد و این امری است پایان یافته (و جای گفت وگو ندارد).»(مریم-21) به این ترتیب، حضرت مریم(س)، حضرت عیسی(ع) را باردار شد. اما آن بانوی پاکدامن از این مسئله بیمناک بود که بنی‌اسرائیل، درباره او و فرزندش، چه اندیشه‌ای خواهند کرد؟ هنگامی که درد وضع حمل به سراغ حضرت مریم(س) آمد، تنها و مضطرب به درخت نخل خشکی در بیابان پناه برد: «فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَی جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا؛ درد وضع حمل او را به کنار تنه درخت خرمایی کشاند، (آن قدر ناراحت شد که) گفت ای کاش پیش از این مرده و به کلی فراموش شده بودم.»(مریم- 23) ناگهان ندایی از پایین پای او، به گوشش رسید که مادر عیسی(ع) را با وعده‌های الهی دلداری می‌داد و به او یادآوری می‌کرد که پروردگار، هیچ‌گاه او را فراموش نکرده و نخواهد کرد. در آن لحظات پراضطراب، چشمه‌ای از آب گوارا در کنار مریم(س) جوشید و درخت نخل خشکیده، به فرمان خدا، سرسبز شد و خرماهای رسیده و شیرین خود را، به او هدیه کرد؛ آن‌گاه ندا رسید که:«فَکُلِی وَاشْرَبی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا؛ از (این غذای لذیذ) بخور، و از (آن آب گوارا) بنوش، و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار، و هر گاه کسی از انسان‌ها را دیدی با اشاره بگو: من برای خدای رحمان روزه گرفته‌ام و با احدی امروز سخن نمی‏گویم (این نوزاد خودش از تو دفاع خواهد کرد).»(مریم-26)
 
 
 
در میان قومی طعنه‌زن و بهانه‌گیر
 
حضرت مریم(س) در حالی که روزه سکوت گرفته بود و فرزندش، عیسی(ع) را در آغوش داشت، به بیت‌المقدس بازگشت. دیدن مریم پاکدامن، با فرزندی در آغوش، سبب حیرت و خشم مردم و کاهنان شد؛ به همین دلیل، بر سرش فریاد زدند:«یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا؛ ای مریم! کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی!»(مریم-27) «یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا؛ ای خواهر هارون! نه پدر تو مرد بدی بود، و نه مادرت زن بدکاره‏ ای!»(مریم-28) در آن لحظات سخت و خطرناک، مریم(س) با اطمینان قلبی و ایمان راسخ به پروردگار، مردم خشمگین را به گفت‌وگو با فرزندش فراخواند؛ نوزادی که به تازگی متولد شده بود. مردم از اشاره او به نوزاد، برآشفتند و گفتند:« کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْد صَبیًّا؛ ما چگونه با کودکی که در گاهواره است، سخن بگوییم؟!»(مریم-29) ناگهان، در مقابل چشمان حیرت‌زده مردم، نوزاد سخن گفتن آغاز کرد:« إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبیًّا، وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا، وَبَرًّا بوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا، وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا؛ من بنده خدایم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر قرار داده و مرا وجودی پر برکت قرار داده است در هر کجا باشم، و مرا توصیه به نماز و زکات، مادام که زنده‏ ام، کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده، و جبار و شقی قرار نداده است. و سلام (خدا) بر من آن روز که متولد شدم و آن‌روز که می‏میرم و آن‌روز که زنده برانگیخته می‏شوم.»(مریم- 30 تا 33)
 
 
 
عیسی(ع)، پیامبر و بنده خدا
 
خداوند متعال در قرآن کریم، درباره تولد حضرت عیسی(ع) می‌فرماید:« ذَلِکَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذی فِیهِ یَمْتَرُونَ،  مَا کَانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَی أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ این است عیسی بن مریم، گفتار حقی که در آن تردید می‏کنند. هرگز برای خدا شایسته نبود فرزندی انتخاب کند، منزه است او، هرگاه چیزی را فرمان دهد، می‏گوید: موجود باش! آن هم موجود می‏شود.»(مریم – 34 تا 35) بعد از تولد حضرت عیسی(ع)، تعدادی از فریب‌خوردگان و گمراهان، تولد بی‌نظیر و معجزات شگفت‌انگیز آن حضرت را بهانه کردند و عیسی(ع) را فرزند خدا خواندند! در قرآن ضمن اشاره به این موضوع، آمده است: « وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوب؛ به یادآور زمانی را که خداوند به عیسی بن مریم می‏گوید: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو معبود، غیر از خدا، انتخاب کنید؟ او می‏گوید: منزهی تو، من حق ندارم آنچه را شایسته من نیست بگویم، اگر چنین سخنی را گفته باشم تو می‏دانی، تو از آنچه در روح و جان من است آگاهی و من از آنچه در ذات (پاک) تو است آگاه نیستم، زیرا تو با خبر از تمام اسرار و پنهان‌ها هستی.»(مائده-116) آن‌گاه حضرت عیسی(ع) خطاب به پروردگار فرمود:« مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِی بهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ؛ من به آنها چیزی جز آنچه مرا مامور به آن کردی نگفتم، به آنها گفتم: خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست و تا آن زمان که میان آنها بودم، مراقب و گواه آنان بودم و هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی و تو گواه بر هر چیز هستی.»(مائده-117)

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

یک شنبه 5 دی 1395  11:58 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها