حکمت و مصلحت الهی ایجاب میکند هر کدام از زن و مرد را برای مسئولیتهای خاص اجتماعی و خانوادگی و زندگی جمعی بیافریند و صفات مورد نیاز را در وجود و نهاد هر کدام به نحوی خاصی قرار دهد. روی این اصل معقول و متین زنها را از موهبت عاطفه و احساس بیشتر برخوردار نمود تا از رهگذرایی صفت والا مسئولیت سنگین مادری و تربیت فرزندان و گرم نگاه داشتن کانون خانواده، با عشق و احساس و علاقه و لذت باشد.
اگر زن از موهبت الهی عاطفه و احساس بهره بیشتری نمیداشت، نمیتوانست زحمت سنگین دوران بارداری و تربیت نوزاد را آن گونه محبتآمیز تحمل نماید.
در حالی که بیشتر مردها طاقت چند ساعت بچهداری را ندارند، ولی مادر به دلیل برخورداری از عاطفه بیشتر چندین سال رنج بچهداری را با عشق و علاقه پذیر است و بیخوابیهای شبانه را برای حفظ سلامتی فرزندان به جان و دل میپذیرد؛ این امر بر اثر جوشش عاطفه مادری است(1).
بنابر این اگر خداوند زن را با احساس و عاطفه بیشتر خلقت کرده، اسرار نهفته و حکمت و مصلحتهای فراوانی دارد که شاید بسیاری از آنها تا کنون برای بشر قابل درک نباشد.
نه تنها در احساس و عاطفه بلکه تفاوتهای روحی و روانی از جنبههای مختلف میان مرد و زن وجود دارد، که اگر آنها در وجود زن نمیبود، هرگز به عنوان انسان که مسئولیتهای خاص متوجه اوست، نمیتوانست آنها را انجام بدهد و یا نسبت به آنها احساس وظیفه نماید(2).
گرچه زنها از موهبت عاطفه و احساس، بهره بیشتری نسبت به مردها دارند، ولی چه بسا بر احساس و عاطفه خود بیشتر غلبه دارند، زنهایی بوده و هستند که احساس و عاطفه خویش را مقهور خواست الهی و خِرَد و اندیشه کردهاند اما بسیاری از مردها از چنین همّتی بینصیب هستند، مانند حضرت زینب(س) در مجلس عبیدالله . او با آن همه حوادث تلخ که در کربلا دید که هر کدام پس از گذشت صدها سال، آتش احساس و عاطفه در جان انسانهای مؤمن چنان شعلهور میکند که بیاختیار اشک او جاری میشود. اما با این که تجسم عاطفه و احساس و محبت است، وقتی با سؤال حاکم کوفه رو به رو میشود، احساسات و عواطف وصف ناپذیر خویش را کنترل کرده و میگوید: «ما رأیتُ إلاّ جمیلاً(1)؛ در کربلا جز زیبایی چیزی ندیدم». در کجای تاریخ به غیر از انسانهای معصوم میتوان مردی را پیدا کرد که اینگونه بر احساس و عاطفه خود غلبه داشته باشد؟
بنابراین غلبه بر احساس و عاطفه اختصاص بر مردها ندارد، بلکه چه بسا زنهایی هستند که از مردها بیشتر بر احساس خود غلبه دارند.
1ـ جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص 397، نشر اسرا.
2ـ مرتضى مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 178، نشر صدرا، 1378ش.
1ـ محمدامین اُرزگانی، جلوههای عرفانی نهضت حسین، فصل سوم، نشر بوستان کتاب، قم 1384ش.
منبع: t-pasokhgoo.ir