از آيات و روايات استفاده مى شود كه مقام امامت، بالاتراز مقام نبوّت و رسالت است. مقام نبوّت و رسالت، يعنى مقام دريافت وحى الهى و تبليغ و نشر آن در بين مردم و تربيت انسان ها به وسيله هشدار دادن نسبت به عذاب هاى آخرت و بشارت دادن به نعمت هاى بهشتى و آموختن اصول و احكام دين، بنابراين «رسول» وظيفه دارد كه در حوزه مأموريت خود، مردم را به سوى خدا دعوت كند و فرمان الهى را به آن ها برساند و در اصلاح فكر و فرهنگ و عقايد انسان ها، بكوشد. امّا مقام «امامت»، يعنى مقام رهبرى و پيشوايى مردم. «امام» كسى است كه با تشكيل يك حكومت الهى و به دست آوردن قدرتِ لازم، براى اجراى احكام خدا تلاش مى كند و اگر هم نتواند رسماً حكومتى تشكيل دهد، تا آن جا كه در توان دارد، براى عملى ساختن احكام دين مى كوشد.
به عبارت ديگر وظيفه امام، اجراى دستورهاى الهى در جامعه است؛ در حالى كه وظيفه رسول، تنها بيان احكام و رساندن پيام خدا و ترساندن از دوزخ و بشارت دادن به بهشت است. از اين رو مقام امامت، بالاتر از مقام نبوّت و رسالت است و به شايستگى و لياقت بيش ترى نياز دارد. براى همين ـ چنان كه در آيه 124 سوره بقره نيز آمده ـ خدا وقتى به ابراهيم(عليه السلام) مقام امامت را مى دهد كه وى از آزمايش هاى الهى سربلند بيرون مى آيد.[1]
برخى از پيامبران تنها داراى مقام نبوّت و رسالت بوده اند؛ ولى برخى ديگر، به خاطر شايستگى بيش تر، علاوه بر مقام نبوّت و رسالت، داراى مقام امامت نيز بوده اند؛ مانند حضرت ابراهيم (عليه السلام) و حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم).
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) دو مقام نبوّت و امامت را دارا بودند و حضرت على(عليه السلام) نيز جانشين و وصى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در مقام امامت بودند. مقام امامت آن دو بزرگوار تفاوتى ندارد، گرچه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، از نظر مقامات ديگر خود از حضرت على(عليه السلام)و ديگر امامان(عليهم السلام) برتر هستند. در روايتى از حضرت على(عليه السلام) آمده است: «اَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبيدِ مُحَمَّد؛ من غلامى از غلامان محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم)هستم.»[2] از اين روايت و رواياتى ديگر روشن مى شود كه مقام پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) از همه برتر است. البته مقام حضرت على (عليه السلام) بالاترين مقام پس از رسول خدا شمرده مى شود.[3]
[1]. اقتباس از: تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازى و ديگران، ج 1، ص 435 ـ 446، دارالكتب الاسلامية.
[2]. الاحتجاج (طبرسى)، ج 1، ص 313؛ بحارالانوار، علاّمه مجلسى، ج 3، ص 283، دارالكتب الاسلاميه.
[3]. ر.ك: همان، ج 21، ص 358 و ج 39، باب 73.
منبع: t-pasokhgoo.ir