0

ماهیت کار طلبگی

 
borkhar
borkhar
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 19319
محل سکونت : اصفهان

ماهیت کار طلبگی

کار طلبگی

 


طلبه می‏تواند از نیرو، استعداد، فرصت و امکان خود در زمینه‏های مختلف بهره گیرد و انواع خدمات ارزشمند اجتماعی را بر عهده گیرد. یک روحانی می‏تواند پزشک باشد و علاوه بر تبلیغ دین به معالجه و درمان مردم بپردازد، روحانی می‏تواند با کودکان و نوجوانان انس گیرد و به آن‏ها خط و املا و ریاضی و زبان بیاموزد، روحانی می‏تواند در یک موسسة مالی ـ اعتباری سهیم باشد و در بهبود اقتصاد کشور خویش نقشی ایفا کند. روحانی می‏تواند به تولید محصولات کشاورزی، دام یا فرآورده‏های صنعتی اقدام کند، روحانی می‏تواند خدمات فنی و حرفه‏ای ارائه دهد... . اما هیچ یک از این فعالیت‏ها، فعالیت صنفی روحانی به شمار نمی‏رود و به طلبگی، روحانیت، لباس و نقش اجتماعی ویژة او مربوط نیست. هیچ کدام از این گزینه‏ها از روحانی ـ از آن جهت که روحانی است ـ انتظار نمی‏رود و روحانی به خاطر کاستی و کاهلی در آن هرگز مؤاخذه و ملامت نمی‏شود. کسی از روحانی توقع ندارد توان آموزش فن رایانه یا هنر خوش‌نویسی را داشته باشد. کسی توقع ندارد که روحانی پاسخ‌گوی پرسش‏های فیزیک و شیمی و جبر و حساب و هندسه باشد. هیچ کس از روحانی برای ساخت یک بنای مسکونی یا تعمیر وسیلة نقلیة خود مشاورة فنی نمی‏طلبد. روحانی مسئول حل معضل ترافیک یا بهینه‌سازی تجهیزات آزمایشگاهی مدارس نیست.

اگر کسی چنین پندار یا انتظاری از روحانی دارد باید به سرعت آگاه شود که آدمی‌زاده در این جهان گسترده، با یک دست تنها یک هندوانه می‏تواند بردارد و توقعی بیش از این، از یک انسان معمولی، منطقی و معقول نیست.

اما در مقابل هر کسی حق دارد روحانی را پاسخ‌گوی پرسش‏های دینی خود بشناسد و از او توقع آمادگی برای ابلاغ پیام خدا را داشته باشد. هر کسی حق دارد روحانی را مسئول تربیت اخلاقی ـ دینی نسل نو و آموزش معارف قرآن و روایات بداند. هر کسی می‏تواند از روحانی انتظار گره‌گشایی و بن‏بست‌شکنی در تلاطم‏های روحی و بحران‏های فکری اعتقادی داشته باشد. روحانی مسئول دفاع از معارف دینی در مقابل تهاجم فکری و عقیدتی جبهة کفر است. روحانی باید آموزه‏های فقهی، اخلاقی و معرفتی اسلام را به خوبی دریافته باشد و نسبت میان آنها را بداند.

از روحانی انتظار نمی‏رود معلم جغرافیا و زبان انگلیسی باشد. اما به حق انتظار می‏رود که معلم خوبی برای قرآن و حدیث باشد. حل معضل ترافیک یا ترکیب آلیاژ قطعات صنعتی در حوزة مسئولیت روحانی نیست. اما تجزیه و تحلیل آثار تربیتی ـ اخلاقی مسائل دنیای جدید، از جمله همین مسئلة ترافیک یا توسعة صنعتی بر عهده روحانیان است.

روحانیت اگر تکنیک فیلم‏سازی یا ترفندهای سینمایی را نداند عیب نیست و قصور از وظایف اجتماعی محسوب نمی‏شود، اما اگر هنر توسعة دین‏داری و عبودیت را نداشته باشد، کوتاهی کرده است. روحانی اگر این توانمندی‏های متفرقه را نداشته باشد حداکثر یک مکانیک یا پزشک یا آهنگر نیست، اما اگر نتواند جامعه را به سمت ارزش‏های اخلاقی و الهی دعوت کند، «روحانی» نیست.

روحانی حتی به دنبال کسب تخصص در نحو و صرف و فلسفه و تاریخ و روان‌شناسی و اقتصاد و علوم سیاسی نیست. این علوم گرچه در حوزه‏های علمیه تدریس می‏شود و ساعت‏ها سرمایة انسانی حوزویان را در اختیار خود می‏گیرد، اما هدف اصالی یک حوزوی هیچ کدام از این‏ها نیست. روحانی عالِم دین است. تمام تعریف خود را از «مناسبت با دین» دریافت می‏کند و تمام تعهد خود را در این نسبت به کار می‏گیرد.

البته روحانیت وظیفه دارد در راه به‏فهمی دین خدا هر گونه تلاشی را به کار گیرد. انواع فعالیت‏های علمی (عقلانی، تجربی و... . ) به هدف کشف آفاق جدید دین خدا از وظایف روحانی است. هدف اصلی او به‏فهمی دین است و در این راه مقدمات لازم را باید کسب کند، ولی بسیار تفاوت است میان کسی که می‏خواهد عالِم فلسفه و روان‌شناسی باشد با کسی که فلسفه را در خدمت فهم معارف دین می‏خواهد. و نیز میان کسی که عالم صرف و نحو است و کسی که صرف و نحو و ادب عربی را در خدمت فهم قرآن و حدیث می‏خواهد. دانشمند علوم تجربی جدید با دانشمند دین متفاوت است. عالم دین، در پی کشف نظر خدا و در صدد فهم سخن پیشوایان معصوم‌ است و در صرف و نحو و فلسفه و عرفان و روان‌شناسی به دنبال دست‌یابی به قرائن و شواهدی است که حقایق وحیانی را بهتر و بیشتر معلوم گرداند، در حالی که عالم فلسفه یا روان‌شناسی فارغ از دغدغة شناخت وحی به دنبال شناخت حقایق از روش‌های خاص علوم است... .

علاوه بر فهم دین، ابلاغ پیام دین و دفاع از دین، حوزه‌های علمیه متکفل تحقق دین در جامعه نیز هستند. حوزة پیش از انقلاب توان مهندسی کلان فرهنگی و بنیان‌گذاری فرهنگ اسلامی در سطح جامعه جهانی را نداشت و از مجاری قدرت اجتماعی و تأثیرگذاری بر کلان جامعه محروم بود، بدین‌ جهت بیشتر به طراحی، توسعه، ترویج و دفاع از نظام معرفتی دین می‌پرداخت و در کنج ضعف و انزوا و محدودیت به همین مقدار بسنده کرده بود. اما با پیروزی انقلاب اسلامی و توسعة اختیار عالمان دین، مسئولیت‌های سنگین‌تری بر دوش حوزویان قرار گرفت. حوزة امروز باید در صدد ارائه الگوی همه‌جانبة ادارة جامعة اسلامی ـ و غیر اسلامی ـ بر اساس آن نظام معرفتی و حرکت به سوی تمدن‌سازی اسلامی باشد. تمدن‌سازی اسلامی یعنی ایجاد یک تحول اجتماعی فراگیر و تلاش برای تشکیل جامعة آرمانی بر اساس نظام آموزه‌های اسلامی، جامعه‌ای که در آن کسب معرفت و اجرای احکام فقهی، حقوقی و اخلاقی اسلام، روان و پویا و مستمر باشد. این نسل بر خلاف نسل اول که وظیفه‏اش به هم زدن بنیان جامعه و فرهنگ کهن آن بوده وظیفه‏اش پی‌ریزی یک فرهنگ نو، جامعه نو و تمدن جدید است. بنابراین کارکردها و رسالت‌های حوزه، پیش و پس از انقلاب، بسیار متفاوت گشته و در پرتو آن نقش‌ها و کارکردهای طلبه نیز توسعه یافته است.

با این توضیحات، گویا شاخصی برای شناخت کار طلبگی از کارهای دیگر به دست آورده‌ایم. کار طلبگی کاری است که این رسالت‌ها را تأمین کند. فعالیتی که مستقیما این رسالت‌ها را تأمین کند قطعا کار طلبگی است. فعالیتی که با واسطه به تأمین این رسالت‌ها کمک کند نیز اگر هیچ نهاد دیگری نتواند از ایفای آن برآید یعنی قابل واگذاری به اصناف دیگر نباشد، کار طلبگی است. اما اگر در تأمین این اهداف نیاز به چند واسطه داشته باشد و نیز قابل واگذاری به سایر اصناف باشد کار طلبگی به شمار نمی‌رود مثلا آشپز یا راننده‌ای که در اختیار سازمان روحانیت قرار دارد، در نهایت به رسالت‌های روحانیت کمک می‌کند، اما کار طلبگی نمی‌کند. اما ترجمة متون اسلامی که نیاز به تخصص ویژة حوزوی دارد و ممکن است قابل واگذاری به دیگران نباشد کار طلبگی به شمار می‌رود، گرچه این فعالیت در تأمین آن غایات، به عنوان یک واسطه عمل می‌کند.


بینش جدیدی که اینک نسبت به هویت طلبه به ‏دست آورده‏ایم، شالوده و شناژ برنامة ما را تأمین می‏کند. زیرا قبل از برنامه‏ریزی باید موضوع برنامه را بشناسیم. برنامة فعالیت کودک، جوان، معلم، کاسب، راننده و... زمانی به‏ خوبی طراحی می‏شود که عنوان و وصف او به ‏درستی شناخته شده باشد.

اکنون دریافته‏ایم طلبه نیرویی است که باید در خدمت رسالت‏های انبیا، امام زمان‌ و حوزه‏های علمیه قرار گیرد. از میان این رسالت‏ها، فهم دین ـ در حدود ممکن ـ بر ابلاغ و اجرای دین تقدم دارد و قطعاً دورة زمانی مشخصی را باید به این مهم اختصاص داد. در این دوره، عمدة توان و وقت طلبه باید صرف آموختن معارف دینی و به‏دست‏آوردن مقدمات آن گردد و هر فعالیت دیگری، به ‏شرطی در زمرة فعالیت‏های صنفی طلبه قرار می‏گیرد که در همین راستا باشد.

خدایا دلم به سان قبله نماست...وقتی عقربه اش به سمت "تو"می ایستد آرام می شود

"ان الله مع الصابرین ...همانا خداوند با صابرین است"

پنج شنبه 25 آذر 1395  9:13 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها