متکلمان و فیلسوفان برای اثبات نیازمندی انسان به دین و نجاتبخشی آن دلایل فراوانی ذکر کردهاند که ما در این مختصر فقط به یکی از آنها اشاره میکنیم. این دلیل بر مقدماتی استوار است؛ مانند:
1. خداوند حکیم است و کارهایش هدفمند است و هیچگاه کار لغو و بیهوده انجام نمیدهد.
2. خداوند انسان را آفرید و در او انواع نیازها و کمالات را قرار داد.
3. انسان برای اینکه تمامی کمالات بالقوهاش را بالفعل کند و به سعادت ابدی برسد، باید مسیر صحیح و مطمئنی برای زندگیاش انتخاب کند.
4. انتخاب مسیر صحیح احتیاج به شناخت دارد.
5. ابزار شناخت انسان که عبارت از عقل و حس میباشند، محدود بوده و قدرت نشان دادن دقیق راه صحیح را در تمام موارد به انسان ندارند، گرچه در برخی موارد، عقل به تنهایی میتواند سره را از سره بازشناسد.
6. صفت حکمت خداوند اقتضا میکند که انسان را رها نکند و راه رسیدن و سعادت واقعی و همچنین بالفعل کردن کمالاتش را از طریق وحی به او نشان دهد.
از مجموع مقدمات یاد شده، روشن میشود که انسان برای رسیدن به کمال نهایی خویش، نیاز به منبع دیگری، ـ غیر از حس و تجربه و عقل ـ دارد که با بهرهگیری از آن بتواند راه درست را بشناسد و بر اساس این شناخت، به گزینش صحیح دست زند؛ از اینرو با توجه به مقدمه نخست حکمت الهی اقتضا میکند که با بعثت پیامبران، مجموعه آنچه که شناخت آن برای نجات انسان و رسیدن او به کمال نهاییاش لازم است، در اختیار او نهاده شود.[1]
برای آگاهی بیشتر:
نیازمندی به دین، 10447
حل مشکلات با عمل به دستورات اسلام ، 6063
نقش معاد در زندگی فردی و اجتماعی، 4137
[1]. ر. ک: حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 375، قم، مصطفوی؛ ابن سینا، الشفاء، الالهیات، ص 441، قم، منشورات مکتبة آیت الله المرعشی؛ صدر المتالهین، المبدء و المعاد، ص 488ـ 489، تهران، انجمن فلسفه ایران، 1354ش؛ مطهرى، مرتضی، مقالات فلسفى، ج 2، ص 75، تهران، حکمت، 1366ش؛ مصباح یزدی، محمد تقی، راهنما شناسی، ص 27- 38، تهران، امیر کبیر، 1375ش.