برای این پرسش، پاسخهای متعددی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
1 . مشخص نبود که تمام اموالی که در اختیار حاکمان جور بوده حرام باشد، چه بسا آنان اموال شخصی حلالی هم داشتند.
2 . هنگام اجبار و یا تقیه، یا مصالحی دیگر، غذای حرام نیز حلال خواهد شد. على بن یقطین که از اصحاب امام کاظم(ع) و وزیر هارون الرشید بود، به امام(ع) نوشت، دلم از این کارگزارى سلطان میگیرد، اگر اجازه دهید از او بگریزم. امام کاظم(ع) جواب داد، به تو اجازه نمیدهم از کارشان خارج شوی، اما تقواى خدا را پیشه کن.[1]
3 . هر حکومت - چه عادل و چه ظالم - درآمدهایی دارد که به مناسبتهایی آن اموال را در جامعه تزریق میکند و اگر بخواهیم آن اموال را به صورت مطلق حرام بدانیم، نظام جامعه در معرض متلاشی شدن قرار خواهد گرفت.
بر این اساس، توصیهای از امامان وجود ندارد که هر دریافتی از حکومت ظالم را رد کنید بلکه امام على(ع) میفرماید: خسرو (پادشاه ایران) براى رسول خدا(ص) هدیّه فرستاد و آنحضرت پذیرفت. همچنین قیصر روم براى رسول خدا(ص) پیشکشى فرستاد و ایشان نیز قبول فرمود، و پادشاهان اگر چیزى براى آنحضرت به ارمغان میفرستادند ایشان میپذیرفتند.[2]
مقوقس،[3] قاطری به پیامبر(ص) بخشیده بود که «دلدل» نام داشت و به آن «شهباء» نیز میگفتند که حضرت آنرا به امام علی(ع) بخشید بعد، به امام حسن(ع) بعد از آنحضرت، به امام حسین(ع) رسید، سپس آن قاطر پیر و کور شد.[4]
امام حسن و امام حسین(ع) با آنکه در نهان و آشکار از معاویه انتقاد میکردند، اما هدایای او را میپذیرفتند.[5]
4 . دریافت و مصرف بیت المال مسلمانان در واقع در حوزه اختیارات امامان معصوم بود و آنچه آنان از خلفا میگرفتند، اموالی غصبی بود که به صاحبان اصلیاش برمیگشت.
5 . در همین راستا، شیعیان نیز میتوانند در مواردی، از پرداختیهای حکومتهای ظالمانه بهرهمند شوند. امام باقر(ع) فرمود: اشتغال در بخشهایی از کارهای موجود در نظام حکومتی ظالمان را مجاز دانستیم که دستمزدش نیز بر شیعیان ما حلال است، اما آن کارهایی که اجازهاش را ندادهایم، دستمزدش نیز حرام خواهد بود. [6]
[1]. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 305 - 306، قم، مؤسسة آل البیت ع ، چاپ اول، 1413ق.
[2]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 3، ص 300، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.
[3]. حاکم مصر در زمان پیامبر اسلام(ص) بود.
[4]. ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل أبی طالب ع، ج 1، ص 169، قم، علامه، چاپ اول،، 1379ق.
[5]. قرب الإسناد، ص 92.
[6]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، خرسان، حسن الموسوى، ج 4، ص 138، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.