همانگونه که میدانید نزول وحی بر پیامبران(ع) در شکلهای مختلف انجام میشد. گاه از طریق نزول فرشته وحى، گاه از طریق الهام به قلب، و گاهى از طریق شنیدن صدا. بدین ترتیب که خداوند امواج صوتى را در فضا و اجسام میآفرید و از این طریق با پیامبرش سخن میگفت. از کسانى که این امتیاز را به روشنى داشت، حضرت موسی(ع) بود که گاهى امواج صوتى را از لابلاى «شجره وادى ایمن» و گاهى در کوه «طور» میشنید؛ از اینرو لقب «کلیم اللَّه» به وی داده شد.[1]
با این بیان میتوان گفت این امکان وجود داشت که حتی در خواب هم به پیامبران وحی نازل شود، و دستور ذبح اسماعیل نیز از این نوع وحیها میباشد.
البته، گفتنی است که خواب پیامآوران الهی با خواب انسانهای معمولی فرق داشت. چنانکه در روایت آمده است:
امام حسین(ع) میفرماید: امام علی(ع) در مسجد کوفه بود، مردى از شام پرسشهایى از او کرد؛ از جمله آن پرسشها این بود که به من بگو خواب چند گونه است؟ آنحضرت فرمود: خواب چهار گونه است؛ پیامبران به پشت میخوابند، در حالیکه چشمشان باز است و چشم به راه وحى الهی هستند. مؤمن به پهلوى راست برابر قبله میخوابد. پادشاهان و شاهزادگان به پهلوى چپ میخوابند تا آنچه خوردهاند بر آنها گوارا باشد. شیطان و برادرانش و هر دیوانه و دردمندى به رو میخوابد و شکم خود را به زمین میچسباند.[2]
البته از کلمه «ترى» در آیه «یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى»؛[3] که از ماده «رأى» به معناى نظر است؛ یعنى چه نظر میدهى، حضرت ابراهیم میخواست فرزندش را آزمایش کند که تا چه اندازه در برابر دستور خدا تسلیم است و بر این اساس رو به او کرده و فرمود: در باره سر نوشت خودت فکر کن و تصمیم بگیر و تکلیف مرا روشن ساز. و این جمله خود دلیل است بر اینکه ابراهیم(ع) با این رؤیا به نتیجه قطعی رسیده بود که این امر خداست که فرزندش را قربانى کند[4]، و گرنه مجرد خوابدیدن عادی دلیلی نخواهد بود که کشتن فرزند برایش جایز باشد.
به همین دلیل است که علامه مجلسی ذیل این آیه نتیجه میگیرد که خواب پیامبران مانند وحی است.[5]
[1]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 215، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[2]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 263، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[3]. صافات، 102. «پسرم، من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟»
[4]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 152، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 58، ص 156، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.