خراسان - نویسنده : جواد نوائیان رودسری
دوران امامت امام حسن عسکری(ع) در حالی آغاز شد که خلافت عباسی اقتدار گذشته را از دست داده بود. پس از قتل «متوکل»، نفوذ ترکان در دربار عباسی بسیار افزایش یافت؛ به طوری که آنها، عملاً در عزل و نصب خلیفه دخالت میکردند. روایتی آمیخته به طنز که «ابنطقطقی»، مورخ مسلمان قرن 7 هـ.ق، در کتاب «الفخری» نقل کرده، مؤید این ادعاست. او مینویسد: «هنگامی که معتز بر سریر خلافت نشست، محرمان و منجمان را جمع کرد و گفت: بنگرید که چقدر خواهم زیست و چه مدت خلافت خواهم کرد؟ در آن مجلس، مردی نکتهسنج و ظریف نشسته بود. او رو به خلیفه کرد و گفت: من مدت عمر و خلافت شما را به خوبی میدانم! خلیفه پرسید: بسیار خب! بگو چقدر زندگی میکنم و چند سال خلیفه خواهم ماند؟ مرد ظریف پاسخ داد: تا هنگامی که ترکان اراده کنند! با سخن او، تمام حاضران در مجلس خندیدند.»(الفخری؛ 240)
آشوب و ناآرامی در جهان اسلام
در این دوره، تمام سرزمینهای اسلامی، درگیر آشوب و شورش بود. در ایران، «یعقوب لیث» علیه خلیفه قیام کرد و اگر مرگ زودهنگام وی و تدبیر وزیر زیرک خلیفه نبود، بیتردید طومار خلافت عباسی در هم پیچیده میشد. ظلم و ستم حاکمانی که به نمایندگی از خلیفه بر اقصی نقاط جهان اسلام حکومت میکردند، باعث قیام سراسری بردگان به رهبری «صاحبالزنج» شد. این قیام نیز، خطرات فراوانی برای دستگاه خلافت به وجود آورد و عباسیان، با زحمت و سختی فراوان آن را سرکوب کردند. در این میان، وضعیت شیعیان بسیار ناگوار و نامساعد بود. دستگاه خلافت، به بهانههای مختلف، شیعیان را بازداشت و زندانی میکرد و گاه، به شهادت میرساند. استاد «مهدی پیشوایی» در این باره مینویسد:«فشارهای دستگاه خلافت عباسی در عصر امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) در سامرا، به اوج خود رسید. شدت این فشارها [و محدودیتها] به قدری بود که سه پیشوای بزرگ شیعه که در مرکز حکومت می زیستند، عمر کوتاهی داشتند و در جوانی به شهادت رسیدند.»(سیره پیشوایان؛ ص621)
علل اعمال محدودیت بر امام(ع) و شیعیان
محدودیتهایی که بر امام حسن عسکری(ع) اعمال میشد، بیش از سایر امامان(ع) بود. علت نخست اتخاذ چنین رویکردی، افزایش چشمگیر جمعیت پیروان مکتب اهلبیت(ع) در جهان اسلام و به ویژه در عراق و ایران بود. دستگاه خلافت عباسی و گردانندگان آن، از نفوذ معنوی امامان شیعه(ع) به شدت در هراس بودند. آنها میدانستند که با وجود اعمال گسترده محدودیتها، ارتباط امامان(ع) با پیروانشان، از طریق شبکه گسترده و مخفی وکالت برقرار است. با کمک این شبکه گسترده، میشد در اندک زمانی، دستورات امام(ع) را به شیعیان رساند و وصول وجوه شرعیه را تسهیل کرد. علت دوم اعمال محدودیتها، روایات متواتری بود که درباره فرزند امام حسن عسکری(ع) وجود داشت. بر اساس این روایات که محدثان شیعه و سنی راوی آن بودند، فرزند امام یازدهم(ع)، همان مهدی موعودی بود که رسولخدا(ص) بشارت ولادت او را به مسلمانان داده بودند. این دو عامل، باعث اعمال محدودیتهای شدیدی بر امام حسن عسکری(ع) شد. به نوشته علامه «سید محسن امین» در «أعیان الشیعه»، گردانندگان دستگاه خلافت عباسی به قدری از نفوذ اجتماعی امام حسن عسکری(ع) بیمناک بودند که افزون بر اجبار آن حضرت به زندگی در منطقه نظامی، امام(ع) را مجبور کرده بودند روزهای دوشنبه و پنجشنبه به دربار برود و مورد بازجویی و سوال قرار بگیرد.(اعیان الشیعه؛ ص43) «علامه مجلسی» در جلد پنجاه «بحارالانوار» روایتی را نقل کرده است که بر اساس آن، «مُهتدی»، یکی از خلفای معاصر امام حسن عسکری(ع)، به دلیل بیم از نفوذ معنوی آن حضرت، به فکر به شهادت رساندن امام(ع) افتاد و به «سعید حاجب»، یکی از گماشتگان خود، دستور داد مقدمات این کار را فراهم کند، اما «مهتدی»، پیش از آنکه نیت خود را عملی کند، به دست رقبایش به قتل رسید.
فرصتهایی برای بیان حقایق
امام حسن عسکری(ع) از هر فرصتی برای بیان حقایق استفاده میکرد. به دیگر سخن، برگزیدن تقیه، به عنوان روشی برای حفظ شیعیان و عبور دادن آنها از پیچهای تند تاریخی، مانع از تبیین حقیقت از سوی آن حضرت نبود. «علامه مجلسی» در «بحارالانوار» به نامه امام حسن عسکری(ع) به «عبیدا... بن عبدا... بن طاهر»، یکی از سرداران عباسی اشاره میکند که در آن، امام(ع)، خلیفه عباسی را فردی طغیانگر نامیده و او را، به سبب رفتار و منش ضداسلامی و غیرانسانیاش، به شدت نکوهش کرده است.(بحارالانوار؛ ص313)
تدابیری برای نشر معارف ناب اسلامی
افزون بر خطراتی که از جانب دستگاه خلافت عباسی، امام(ع) و پیروان ایشان را تهدید میکرد، گسترش تفکرات الحادی و انحرافی نیز، مسئلهای بُغرنج بود که جهان اسلام، عموماً و شیعیان، خصوصاً، با آن درگیر بودند. امام حسن عسکری(ع) برای رفع این مشکل و مبارزه با تفکرات الحادی، دست به اقدامات گسترده و مؤثری زد. استاد «رسول جعفریان» در کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام»، به ماجرای پاسخ مستدل آن حضرت به نوشتههای الحادی «یعقوب بن اسحاق کندی» و اعتراف وی به اشتباهاتش در برابر استدلال محکم امام(ع)، اشاره کردهاست.(حیات فکری و سیاسی ...؛ ص 556) رویکرد آن حضرت در برخورد با غالیان نیز، قاطعانه بود. به علاوه، امام حسن عسکری(ع)، با تربیت شاگردان مبرز و توانا و فرستادن آنها به اقصی نقاط جهان اسلام، به مبارزهای فراگیر علیه تفکرات الحادی در سراسر جهان اسلام پرداخت. «شیخ توسی»، فقیه و عالم نامدار شیعه، در کتاب «رجال» خود، بیش از 100 شاگرد برجسته امام حسن عسکری(ع) را نام برده است که در میان آنها، نامهای بزرگی همچون «احمد بن اسحاق اشعری قمی»، «داوود بن قاسم جعفری» و «محمد بن حسن صفار» به چشم میخورد. کثرت شاگردان امام حسن عسکری(ع)، با وجود همه محدودیتهایی که علیه آن حضرت اعمال میشد، شگفت انگیز است. علاوه بر این، امام(ع) با استفاده از شبکه گسترده وکالت، پاسخگوی پرسشهای مسلمانان در موضوعات مختلف بود. استاد «رسول جعفریان» در کتاب خود، با استناد به منابع روایی شیعه، به کتابهایی اشاره میکند که نگارش آنها، منسوب به امام حسن عسکری(ع) است.(همان؛ ص558) کتابهای منسوب به امام(ع)، گستره وسیعی از علوم ومعارف اسلامی مانند تفسیر و حدیث را، در بر میگیرد. این امر نشان میدهد که آن حضرت، برای نشر معارف ناب اسلامی، به فرستادن شاگردان یا پاسخدادن به نامههای شیعیان، اکتفا نمیکرد و هر شیوه مؤثری را برای نشر معارف اسلامی به کار میگرفت. اتخاذ این رویکرد از سوی امام(ع)، در آستانه عصر غیبت، موجب آمادگی هر چه بیشتر شیعیان برای ورود به این دوره حساس و سرنوشتساز شد.
شهادت امام(ع)
«معتمد عباسی» که از نفوذ امام حسن عسکری(ع) و محبوبیت آن حضرت بسیار بیمناک بود، دستور داد امام(ع) را مخفیانه به شهادت برسانند. عموم مورخان شیعه و اهلسنت بر شهادت امام حسن عسکری(ع) در اثر مسمومیت، اذعان دارند. «معتمد» تلاش فراوانی کرد که نقش او در این جنایت، عیان نباشد، اما موفق نشد. گردانندگان دستگاه خلافت عباسی، کوشیدند با معرفی «جعفر بن محمد»، مشهور به کذّاب، برادر امام حسن عسکری(ع)، به عنوان پیشوای شیعیان، خطری را که از جانب فرزند امام(ع)، یعنی مهدی موعود(عج)، حس میکردند، برطرف کنند؛ اما اقدامات امام حسن عسکری(ع)، در واپسین سالهای حیات مبارکش، مانع از رسیدن دستگاه خلافت به این اهداف شد. آن حضرت، به مناسبتهای مختلف، فرزند خردسالش، حضرت مهدی(عج) را به شیعیان خاص معرفی کرده بود. روایتهای مربوط به این دیدارها، از طریق افراد بسیار معتمدی همچون «ابوالادیان»، در اختیار شیعیان قرار گرفت و مانع از اقدامات فرصتطلبان شد. مدتی بعد از شهادت امام حسن عسکری(ع)، اوضاع دربار خلافت عباسی چنان آشفته شد و جنگ قدرت چنان بالا گرفت که آنها، از پیگیری نقشهای که برای یافتن امام دوازدهم شیعیان طراحی کردهبودند، باز ماندند.(سیره پیشوایان؛ ص662)
منابع
الفخری فی آدابالسلطانیه و الدول الاسلامیه؛ ابن طقطقی؛ دارالقلم العربی؛ حلب، سوریه
سیره پیشوایان؛ مهدی پیشوائی؛ مؤسسه امام صادق(ع)؛ 1381
اعیان الشیعه؛ سیدمحسن امین؛ بیروت؛ دارالتعارف؛ جلد 2
بحارالانوار؛ علامه مجلسی؛ دار احیاء التراث؛ بیروت؛ جلد 50
حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)؛ رسول جعفریان؛ مؤسسه انصاریان؛ 1381