امام علی(ع) به مناسبتهای مختلف در سخنان و نوشتههای خویش موضوع امامت و رهبری خود و اهل بیت پیامبر(ص) را بیان فرمود که سید رضی آنها را در نهج البلاغه آورده است. از میان سخنان فراوان آنحضرت تعدادی را گلچین نموده و در این مقال بیان میکنیم.
1. «انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ یُعِیدُوکُمْ فِی رَدًى»؛[1] مردم، به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام بر مىدارند بروید، قدم جاى قدمشان بگذارید، آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمىبرند، و به پستى و هلاکت باز نمىگردانند.
2. «تَاللَّهِ لَقَدْ عُلِّمْتُ تَبْلِیغَ الرِّسَالاتِ وَ إِتْمَامَ الْعِدَاتِ وَ تَمَامَ الْکَلِمَاتِ و عِنْدَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ أَبْوَابُ الْحُکْمِ وَ ضِیَاءُ الْأَمْر»؛[2] به خدا سوگند که تبلیغ احکام الهى، و تحقق بخشیدن وعدهها، و همه کلمات به من تعلیم داده شده. ابواب حکمت و روشنى امر نزد ما اهل بیت است.
3. «ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِیءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِیِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِی وَ الْکِتَابِ الْهَادِی أُسْرَتُهُ خَیْرُ أُسْرَةٍ وَ شَجَرَتُهُ خَیْرُ شَجَرَةٍ أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَة»؛[3] خداوند پیامبرش را با نورى درخشان، برهانى آشکار، راهى روشن، و کتابى هدایتگر بر انگیخت. خانواده او نیکوترین خانواده، و درخت وجودش از بهترین درختان است که شاخههاى آن راست و میوههاى آن سر به زیر و در دسترس همگان است.
4. «فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ مَاتَ شَهِیداً»؛[4] زیرا هر کدام از شما که بر اساس شناخت خدا و رسولش و اهل بیت پیامبرش در بستر بمیرد، شهید از دنیا رفته است.
5. «فَوَاللَّهِ مَا کَانَ یُلْقَى فِی رُوعِی وَ لَا یَخْطُرُ بِبَالِی أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ص عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّی مِنْ بَعْدِهِ»؛[5] به خدا سوگند در قلبم نمىافتاد، و بر خاطرم نمىگذشت که عرب پس از پیامبر(ص) خلافت را از خاندانش بیرون برند، یا آنرا بعد از او از من دور دارند.
6. «أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْه»؛[6] آگاه باش امام شما از تمام دنیایش به دو جامه کهنه، و از خوراکش به دو قرص نان قناعت نموده است.
7. «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ وَ أَنَّى تُؤْفَکُونَ وَ الْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَ الْآیَاتُ وَاضِحَةٌ وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ فَأَیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ وَ کَیْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَیْنَکُمْ عِتْرَةُ نَبِیِّکُمْ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّینِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاش»؛[7] اى مردم به کجا مىروید؟ و شما را به کجا برمىگردانند؟ در حالىکه پرچمهاى هدایت برپا است، نشانهها واضح است، و علامت درستى منصوب است. چه جایى شما را سرگردان کردهاند؟ بلکه چگونه متحیّرید؟ و حال اینکه عترت پیامبرتان در میان شما است، آنان زمامداران حق، نشانههاى دین، و زبانهاى صدقاند. پس آنان را به بهترین منازل قرآن -که قلب است- فرود آورید، و همانند ورود شتران تشنه بر چشمه آب بر ایشان وارد شوید.
8. «فَعِنْدَ ذَلِکَ تَوَدُّ قُرَیْشٌ بِالدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا لَوْ یَرَوْنَنِی مَقَاماً وَاحِداً وَ لَوْ قَدْرَ جَزْرِ جَزُورٍ لِأَقْبَلَ مِنْهُمْ مَا أَطْلُبُ الْیَوْمَ بَعْضَهُ فَلَا [یُعْطُونَنِیهِ] یُعْطُونِیه»؛[8] در آن وقت قریش دوست دارد دنیا و آنچه در آن است را از دست بدهد و عوض آن یکبار دیگر رهبرى مرا اگر چه زمانش به اندازه قربانى کردن شتر کم باشد ببیند، تا از آنان بپذیرم چیزى را که امروز مقدارى از آنرا مىطلبم، به من نمىدهند.
9. «أَیُّهَا النَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ الْأَرْضِ قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِی خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلَامِ قَوْمِهَا»؛[9] اى مردم پیش از آنکه مرا نیابید آنچه مىخواهید از من بپرسید که من به راههاى آسمان از راههاى زمین آشناترم! بپرسید پیش از آنکه فتنه و فساد سرزمین شما را پایمال کند، سایه شوم خود را بر آن بگستراند و عقلهاى شما را دگرگون سازد.
۱۰. «فَوَ اللّهِ ما زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقّى مُسْتَأْثَراً عَلىَّ مُنْذُ قَبَضَ اللّهُ نَبِیَّهُ(صلى الله علیه و آله) حَتّى یَومِ النّاسِ هذا»؛[10] به خدا سوگند از روزى که خدا جان پیامبر خویش را تحویل گرفت تا امروز، همواره حق مسلم من از من سلب شده است.
۱۱. «ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله فیه»؛[11] سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
۱۲. «وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْل»؛[12] آگاه باشید! به خدا سوگند! ابا بکر، جامه خلافت را بر تن کرد، در حالىکه مىدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامى، مانند محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت مىکند. او مىدانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جارى است.
برای آگاهی بیشتر:
امامت امام مهدی(عج) در نهج البلاغه؛ پاسخ ۴۵۲۲۰.
امامت حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، پاسخ 6437.
[1]. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، صبحی صالح، ص 143 قم، هجرت، چاپ اول، 1414 ق.
[2]. ص 176.
[3]. ص 229.
[4]. ص 283.
[5]. ص 451.
[6]. ص 417.
[7]. ص 119- 120.
[8]. ص 138.
[9]. ص 280.
[10]. ص 53.
[11]. ص 247.
[12]. ص 48.