0

اشعار در مدح امام حسن عسگری (ع)

 
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

اشعار در مدح امام حسن عسگری (ع)

 

:white_flower: يا امام حسن عسگري(ع):white_flower:

مرثيه_امام_حسن_عسگري_عليه_السلام
یا_اباالمهدی_مددی


یازده بار جهان گوشه ي زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ي باران کم نیست

سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست

قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست

زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست

بوسهء جام به لب های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضه ي دندان کم نیست

از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تاهمین لحظه که خون گریه ي باران کم نیست

در بقیع حرمت با دل خون می گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست

(سيد حميدرضا برقعي)

 

 

دوشنبه 15 آذر 1395  10:56 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار در مدح امام حسن عسگری (ع)

 


:diamond_shape_with_a_dot_inside:يا امام حسن عسگري(ع):diamond_shape_with_a_dot_inside:

مرثيه_امام_حسن_عسگري_عليه_السلام
یا_اباالمهدی_مددی

قلم ِ قلبِ من از غربتِ ديدار نوشت
بين ِ يك شهر ِ نظامي غم ِ دلدار نوشت

هركه نامش حسن است غربت او بسيار است
اينچنين شد قلم از غربت بسيار نوشت

آرزويِ سفر ِ حج به دلت باقي ماند
اينچنين نام ِ تورا كعبه يِ آزار نوشت

سالها بَهر ِ كسي از پسرت دم نزدي
قلم از اينهمه غُصه همه جا زار نوشت

عاقبت وعده ي ديدار سرانجام رسيد
قاتلت را پسرت زهر ِ شرر بار نوشت

جگرت پاره شد و همسرت آواره نشد
خاطراتي قلم از يك زن و اغيار نوشت

همسر ِ شاهِ شهيدان كه عروس زهراست
با دلِ خون ز غم خاريِ بازار نوشت...

(علي قديمي)

 

 

دوشنبه 15 آذر 1395  10:58 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها