0

اشعار در مدح امام حسن (ع)

 
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

اشعار در مدح امام حسن (ع)

 


:white_flower:یا امام مجتبی(ع):white_flower:

:white_check_mark:#مدح_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#مدح_امام_مجتبی(ع)

گسترده اند ، سفره ی دارالنعیم را
سوزانده اند ، شعله ی داغ جحیم را
کوثر به جوش آمد و دریا خروش کرد
با خویش برد طعنه ی تلخ عقیم را...!
با هر حسن حسن ، حسناتم زیاد شد
طوری که ، محو کرده تمام بدیم را
کا«مـ»ـل شده است علـ«ـم» و قلـ«ـم» های کال ما
مهرت گذاشت در پی ما ، حرف «مـیم » را
از « من » الی « تو » در رمضان الکریم ها
بگشوده اند ، صد طرق مستقیم را
گویی برای بودن هم آفریده اند
دست من و عبای امام کریم را
بر روی شانه های پیمبر کشیده ای
...تصویر شاعرانۀ سیب دو نیم را
شیعه بدون لطف امامش شکستنی است
آقای مهربان ..! ، پدری کن یتیم را
ما با توائیم ... با تو ... وَ سوگند میخوریم
در روز حشر هم به تو پیوند می خوریم ...

یاسر حوتی

 

 

دوشنبه 15 آذر 1395  10:43 PM
تشکرات از این پست
mndm_88
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار در مدح امام حسن (ع)

 


:white_flower:یا" کریم ابن الکریم ":white_flower:

مدح_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام

اگر که باب کرَم را کریم باز کند
تمام شهر مرا «یاکریم» باز کند
نمی‌شود پس از آن بسته هیچ‌وقت
آن در که در جوابِ تقاضا کریم باز کند
ببندد آخرِ سر دست خالیِ خود را
همین‌که دست به اعطا کریم باز کند
به لب نیامده حتا، دعاش می‌گیرد
چنان‌که دست به بالا کریم باز کند
گره گشودن از این دست هیچ مشکل نیست
گره از ابروی خود تا کریم باز کند
جواب می‌دهد از جانبش به بذل خدا
لبی اگر که به نجوا کریم باز کند
بهانه‌ای‌ست به دیدار او، طلب، شاید
به ما نگاهِ تماشا کریم باز کند
به روز حَشر حساب از گدای خود نکِشد
بگو که نامه‌ی ما را کریم باز کند...

امیر اکبرزاده

 

دوشنبه 15 آذر 1395  10:44 PM
تشکرات از این پست
mndm_88
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار در مدح امام حسن (ع)

 

:white_flower:مدح_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
:white_flower مدح_امام_حسین
_علیه_السلام

غرق احسان حسین و حسنم
بر سر خوان حسین و حسنم
بلبل عشق مرا نام دهید
تا غزلخوان حسین و حسنم
هر نم اشک ، مرا اوج دهد
محو عرفان حسین و حسنم
فارغ از عالم سر گشتگی ام
تا پریشان حسین و حسنم
نان خور سفره ی سبطین شدم
شکر مهمان حسین و حسنم
قِدمت عشق من امروزی نیست
نسل سلمان حسین و حسنم
هر دو غربت زده و مظلومند
دیده گریان حسین و حسنم
بنویسید به روی کفنم
از غلامان حسین و حسنم

سید محمد میرهاشمی

 

 

دوشنبه 15 آذر 1395  10:46 PM
تشکرات از این پست
mndm_88
دسترسی سریع به انجمن ها