بداهه ای به سبک « بحر طویل » سرودم در مورد وحی بر پیامبر اکرم (ص) و آغار رسالت ایشان ، که تقدیم نگاه نابتان خواهم کرد ...
إقْرأ ...
فرمود خداوند به جبریل همینک به زمین رفته و بر خاتم دینم برسان وحی
آیات الهی به وجودش برسانی و بگویی که به معروف کنی امر و ز منکر بِنَما نهی
در غار حرا منتظرت هست و چو پرسید نداند که نویسد و نداند که بخواند
گو إقْرأ و گو إقْرأ و زین پس تو توانی که بخوانی و بدانی همه آیات الهی و بداند
زان پس به سما رفته و برگشت پیامبر به همان منزل و گفتا به خدیجه همه آن ها که گذشت بر دل پاکش
پس گفت خدیجه که بدانستم از آن روز که دیدم تو رو با روح خدایی و بداشتم به خدا من انتظارش
پس بار دگر آمد و جبریل بفرمود به احمد که بیامد ز سما وحی و تو برخیز که اینک شده آغار رسالت
زین پس تو بباید که به مردم بدهی بیم و برانی همه افکار بد اندر دل هر قوم و بخوانی همگان را تو به توحید و صداقت
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
در يكى از گوشه گيريها و تأمّلات روحانى بدون انتظار قبلى و در شبى از شبهاى ماه مبارك رمضان كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و اله در غار حرا به سر مى بردند، جبرئيل امين فرود آمد و از حضرت خواست نوشته اى را كه بر ديبايى بود بخوانند. پاسخ دادند كه من نمى توانم بخوانم. جبريل باز گفت: بخوان، و همان پاسخ را شنيد. براى بار سوم كه حضرت را وادار به خواندن كرد، پرسيدند چه بخوانم؟ پيك الهى گفت: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ* الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» [۹] «بخوان به نام پروردگارت كه آفريد. انسان را از علق آفريد. بخوان، و پروردگار تو كريمترين [كريمان] است. همان كس كه به وسيله قلم آموخت. آنچه را كه انسان نمى دانست [بتدريج به او] آموخت.»
جبرئيل پس از انجام وظيفه خود و ابلاغ آيات الهي، بار ديگر به آسمان بازگشت.
پس از اين پيامبر(ص) از کوه پايين آمدند و به سمت مکه و خانه خويش عازم شدند. هنگامي که به خانه رسيدند ماجراي بعثت خويش را براي همسر گرامي شان حضرت خديجه(س) بازگو نمودند. خديجه(س) نيز که در سال هاي همسري با پيامبر(ص) آثار بزرگي و پيامبري در ايشان را ديده بود، گفت: "به خدا ديرزماني است که من در انتظار چنين روزي، بسر بردهام، و اميدوار بودم که روزي تو رهبر خلق و پيغمبر اين مردم شوي."
در همين روزهاي آغازين بعثت رسول خدا(ص) بود که در هنگام استراحت ايشان، جبرئيل براي بار ديگر بر پيامبر(ص) نازل شد و آيات نخستين سوره مدثر را بر ايشان خواند که: "بسم الله الرحمن الرحيم، يا ايها المدثر، قم فأنذر، و ربک فکبر و ثيابک فطهر و الرجز فاهجر و لاتمنن تستکثر و لربک فاصبر. به نام خداوند بخشنده مهربان، اي کسي که جامه به خود پيچيده اي، برخيز و قوم خود را از عذاب خدا بيم ده و خدا را به بزرگي ياد کن و لباست را پاکيزه دار و از ناپاکي دوري گزين و بر هر کس احسان کني ابداً منت نگذار و براي خدا صبر پيش گير" مي توان گفت مفاد اين سوره اين است که از اين پس، پيامبر(ص) بايد پيوسته به فکر بيم دادن مردم از نافرماني خداوند بوده و لحظهاي از آن غافل نباشد و بدين گونه بود که اولين آيه هاي کتاب آسماني دين اسلام به پيامبر(ص) نازل شد و ايشان از جانب خداوند به مقام رسالت برگزيده شدند .