گروه سینما و تلویزیون "فرهنگ نیوز" ؛ محمدجواد اسدیان - سریال معمای شاه یکی از آثار شاخص در سیر تحول هنر گریم در تلویزیون ایران است. بهره گیری از این عنصر و دقت در استفاده درست و هنرمندانه آن در خلق شخصیتهای تاریخی و شکل دهی ویژگی شبیه سازی در بالاترین سطحش در این مجموعه اتفاقی کم نظیر است. دشواری کاربرد گریم برای بازی در نقش شخصیتهای مهم تاریخی که بعضا در قید حیات هستند علاوه بر دقت؛ جسارتی را میطلبید که از عهده کارگردانی مانند ورزی بر می آید. هنرمندی که با "معمای شاه" نشان داده که مشرف بر سیر تحولات و رویدادهای تاریخ معاصر است و پس از ساخت آثاری چون: تبریز در مه، عمارت فرنگی، پدرخوانده، سالهای مشروطه و ... با ساخت این اثر فاخر در واقع دایره المعارف تاریخ معاصر و زمینههای شکلگیری انقلاب اسلامی را در استانداردها و بضاعت های تلویزیون تکوین کرد.
به نظر میآید زوج محمدرضا ورزی و شهرام خلج دراستفاده از گریم برای قادر ساختن بازیگران در ارائه شخصیتهای موردنظرکارگردان و واقف کردن تماشاگران به خصوصیات شخصیتها موفق هستند.
هرچند نمیتوان توانمندی و قدرت کارهای گریمورهای چون: عبدالله اسکندری را نادیده گرفت که فرازهای بزرگی را در این هنر ایجاد کردند ولی احساس میشود در "معمای شاه" شاهد کاربردی ترین و ملموس ترین شکل گریم هستیم. یکی از عناصری که در بهتر دیده شدن این سریال تاریخی آن هم تاریخ معاصر به شدت مورد توجه مخاطبان قرار گرفته، چهره پردازی و گریم شخصیتهاست. اثری با تعدد شخصیت که اغلب شخصیتهای آن ما به ازای بیرونی دارند و یا هم دوره های آنها هنوز حضور دارند.
شبیه سازی و نقش پذیرسازی بازیگران از طریق گریم و تغییر شکل و رنگ آمیزی چهره، مو- . چهره پردازی متناسب با خصوصیات جسمانی- شخصیت بخشیدن به چهره بازیگر، خطوط چهره مانند چشم ها، ابروها و میمیک و ... در معمای شاه را در اوج شاهد هستیم.
ویژگی برجستهای که گفته میشود حتی چهرههای سیاسی و مبارزین زمان شاه نیز از دیدن دوران جوانی خودشان شگفت زده شدهاند و زبان به تحسین گشودند.
علی مطهری فرزند شهید مطهری در این زمینه معتقد است: بیش از ۹۰ درصد گریم بازیگر نقش شهید مطهری به پدرشان شبیه است. و این خصیصه در رابطه با سایر چهره ها هم وجود دارد.
البته شکی نیست که دستیابی به این سطح از موفقیت مستلزم سختیها و صرف انرژیها زیادی بود که گروه سازنده اثر تحمل کردند.
شهرام خلج درباره مشکلات گریم در سریالهای تاریخی و درباره انتخاب بازیگرانی که شبیه به شخصیتهای تاریخی باشند، می گوید: بازیگرها چند دسته هستند. بعضیها به دلیل اینکه از نظر سیاسی جایگاه خیلی خاصی نداشتند، لازم نبود که کاملا شبیه شخصیتهای واقعی باشند؛ اما دسته دیگر بازیگرانیاند که رویشان حساسیت زیادی وجود دارد یعنی شبیهسازی آنها با شخصیتهای واقعی باید بیشتر از90 درصد میشد. برای انتخاب این دسته از بازیگران گاهی اوقات آقای ورزی با من مشورت میکرد و با هم به یک انتخاب میرسیدیم. در این میان برای شباهت بیشتر افراد و حساسیت روی یک شخصیت، قطعهسازی کردهام، چرا که با گریم معمولی شبیهسازی صورت نمیگرفت.
وی دربارهی اینکه چه مقدار درخصوص دوران پهلوی مطالعه داشته است و این مطالعات به کار گریم او کمک کرده است، میگوید: بخش عمدهی مطالعهی ما برای گریم، عکسها و فیلمها هستند. ما نمیتوانیم با کتاب خواندن متوجه شویم که چهرهی افراد در آن زمان به چه شکل بوده است. به همین دلیل من بیشتر با مراجعه به اینترنت و عکسهای موجود در کتابها میتوانستم شخصیتها را گریم کنم.
وی ادامه می دهد: اوایل کار کمی نگران بودم، اما بعد با کمک ورزی و نظرهای ایشان و گروه مجریان گریم نگرانیهایم کمتر شد.به هر حال مسئولیت سنگینی بود چراکه حساسیت کارگردان روی بخش گریم بسیار بالا بود و باید بگویم که این حساسیت تا این اندازه روی سایر بخشها مثل لباس و صحنه آنهم وجود نداشت.
فرایند گریم در معمای شاه نه تنها مورد اقبال عامه مردم قرار گرفت بلکه تحسین خواص و فعالان این رشته را نیز برانگیخت.
شکی نیست گریم شخصیتهایی چون شاه،آیت اله طالقانی، شهیدنواب صفوی و امام خمینی(ره)- شهیدمطهری- شهید بهشتی- آقای هاشمی سختیهای خودش را دارد. چهرههای تاثیرگذاری که معاصران نسبت به آنها شناخت و انگاره های تصویری دارند و قطعا- کمترین لغزش و سهل انگاری در این زمینه انتقادهای زیادی را در پی می داشت. یا حتی گریم خانمهای زمان شاه و بازسازی و تصویر آن ها برای تلویزیون اغلب با محدودیتهای زیادی همراه بوده است چهره های چون: فرح و اشرف و دور بری هایشان و ….
در این راستا- قطع به یقین- انتخاب بازیگران توسط آقای کارگردان برای رسیدن به شباهتهای ملموس شخصیتها، قابل توجه است و نمیتوان جایگاه آقای ورزی را در پیادهسازی طراحیهای گریم و نزدیک شدن شخصیتها و کاراکترها نادیده گرفت. انتخاب بازیگرانی که به کاراکترهای مجموعه نزدیک باشند و تشخیص برخورداری قابلیت های بالقوه هنرپیشه ها برای ایفای نقش دغدغه مهم و موثری بود که بر عهده کارگردان اثر بوده است.
حسن تشخیص کارگردان - تحقیقات و بازنگری تصاویر و عکسهای به جا مانده از شخصیتهای سریال با هنر گریمور فرایندی را آفرید که امروزه از گریم معمای شاه و قدرت نمایی در شبیه سازی شخصیتها و چهرهها به واقعیتهای خویش -به عنوان یکی از نقاط قوت و قابل توجه معمای شاه قلمداد می کنند.
در خبرها آمده است که پسر آیتالله طالقانی هنگامی که علی دهکردی(بازیگر نقش مرحوم آست الله طالقانی) وارد شد، گفتند که احساس کردند پدرشان را دیدهاند. اشک در چشمانشان جمع شد و دهکردی را در آغوش گرفتند. در آن هنگام جمله به یاد ماندنی را گفتند: من تنها کسی هستم که بعد از مرگ پدرم او را بغل کردم؛.
این در واقع- اوج هنرنمایی آقایان ورزی و خلج را نشان میدهد که علاوه بر اصل وفاداری به واقعیتهای تاریخ معاصر و تأکید بر مستندات و پژوهش های علمی - تاریخی در خلق چهره شخصیتها و آدمهای تاریخی هم نهایت دقت و آگاهی و هوشمندی را به خرج دادند.