یکی از بناهای مهم بینراهی در ایران، چاپارخانهها هستند که از آنها برای استراحت چاپارهای دولتی و تعويض اسبهای خسته با اسبهای تازه نفس استفاده میکردند.
سابقهی چاپارخانهها در ايران به قرون پيش از اسلام میرسد. در حكومتهای اشكانی و ساسانی و بعد از اسلام هم چاپارخانهها برای دستگاههای دولتی اهميت زیادی داشتند.
در دورهی قاجار، مسافران ترجيح میدادند كه در چاپارخانهها اقامت كنند چون اتاقهای آن تميزتر از اتاقهای كاروانسرا بوده است. چاپارهای اين دوره در مقابل دريافت وجه، مسافران را به مقصد میرساندند.
ساختمان چاپارخانه
سابقهی چاپارخانهها در ايران به قرون پيش از اسلام میرسد.
چاپارخانهها، بناهایی چهارگوش بودند که دیوارهای گلی و چهار برج نیماستوانه در چهار گوشه و اتاقی در سردر ورودی به نام بالاخانه داشتند. این چاپارخانهها در واقع اقتباسی از بناهایی متشابه در زمان ساسانیان بودند که در دورههای مختلف تاریخی با شکلهای تقریبا مشابه ساخته میشدند و مورد استفاده قرار میگرفتند.
این ساختمانهای چهارضلعی با دیوارهایی بلند و کنگرهای بدون پنجره یا روزنهای به بیرون و با یک در ورودی که شبیه دروازههای با سقف قوسی بود، ساخته میشدند.
محل چاپارخانه
معمولا محل چاپارخانهها در کنار جادهها و در ورودی یا خروجی شهرها و به ندرت داخل شهرهای بین راهی بود. فاصلهی چاپارخانهها نیز متغیر بود و معمولا بین ۳ تا ۸ فرسخ بود. سختی یا راحتی مسیر جاده باعث این تغییر فاصله میشد. درواقع هرچه جاده مستقیم و صافتر بود، فاصلهی چاپارخانهها از هم بیشتر بود و هر چه جاده صعبالعبورتر، کوهستانی و خراب بود، چاپارخانهها در فاصلههای کمتری از هم قرار داشتند.
چاپارخانهها را معمولا مقابل یا در کنار کاروانسراهای قدیمی میساختند و به ندرت از قسمتی از کاروانسرا به عنوان چاپارخانه استفاده میکردند.
آب مورد نیاز چاپارخانهها از چشمه، چاه یا آبانبار تامین میشد یا از نهری که از داخل چاپارخانه میگذشت. گاهی اوقات نیز کاروانسرای نزدیک چاپارخانه، آب مورد نیاز آن را تامین میکرد.
به دلیل نظافت و امکانات رفاهی بهتر در چاپارخانهها، اغلب اقشار مرفه، سیاحان و ماموران دولتی از آنها استفاده میکردند اما در کاروانسراها، اقشار مختلف مردم در کنار هم اقامت میکردند.
مصالح بهکار رفته
بنای چاپارخانهها از خشت خام و کاهگل یا به صورت چینه بود و دیوار بعضی از آنها را با گل سفید یا آهک میپوشاندند. ساختمان چاپارخانهها به علت عدم استقامت مصالح، با گذشن زمان و به دنبال هر بارندگی و عدم توجه به تعمیر آنها، به سرعت روبه ویرانی میرفتند. به همین دلیل امروزه آثار قابل ملاحظهای از ساختمان چاپارخانهها باقی نمانده و اگر جایی ویرانهی یکی از آنها باقی مانده باشد، قابل تشخیص نیست. اطلاعاتی که امروزه از چاپارخانهها و شکل ظاهری آنها داریم، از نوشتهها، عکسها و نقاشیهای سیاحان و مسافران به جای مانده است.
نمای چاپارخانه
نمای چاپارخانه یا همان ضلع رو به جاده، دیواری کنگرهدار و بدون پنجره و از سه دیوار دیگر بلندتر بوده است. دری چوبی و بزرگ در وسط به نام دروازه با سقفی گنبدی قرار داشته که رو به دالان ورودی چاپارخانه باز میشده است. در دو طرف این درب ورودی، دو سکو قرار داشت.
بعد از گذشتن از درب ورودی، دالانی قرار داشت که در دو طرف آن، دو ایوان سکومانند از خشت و گل ساخته شده بود و در هر طرف این ایوانها، یک اتاق در طبقهی همکف قرار داشت. این دو اتاق معمولا مخصوص سکونت رئیس چاپارخانه و به ندرت برای اقامت مسافران مورد استفاده قرار میگرفت.
این اتاقها دری یکلنگه داشتند که اغلب خوب بسته نمیشد. داخل آنها تاریک و دخمهمانند بود و گاهی پنجرهای بدون شیشه از طرف حیاط چاپارخانه، نور اتاق را تامین میکرد.
در دیوار هر یک از این اتاقها علاوه بر چند طاقچه، یک بخاری دیواری هم قرار داشت که در زمستان برای تامین گرما مورد استفاده قرار میگرفت و به دلیل نداشتن تهویهی مناسب، بعد از هر بار روشن کردن بخاری، لایهای از دوده، دیوار و سقف اتاق را میپوشاند.
بالاخانه
بالاخانه فضایی بود که روی سقف دالان ورودی چاپارخانه قرار داشت و از یک، دو یا سه اتاق تشکیل میشد. برای ورود به این اتاقها در گوشهای از حیاط چاپارخانه، پلکانی تعبیه شده بود که به پشت بام چاپارخانه راه داشت.
بالاخانه بر خلاف اتاقهای دو طرف دالان، به واسطهی داشتن پنجرههایی در دیوارهای جانبی، از نور کافی و تهویهی خوب برخوردار بود. این قسمت علاوه بر داشتن دو درب ورودی که به پشت بام باز میشد، در ضلع رو به جاده نیز، دری داشت که به بالکنی زینتی باز میشد. دیوار داخلی اتاقها اغلب به رنگ سفید و دارای طاقچههایی کمعمق و یک دیواری بخاری بود که با افروختن آتش در آن، گرمای اتاق در زمستانها تامین میشد. بالاخانهها نسبت به اتاقهای طبقهی همکف، تمیزتر بودند و برای اقامت و استراحت مسافران در نظر گرفته میشدند.
بالاخانه معمولا فاقد هرگونه لوازم و اسباب زندگی بود و مسافر باید بعد از تمیز کردن اتاق از وسایل شخصی خود برای اقامت استفاده میکرد.
از مطالب جالبی که در مورد بالاخانه و اتاقهای چاپارخانه در سفرنامهها نوشتهاند، وجود نقاشیها و نوشتههای یادگاری روی دیوارها بوده که توسط مسافران، با تاریخهای مختلف منعکس شده است.
مدت استفاده از اتاق بالاخانه، محدود بوده و مسافران حداکثر میتوانستند سه روز در آن اقامت کنند و بعد از این مدت با وارد شدن مسافر جدید، باید اتاق را ترک میکردند. به خصوص وقتی مسافر جدید از سفیران یا ماموران دولتهای خارجی، درباریان، اعیان یا اشراف بود.
کرایهای که بابت اقامت در بالاخانه دریافت میشد، بسیار کم بود و اغلب مسافران، وجه آن را به صورت انعام و بیشتر از آنچه باید به نایب چاپارخانه پرداخت میکردند.
دیوارهای جانبی
بعد از ورود به حیاط، سه دیوار مشابه، حیاط را احاطه میکرد که معمولا کاهگلی و گاه با آهک سفید شده بود. در برخی از چاپارخانهها در جلوی این دیوارها، ایوانی سراسری وجود داشت. در جدار سمت حیاط دیوارهای جانبی، سوراخهایی به عنوان آخور برای تغذیهی اسبهای چاپارخانه در فصول گرم، تعبیه شده بود.
غلامها و مستخدمان چاپارخانهها در اتاقهای پشت حیاط استراحت میکردند که محل انبار علوفه و اصطبلهای زمستانی اسبها بودند. در این اتاقها اجاقی در کف زمین برای تهیهی آتش تعبیه شده بود.
حیاط
حیاط بعد از دالان ورودی قرار داشت که در میان آن، سکویی برای قرار دادن بارهای مسافران روی آن، تعبیه شده بود ولی در تابستانها برای استراحت شبانهی مسافران مورد استفاده قرار میگرفت.