در این زمینه، دیدگاهی برگرفته از «مسلک اشعری» وجود دارد که اعلام میدارد؛ ما نمی توانیم به هیچ وجه خوب و بد را از هم تشخیص داده و تنها اگر دستوری از خدا رسید که فلان کار را انجام دهید، پی خواهیم برد که آن کار، نیک است و زشتی یک کار را تنها در صورتی درک خواهیم کرد که منعی از طرف پروردگار در مورد آن وجود داشته باشد.
اما در طرف مقابل، دیدگاهی که شیعیان و معتزلیان معتقد بدان هستند، آن است که خداوند در انسان، ودیعتی به نام عقل قرار داده که خود به تنهایی می تواند خوبی و بدی بسیاری از رفتارها را تشخیص دهد و به همین دلیل است که انسان های پاک نهاد از هر گروه و مذهبی که باشند، بسیاری از رفتارها؛ چون نیکی به پدر و مادر، کمک به مستمندان و ... را نیکو شمرده و رفتارهایی چون آدمکشی، سرقت و ... را زشت می دانند.
با این رویکرد، بسیاری از آنچه انجام یا ترک آن در اسلام خواسته شده، به خودی خود دارای حسن و قبحی می باشند که عقل، قدرت درک آن را دارد، اما ممکن است شهوت ها و گناهان، حجابی گرد عقل کشیده باشند که توانایی تشخیص او را دچار اختلال کنند؛ به همین دلیل است که امام علی(ع) گردگیری از عقل انسان ها را یکی از رسالت های پیامبران برشمرده است.[1]
با این وجود، ممکن است پروردگار برای آزمایش انسان ها و سنجش میزان فرمانبرداری آنها، درخواست هایی از آنان داشته باشد که قابل توجیه دقیق عقلی نباشد مانند آنچه طالوت به فرمان الاهی از لشگریانش خواست که علی رغم تشنگی فراوان، جز کف دستی از آب ننوشند.[2]
این دسته از فرمان های الاهی، قابل تغییر بوده و این امکان وجود دارد که پروردگار در پارهای از موارد، اجرای چیزی را بخواهد، اما در موردی دیگر همان چیز را منع کند.
[1] نهج البلاغة، خ 1، «وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول».
منبع: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa21932