تعریف عصمت
عصمت عبارت است از مصونیت از گناه و اشتباه؛ [1] توضیح این که هر چه اطلاع و احاطه انسان از حقایق هستى بیشتر شود، کمتر دچار خطا خواهد شد؛ پیامبران الهى با توجه به این که بدون واسطه مادى با مبدأ هستى یعنى خداى تبارک و تعالى در ارتباطند، علم به هر چیزى با عنایت خدا به صورت غیر قابل خطا براى آنان فراهم است و علت عصمت آنان از اشتباه همین است امّا علت مصونیت آنان از گناه علاوه بر علم ، ایمان آنان به خدا و عظمت او و توجه به آثار نافرمانى او نیز می باشد بطورى که حتّى به فکر گناه کردن هم نمى افتند.
اقسام عصمت
1. عصمت در تلقى و ابلاغ وحى
2. عصمت از گناه در مقام عمل
پیامبر از دو بُعد معصوم است یکى عصمت در دریافت وحى و رساندن آن به مردم، یعنى وحى را بدون اشتباه و سهو دریافت مى کند و بدون دخل و تصرف و اشتباه آن را به مردم مى رساند. دیگر این که در مقام عمل نیز پایبند دستورات الهى است و حتّى بطور سهوى نیز گناه نمى کند.
در مورد عصمت در تلقی و ابلاغ وحی بین فرق مسلمان اختلافی وجود ندارد و همه مسلمانان قائل به آن هستند.
عصمت پیامبران از گناه
درباره این که پیامبران تا چه حد از ارتکاب گناهان عمدى و غیر عمدى ایمن هستند، بین فرقه هاى مسلمان اختلاف است.
اهل سنت به خاطر وجود بعضی از آیات در قرآن کریم منکر عصمت انبیاء(ع) شدند؛مانند:
1.خداوند در مورد حضرت آدم (ع) می فرماید:وعصی آدم ربه [2]
2.ودر مورد حضرت یونس(ع) می فرماید:وذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن أن لن نقدر علیه [3]
3.ودر قضیه حضرت یوسف(ع) و زن عزیز مصر می فرماید:و همّ بها لولا أن رأی برهان ربه [4]
4.ودر قرآن کریم پیامبر اسلام(ص) هم أمر به استغفار شده است. [5]
البته این ادله اهل سنت پاسخ دارد [6] که به طور اجمال اشاره می شود:
در ماجرای حضرت آدم(ع) نهی خداوند، ارشادی بوده است و نه مولوی که از آن به ترک اولی تعبیر می شود.
در قضیه حضرت یوسف(ع)؛مشخص است که آن حضرت به خداوند معرفت داشته و به گناه میل پیدا نکرده است چرا که فرمود: معاذ الله إنه ربی أحسن مثوای [7] .
ودر مورد حضرت یونس(ع) هم خداوند اورا به بقای در قوم أمر نکرده بود که ترک اوگناه باشد ولی خروج مناسب شأن او نبود که این هم به به ترک أولی تعبیر می شود.
در باره استغفار پیامبر اسلام(ص)هم باید گفت که این امر دلالت بر علو درجه ومنزلت ایشان دارد که ایشان همواره خود را درپیشگاه خداوند مقصر و اعمال خود راکم می دانست و بر این اساس بوده است که : حسنات الابرار سیئات المقربین. و از همین باب است بسیاری از کلمات معصومین؛ که همواره خود را در پیشگاه خداوند گناهکار می دانستند حال آن که معصوم ترین اشخاص بودند [8] .
گفتنی است که اهل سنت عصمت أنبیاء (ع) را به آن کیفیتی که شیعه قائل است قبول ندارد مثل عصمت قبل از نبوت وبعد ازنبوت از گناه صغیره وکبیره و از اعمالی که موجب نفرت دیگران شود. ولی در خود اهل سنت هم اختلافاتی در این زمینه وجود دارد که غالبا عصمت از گناه کبیره را بعد از نبوت معتقدند.
چند نکته:
1 معصوم بودن پیامبر (ص)، تنها عدم ارتکاب گناه نیست چون ممکن است غیر پیامبران نیز مرتکب گناه نشوند بویژه اگر عمر انسان کوتاه باشد، بلکه عصمت این است که فرد داراى ملکه نفسانى نیرومندى باشد که در سخت ترین شرایط هم او را از ارتکاب گناه باز دارد. ملکه اى که از آگاهى کامل و دایم نسبت به زشتى و نتیجه گناه و از اراده قوى براى مهار کردن تمایلات نفسانى حاصل مى شود.
2 لازمه عصمت هر شخص، ترک اعمالى است که بر او حرام باشد. بنابراین، عصمت یک پیامبر با انجام عملى که در شریعت خود وى و براى شخص او جایز است و در شرایع قبلى حرام بوده یا بعد حرام مى شود، خدشه دار نمى شود.
3 منظور از گناهى که شخص معصوم از ارتکاب آن مصونیت دارد، فعل حرام یا ترک واجب است، امّا واژه گناه و معادل های آن کاربرد وسیعترى دارد که شامل ترک اولى نیز مى شود ولى ترک اولى با عصمت منافات ندارد.
عصمت ائمه
در مورد امامان(ع)هم چون اهل سنت امامت آنها را قبول ندارند به عصمت آنان نیز قائل نیستند. البته اکثر اهل سنت امامان معصوم شیعه را به عنوان علمای ابرار قبول دارند و در منابع حدیثی خود، روایات زیادی را از آن بزرگواران نقل می کنند و به خاطر اینکه ائمه (ع) از نسل پیامبر بزرگوار اسلام هستند اهل سنت برای آنها احترام ویژه ای قائل هستند. [9]
نکته قابل ذکر این است که اهل سنت در مقابل شیعیان که به عصمت ائمه(ع) معتقدند به عدالت تمامی صحابه معتقدند که شیعه چنین اعتقادی ندارد.
[1] شهید مطهری، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ص145، چاپ انتشارات صدرا، قم
[2] . طه/121
[3] . الانبیا/87
[4] . یوسف/24
[5] . النساء/106
[6] در این مورد می توانید به نمایه 7564 (سایت: 8522) مراجعه کنید.
[7] . یوسف/23
[8] در این مورد می توانید به نمایه 3026 (سایت: 4594) مراجعه کنید.
[9] . نقل از علامه عسکری،عصمة الانبیاء والرسل، المکتبة الشاملة.
منبع: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa10715