پاسخ: در قرآن كريم آيات فراوانى با مضمونهاى متعددى، بر جهانى و جاودانى بودن اسلام دلالت دارد. برخى آنها عبارتند از:
الف) آياتى كه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را، رحمت براى همه جهانيان معرفى كرده است، و رسالت آن حضرت را شامل تمام افراد بشر مىداند: «وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ الاّ رَحْمَةً لِلْعَالَمينَ»[1] و ما تو را نفرستاديم مگر اين كه رحمت براى جهانيان باشى! تعبير «لِلْعَالَمين» در اين آيه شريفه، محدويت رسالت آن حضرت را نفى مىكند و آن را به همه افراد بشر اعم از مؤمن و كافر و گناهكار و نيكوكار در همه زمانها و مكانها متعلّق مىداند. [2] و به آن حضرت نيز دستور داده شده است به مردم اعلام كند: «وَ أُوحِىَ اِلَىَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛[3] و اين قرآن به من وحى شده است تا با آن شما و آيندگان را انذار دهم. و تاريخ نيز گواه است كه از تمام گروهها به آن حضرت ايمان آوردهاند؛ مانند: سلمان كه از عجم بود، يا بلال كه از حبشه و صهيب كه از روم بود،[4] و بسيارى افراد ديگر از آيينهاى مختلف؛ مانند: يهود و نصارى به آن حضرت گرويدند. علاوه بر اين، الف و لام در «لِلْعَالَمين» بر عموميت رسالت آن حضرت دلالت مىكند و تمامى افراد بشر را شامل است[5] و تا قيدى يافت نشود اين عموميت به حال خود باقى است. و به يقين در اينباره قيدى نداريم، تا آن را محدود و مقيد كند. قرآن كريم نيز مىفرمايد: « اِنْ هُوَ الاّ ذِكْرٌ لِلْعَالَمينَ»[6] اين قرآن نازل نشده است مگر اين كه تذكرى براى همه جهانيان باشد.
در آيه ديگرى مىفرمايد: « قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا اِلى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَلاّ نَعْبُدَ الاّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛[7] «بگو اى اهل كتاب! بياييد بر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است، بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم، و برخى ما، بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد. پس اگر (از اين پيشنهاد) اعراض كردند، بگوييد: شاهد باشيد كه ما مسلمانيم (نه شما)».
اين آيه نيز بر جهانى بودن اسلام دلالت مىكند، زيرا هدف مشترك تمام اديان و ملل را يك چيز يعنى پرستش خداى يگانه مىداند. اين هدف مشترك به زمان نزول قرآن اختصاص ندارد بلكه جامعه بشرى امروز نيز به آن محتاج است.
ب) آياتى كه پيروان ديگر اديان را به پيروى از پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم و دين او دعوت كردهاند. در قرآن كريم دوازده بار تعبير «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ» آمده است. كه تقريباً محتواى تمام آنها، دعوت به پذيرفتن اسلام، و نهى از مخالفت با آن است؛ براى نمونه:
1. « قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلى شَىْءٍ حَتّى تُقيمُوا التَّوْرَيةَ وَ الانْجيلَ وَ مَا أُنْزِلَ اِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَاناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرينَ»؛[8] بگو اى اهل كتاب! شما هيچ آيين صحيحى نداريد، مگر اين كه تورات و انجيل و آنچه را از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده است (قرآن) را برپا داريد، ولى آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده (نه فقط آنان را آگاه نمىكند بلكه) بر طغيان و كفر بسيارى از آنان مىافزايد؛ پس از اين قوم كافر، غمگين مباش!
2. « يَا أَهْلَ الْكِتَابِ... فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشيرٌ وَ نَذيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ»؛[9] اى اهل كتاب! پيامبر ما به سوى شما آمده كه در دوران فترت رسولان (حقايق را) براى شما بيان مىكند، تا مبادا (روز قيامت) بگوييد: «براى ما بشارتگر و هشدار دهندهاى نيامد». پس قطعاً براى شما بشارتگر و هشدار دهندهاى آمده است. و خدا بر هر چيزى توانا است.
3. در آيه ديگرى مىفرمايد: اين رسول ما آمد تا آنچه را كه در تورات و انجيل مخفى و پنهان مىداشتيد (از آمدن پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم) آشكار سازد، و از بسيارىها بگذرد (و عفو كند) هر آينه از طرف خداوند نور و كتاب روشنگر آمده است. [10]
4. « قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَهيدٌ عَلى مَا تَعْمَلُونَ»؛[11] بگو! اى اهل كتاب! چرا به آيات خدا كفر مىورزيد در حالى كه خداوند بر آنچه انجام مىدهيد گواه است.
در اين آيات با اهل كتاب درباره نبوت پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم، نزول قرآن، و عمل كردن به مضامين تورات و انجيل سخن گفته شده است. البته هر چند آنان محتواى تورات و انجيل را از ديگران پنهان مىكردند ولى بر اساس همان مضامين بود كه بسيارى اهل كتاب و غير آنان كه خصوصيّات پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را شنيده بودند به آن حضرت ايمان آوردند؛ چنانكه قرآن كريم درباره آنان مىفرمايد: « الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الامِّىَّ الَّذى يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْريةِ وَ الانْجيلَ»؛[12] كسانى از پيامبر فرستاده شدهاى تبعيت مىكنند كه او را (و نام او را) نوشته شده در تورات و انجيل يافتهاند. بنابراين اسلام، به مسلمانان يا مشركان (كه موظف به پذيرش آن بودند) اختصاص ندارد و اهل كتاب را (كه امروزه اكثريت مردم جهان را تشكيل مىدهند) نيز شامل است و اين نشان از جهانى و جاودانگى اسلام دارد.
ج) آياتى كه بيان مىكنند هيچ دينى غير از اسلام پذيرفتنى نيست، مانند:
1. « وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»؛[13] هركس، غير از اسلام دين ديگرى را برگزيند از او قبول نمىشود و او در آخرت از زيانكاران است.
2. « ... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاسْلامَ ديناً...»؛ [14] امروز دينتان را بر شما كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام ساختم و خشنود شدم از اينكه اسلام دينتان باشد....
3. « وَ هذا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»؛[15] و اين (قرآن) كتابى است كه آن را با بركت بر شما نازل كرديم. پس از آن پيروى كنيد و پرهيزكار باشيد. شايد از رحمت (خدا) بهرهمند شويد!
4. « اِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ البَيِّنَاتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِى الْكِتَابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ»؛[16] كسانى كه بپوشانند دلايل روشن و هدايتى را كه نازل كردهايم، بعد از آنچه كه در كتاب براى مردم آشكار ساختيم، خدا و همه لعنت كنندگان آنان را نفرين مىكنند؛
بنابراين اسلام، جهان شمول و همگانى است و همگى بايد آن را بپذيريم.
د) آياتى كه بر خاتميت دلالت دارند؛ مانند:
1. « مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيّينَ»؛[17] محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست؛ بلكه فرستاده خدا و خاتم پيغمبران است. خاتم به معناى پايان دهنده سلسله پيغمبران، يا مهر پايان طومار بعثت انبيا است؛ بنابراين پس از نبى گرامى اسلام، ديگر هيچ پيغمبر و شريعتى براى مردم نمىآيد و اين بشارت در تورات و انجيل وجود داشته است. قرآن كريم در اينباره مىفرمايد: « وَ اِذَا أَخَذَ اللَّهُ ميثَاقَ النَّبِيّينَ لمّا اتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرَنَّهُ»؛[18]
شهيد مطهرى در كتاب «خاتميت» مىگويد: مقصود از امت وسط در آيه « وَ كَذلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً»؛[19] امت كامل و معتدل است كه بالاتر از آن ديگر نمىتواند وجود داشته باشد؛ زيرا در غير اين صورت خداوند اين تعبير را درباره آنان نمىفرمود. و تعاليمى كه به اين امت اختصاص دارد بالاترين و كاملترين تعاليم است.
2. « اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ اِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»؛[20] همانا ما ذكر (قرآن) را فرستاديم و همانا خودمان آن را پاس مىداريم.
به فرموده شهيد مطهرى، حفظ قرآن براى هميشه بين مردم، و عمل كردن به آن، دليلى بر جهانى و جاودانگى بودن آن است. [21] زيرا « لا يَأْتيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»؛[22] هيچ باطلى از پيش رو و پشت سر، در قرآن راه ندارد.
پاورقي
[1] سوره انبياء، (21) آيه 107.
[2] طبرى، تفسير مجمع البيان، ج 7، ص 121، نشر مؤسسه اعلمى مطبوعات، بيروت.
[3] سوره انعام، (6) آيه 19.
[4] علامه طباطبايى، تفسير الميزان، ج 4، ص 158-160، انتشارات جامعه مدرسين، قم.
[5] همان، ج 14، ص 331.
[6] همان، ص 87.
[7] سوره آل عمران، (3) آيه 64.
[8] سوره مائده، (5) آيه 68.
[9] همان، آيه 19.
[10] همان، آيه 15.
[11] سوره آل عمران، (3) آيه 98.
[12] سوره اعراف، (7) آيه 157.
[13] سوره آل عمران، (3) آيه 85.
[14] سوره مائده، (5) آيه 3.
[15] سوره انعام، (6) آيه 155.
[16] سوره بقره، (2) آيه 159.
[17] سوره احزاب، (33) آيه 40.
[18] سوره آل عمران، (3) آيه 81.
[19] سوره بقره، (2) آيه 143.
[20] سوره يوسف، (12) آيه 12.
[21] شهيد مرتضى مطهرى، خاتميت، ص 19-20، انتشارات صدرا.
[22] سوره فصلت، (41) آيه 42.