اربعین چهلمین واژه درد های بانویست که گویی زخم هایش پایانی ندارد. یک روز شاهد صورت کبودمادر، یک روز در سوخته و میخ و دیوار، یک روز گودال و باران نیزه و سنگ و شمشیر، خیمه های سوخته و گوشواره، سری به نیزه، یک روز خرابه و سه ساله و ... و امروز در سوریه میان یک مشت حرامی. بانویی که به خدای خود گفت این قربانی را از ما قبول کن. و سال ها بعد همان زمان که فریاد راه قدس از کربلا می گذرد قوت قلبی در دل افلاکیان می انداخت، مادرانی زینبی قربانیان خود را برای خدا فدا کردند و کربلا را در فکه، هویزه، دهلاویه، دوکوهه، اروند، شرهانی، شلمچه، طلائیه، چزابه، ارتفاعات بازی دراز، سومار و ... ساختند.
و امروز ردپای پرچمداران سیاه را می توان در اربعین دید. روزی که شیعیان کربلا را فتح و خود را آماده گذر از سوریه می کنند. و سوریه نزدیکتر پایگاه به قدس است. در دل آن منزل بانویست که صاحب اربعین است. حالا دیدی چقدر کربلا و اربعین و سوریه و قدس به هم نزدیکند؟ پس بیراه نیست که بگویم اربعین بما آموخت راه قدس از کربلا و سوریه می گذرد.
![اربعین بما گفت راه قدس از کربلا و سوریه می گذرد اربعین بما گفت راه قدس از کربلا و سوریه می گذرد](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
و تو ای حسین! این گروه عظیم از عاشقان تو با نیات صادقانه و دلهای شعله ور از شوق زیارت تو و تقرب الی الله بسوی کربلا می آیند تا نفس خود را از گناهان و تعلقات دنیوی پاک کنند. ای سرور آزادگان! به تو قول می دهیم که روزی پیاده به سوی قدس می رویم و آن سرزمین مقدس را از چنگال صهوینیسم های غاصب آزاد خواهیم ساخت و به زودی به شام می آییم تا حرم خواهرت زینب کبری علیها السلام را از حملات مزدوران صهیونیسم و آمریکا که عناصر سلفی و تکفیری و تروریستی و وهابی هستند، و از اسلام هیچ چیز درک نکرده اند، رهایی بخشیم.