0

آیا علوم کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا از علوم مورد قبول دین هستند؟

 
taha_h
taha_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1394 
تعداد پست ها : 5282
محل سکونت : تهران

آیا علوم کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا از علوم مورد قبول دین هستند؟

قبل از این که به بیان دینی یا غیر دینی بودن این علوم بپردازیم، لازم است، مختصری در مورد چیستی آنها توضیح دهیم:

 

علوم غریبه، علومی است که در دسترس همه افراد قرار نمی گیرد، و حدود سی شاخه مختلف دارد که برخی از آنها عبارت اند از: علم رمل، جفر، اعداد، و ... .

 

امّا پنج علم کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا در علوم غریبه، به خمسه محتجبه معروف است؛ یعنی پنج علمی که مخفی است و تمام آن، از اسرار است. [1]

 

تعریف و توضیح هر کدام به بیانی که علامه طباطبائی در تفسیر المیزان [2] آورده، به این شرح است؛

 

1. کیمیاء؛ که به آن علم صناعت هم می گویند؛ علمی است که به وسیله آن می‏توان بعضی فلزات و اجرام معدنی را به چیز دیگر تبدیل کرد؛ مثلاً به وسیله این علم می‏توان طلا و نقره را از فلزات جدا کرد یا سنگ را به طلاء و ... تبدیل کرد.

 

2. سیمیا؛ علمی است که انسان به وسیله یادگیری آن قدرت برای انجام کارهای خارق العاده پیدا می‏کند. موضوع این علم هماهنگ ساختن و مخلوط کردن قواى ارادى با قواى مخصوص مادى است،  که با این کار، شخص می تواند، در امور طبیعی و قوه خیال دیگران تصرف کند، و آن را سحر دیدگان می نامند، و این فن از تمامى فنون سحر مسلم‏تر و صادق‏تر است.

 

3. علم لیمیا؛ علمی است که با آن روح را در بدن دیگری انتقال دهند. بنابراین در این علم، از کیفیت تاثیرهاى اراده، هنگامی که به ارواح قوى و عالى متصل شد، بحث مى‏کند؛ مثلا اگر اراده من با ارواحى که موکل ستارگان است، متصل شد، چه کارهایی مى‏توانم انجام دهم؟ یا اگر اراده من، به ارواحى که موکل بر حوادث اند، متصل شد، و آنها را در اختیار خود گرفتم، و یا اگر توانستم اجنه را تحت اختیار خود در آورم، و از آنها کمک بگیرم، چه کارهایى می توانم انجام دهم؟ این علم را، علم تسخیرات، مى‏گویند.

 

4. علم هیمیا؛ که در ترکیب قواى عالم بالا، با عناصر عالم پایین، بحث مى‏کند، تا از این راه به تاثیرهاى عجیبى دست یابد، و آن را علم طلسمات هم می گویند، چون ستارگان و اجرام آسمانى با حوادث مادى زمین ارتباط دارند، پس اگر آن شکل آسمانى که مناسب با حادثه‏اى از حوادث است، با صورت و شکل مادى آن حادثه ترکیب شود، آن حادثه پدید مى‏آید؛ مثلا در این علم، اگر بتوان آن شکل آسمانی را که مناسب با مردن، یا زنده ماندن یک شخص است، با شکل و صورت خود او ترکیب کرد، کاری که می خواهیم، انجام می شود. و این معناى طلسم است. این علم در نزد علمای ما حرام است.

 

5. علم ریمیا؛ علمى است که از استخدام قواى مادى بحث مى‏کند، تا به آثار عجیب آنها دست یابد، به طورى که در حس بیننده اثرات عجیب و غیر عادی، درست می شود، و این را شعبده هم می گویند.

 

با توضیحی که در مورد این علوم داده شد، روشن می شود که این علوم، دینی نیستند؛ زیرا در این علوم از استخدام اجنه و طلسم و تسخیر موجودات و دخالت در عالم بحث می شود که مورد تایید دین نیست.

 

برای توضیح بیشتر توجه به این نکته لازم است که بگوییم؛ در میان علوم گوناگون و مختلف بشری، برخی از علوم از فواید و ثمرات کمتری برخوردارند و در مقایسه با اکثر علوم که بهره های علمی و عملی فراوانی دارند، فایده کمتری دارد، از میان این گونه علوم کم بهره می توان همین علوم غریبه را نام برد، این علوم، از طریق تعلیم و یادگیری اصول خاصی به کار برده می شود، هدف و غرض اصلی علوم غریبه خبر از آینده و حالات و احوال اشخاص از طریق معادلات و روش های خاص است که فقط در مواردی به حقیقت می رسد نه در تمام موارد، و به همین جهت در دین مبین اسلام که حقاً کامل ترین و جامع ترین ادیان الاهی است، آموزش و یادگیری و بکار بردن آنها مورد تشویق واقع نشده است ،اما تعلیم و یادگیری و به کار بستن برخی از آنها؛ مانند سحر، طلسم و جادو به تصریح همه مراجع عظام تقلید حرام است، مگر این که غرض عقلایی و شرعی داشته باشد؛ چرا که مقدمه و ذی المقدمه آن از مصادیق حرام الاهی است، و ریاضت های غیر شرعی و احضار جنیان و... خصوصا هنگامی که سبب کارشکنی در امور روزمره مردم گردد، مورد نهی شارع مقدس قرار گرفته است. [3]

 

 

نتیجه:

 

این علوم، به علت این که در مواردی، باعث تسخیر اجنه یا کشف اسرار اشخاص دیگر و... می شود، مورد قبول دین نیست. البته علم کیمیاء یک نوع صنعت است و ربطی به دینی بودن و غیر دینی بودن ندارد، ولی از شاخه های علوم غریبه است.

 

 

برای توضیح بیشتر در مورد این علوم می توانید به کتاب های زیر مراجعه نمایید:

 

1. زبدة الارواح، محمود دهدار.

2. دائرة المعارف تشیع، زیر نظر بهاء الدین خرمشاهی، ج 11.

3. المائدة یا فرحة الروح، سید احمد عبد منافی.

4. تحفه حکیم، سید محمد مؤمن حسینی، ج 2.

 

 

 


[1] خرمشاهی، بهاء الدین، دائرة المعارف تشیع، ج 11، ص 402، نشر شهید سعید محبی، تهران، 1384.

[2] طباطبائی، محمد حسین ،المیزان فی تفسیر القرآن ، ترجمه، موسوی همدانی، ج ‏1، ص 368- 369 ، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1374.

[3] استفاده از پاسخ 1062 (سایت: 1127).

 

 

 

 

 

منبع: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa4511

جمعه 5 آذر 1395  3:54 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها