مسئلهى «ولایت فقیه» به مفهوم زمامدارى جامعهى اسلامى از سوى کسى که به مقام اجتهاد در فقه رسیده، از دیدگاه برخى، امرى جدید در تاریخ اندیشهى اسلامى است و قدمت آن کمتر از دو قرن مى باشد. اینان ادّعا مى کنند، هیچ یک از فقهاى شیعه و سنّى این مطلب را مورد بررسى قرار نداده اند که فقیه علاوه بر حقّ فتوا و قضاوت از آن جهت که فقیه است، حقّ حاکمیت و رهبرى بر کشور یا کشورهاى اسلامى یا تمام کشورهاى جهان را نیز دارا مى باشد و فقط کمتر از دو قرن پیش، براى نخستن بار مرحوم ملاّ احمد نراقى، معروف به فاضل کاشانى، معاصر فتحعلى شاه قاجار، به ابتکار این مطلب پرداخته است.
اما باید گفت که: در فرهنگ شیعى این امر که در عصر غیبت ادارهى جامعه از سوى شارع مقدس بر عهدهى فقیهان عادل گذاشته شده، امرى مسلّم و بى تردید بوده است و از این رو، به جاى بحث در اصل این مطلب، بیشتر به دستاوردها و لوازم آن پرداخته و آنها را مورد تحقیق قرار داده اند.
مرحوم شیخ مفید(333 یا 413 - 338 ه) از فقهاى بزرگ تاریخ شیعه در قرن چهارم و پنجم هجرى است. تمام سخنان این فقیه بزرگ جهان اسلام از پذیرش اصل ولایت فقیه و اینکه فقیهان متکفّل زمامدارى امور جامعهى اسلامى در عصر غیبت از سوى امامان معصومعلیهم السلام هستند، حکایت دارد و این کلمات گهربار که بیش از هزار سال از تاریخ آن مى گذرد، همچنان مى درخشد، هر چند که برخى درخشش آن را نمى بینند، یا نمى خواهند ببینند[1]. وى در باب امر به معروف و نهى از منکر موارد زیر را از جمله وظایف فقیه مىشمارد:
أ. مراتب عالى امر به معروف و نهى از منکر
ب. اقامهى حدود.
ج. اجرا و تنفیذ احکام
د. جهاد و مبارزه با کافران
ه. اقامهى نمازهایى مانند نماز جمعه، نماز عید فطر و قربان، نماز استسقا، نماز وحشت
و. داورى و قضاوت
وى همچنین در بحث انفال، تصرف در انفال را فقط با اجازهى امام عادل جایز مىداند[2].
بعد از شیخ مفید عالمان دیگر، یکى پس از دیگرى، در مورد ولایت فقیه و حدود اختیارات آن بحث کردهاند.[3]
منابع مطالعه بیشتر:
مهدى هادوى تهرانى، ولایت و دیانت، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، قم، چاپ دوم، 1380.
[1] برای کسب آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه: قدمت ولایت فقیه.
[2]برای کسب آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه: ولایت فقیه و شیخ مفید.
[3]برای کسب آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه: ولایت فقیه و علماء.
منبع: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa682