یک مثلت را تصور کنید. دارای سه خط، سه نقطه و سه زاویه است. فرآیند نوشتن برای هر رسانهای را نیز میتوان به یک مثلت ساده تشبیه کرد که از سه قسمت اصلی تشکیل شده است: نویسنده، محتوا و مخاطب. یک نویسنده ماهر در طی نوشتن فیلمنامه باید همه این زوایا را در نظر بگیرد؛ در غیر این صورت، نوشته نهایی با اشکالاتی اساسی همراه خواهد بود. در ادامه با هزار و یک بوم همراه باشید.
خیلی اوقات نویسندهها نگاهی یک بعدی به نوشته خود دارند. وقتی نگارنده تنها به محتوای نوشته خود بیاندیشد، با وجود تمرکز و دقت تمام او، اشکالات مختلفی در زمینه داستانگویی به وجود خواهد آمد.
کشیدن یک خط مستقیم میان نویسنده و موضوع یا محتوای نوشته را تصور کنید. رابطه این دو کاملا صریح، مستقیم و ساده است؛ با این حال محصول نهایی تنها برای یک نفر نوشته خواهد شد: خودِ نویسنده.
تنها راه پیشگیری از چنین مشکلاتی، استفاده از قانون مثلت در نوشتن فیلمنامه است. یعنی در نظر گرفتن نویسنده در یک زاویه، داستان در زاویه دیگر و در نهایت، مخاطب در آخرین زاویه. در فیلمنامهنویسی نیز نویسنده با رابطه خود با نوشته را در ضمن اینکه کار او چگونه روی مخاطب تاثیر خواهد گذاشت، مد نظر قرار دهد.
ساده بگوییم، هر نویسندهای برای مخاطب خاص خود مینویسد در نتیجه، تصمیماتی که او درباره شیوه ارائه داستان میگیرد تحت تاثیر هدف نهایی او و احساسیست که میخواهد به مخاطب منتقل کند.
شاید یک نفر بخواهد خواننده را با اتفاقاتی ناگهانی مواجه و او را غافلگیر کند، یا به او اجازه دهد با توجه به سرنخهای موجود نتیجهگیری کند. بعضی اوقات مخاطب همگام با شخصیت اصلی داستان پیش میرود، در مواردی خواننده اطلاعات بیشتری نسبت به شخصیت اصلی دارد و در برخی موارد نیز مخاطب نوشته، آخرین کسی است که از اتفاقات با خبر میشود.
فرقی نمیکند برای چه کسی مینویسید و هدفتان از نوشتن چیست، رعایت این قانون قطعا شما را به نویسندهای بهتر تبدیل خواهد کرد.
منبع: 1001 بوم