0

بانک اشعار اربعین حسینی

 
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

حالا تمام دغدغه ام این شده حسین...

این اربعین کرب و بلا میبری مرا؟


شنبه 29 آبان 1395  9:32 AM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

بر داعش لعنت...

دینمان شیعه و از ترس جدائیم همه

خونمان نذر حسین است فدائیم همه

عجمی هستم و "لج باز" بداند داعش

اربعین از لجشان کرب و بلاییم همه


شنبه 29 آبان 1395  9:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

امام حسین(ع)-مناجات اربعین

 

عشقت مرا دوباره از این جاده می‌برد

سخت است راه عشق ولی ساده می‌برد

پای پیاده آمدم و شوق وصل تو

من را اگر چه از نفس افتاده، می‌برد

دل‌های عاشقان جهان کربلای توست

نام تو را هر عاشق آزاده می‌برد

فریاد غربتت دل ما را تمام عمر

با کاروان نیزه از این جاده می‌برد

این جاده دیده قافله ی اشک و آه را

بر روی نیزه ها سر خورشید و ماه را

دیده‌ست در تلاطم طوفان بی‌کسی

یک کاروان بنفشه ی بی‌سرپناه را

آن شب که ماند یاس سه‌ساله میان راه

یک لحظه برنداشته از او نگاه را

در آخرین وداع غریبانه ی حرم

دیده عبور خواهری از قتلگاه را

آن‌جا که داغ از جگرش بوسه‌ها ‌گرفت

گل‌زخم از نگاه ترش بوسه‌ها ‌گرفت

وقتی رسید او که سر از دست رفته بود

از زخم‌های شعله ورش بوسه‌ها ‌گرفت

اما گذاشت بر دل او حسرتی، نسیم

از گیسوان همسفرش بوسه‌ها ‌گرفت

از راه دور دختر هجران کشیده‌ای

هر بار از لب پدرش بوسه‌ها ‌گرفت

در باغ نیست غیر گل اشک و ارغوان

داغی نشانده بر دل آلاله‌ها، خزان

اما گذشت هر چه که بود آن چهل غروب

برگشته سوی کرب و بلا باز کاروان

با کاروان غربت از این جاده آمدیم

ما را رسانده قافله ی تو به آسمان

حالا رسیده‌ایم و سحرگاه جمعه است

«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»

 

یوسف رحیمی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:32 AM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

آمدم تا به تن بی سر تو گریه کنم

بر تو جای پدر و مادر تو گریه کنم

خوب در خاطره ام یاد تو جا خوش کرده

آمدم بر نگه آخر تو گریه کنم

آب شد شمع وجودم، تو که رفتی مُردم

سوختم تا روی خاکستر تو گریه کنم

آب من بعد تو با خنده به یک جوی نرفت

حال من آمده ام محضر تو گریه کنم

دشت از هلهله ی آب چه حالی دارد

باید افسوس به آب آور تو گریه کنم

جای دارد که ز بی دختریت گریه کنی

من کنارت عوض دختر تو گریه کنم

تو که سر در بدنت نیست که گریان باشی

من خودم جای تو بر خواهر تو گریه کنم

یک چهله به سر بی تن تو گرییدم

حال اما به تن بی سر تو گریه کنم

شاعر: رضا دين پرور


شنبه 29 آبان 1395  9:32 AM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

برغم زینب کبری همگی گریه کنید

اربعین گشته وحالا همگی گریه کنید

ناله زدحضرت زهرا همگی گریه کنید

بهراین روضه عظمی همگی گریه کنید

تاابد دیده من بهرغمت گریان است

عالم هستی منهای حسین زندان است

 

به خداهیچ غمی مثل غم دلبرنیست

غیردیدار برادرطلب خواهرنیست

ماتم پرمحنی همچوغم معجرنیست

بدنش روی زمین بود ولیکن سرنیست

 

ازغم توبه خدا چشم پر از نم داریم

زیرلب زمزمه وشوردمادم داریم

 

کاروان بازسوی کرببلا آمده است

همه دلخوشی خون خدا آمده است

زینب از این سفرپر زبلا آمده است

بعد چل روز کنار شهدا آمده است

 

نوحه خوان زینب وطفلان همگی گریانند

روضه باز برای شهدا می‌خوانند

 

یک نفر برسر قبر علی اکبر می‌رفت

مادری نیز به قبر علی اصغرمی رفت

دختری هم به سوی ساقی لشکر می‌رفت

خواهری ناله کنان نزد برادر می‌رفت

 

دختری برسرقبرعمویش جان داده

خواهری یادغم روز دهم افتاده

 

یادآن روز که سرها زبدن گشت جدا

رفت انگشت وانگشتری خون خدا

یادآن روز که غارت شدهمه معجرها

وبه چشمان خودش دید در آنجا زهرا

 

لعنتی‌ها چه فجیعانه جسارت کردند

تودعا کردی ونیزه به دهانت کردند

 

همه جا تیره شدو نیزه به ارباب زدند

سنگ برچهره آن گهر نایاب زدند

باعصابربدن وپیکر بی تاب زدند

هرچه می‌گفت حسین ابن علی آب زدند

 

خواهری گفت برادر به فدای بدنت

چه بلایی سرت آمدچه شده پیرهنت

شاعر: حبیب باقر زاده


شنبه 29 آبان 1395  9:33 AM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

میرسانم اربعین خود را به هر شکلی که هست

از نجف تا کربلا پای پیاده یا حسین

حسین صیامی

 
 


شنبه 29 آبان 1395  9:33 AM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

حضرت زینب(س)-اربعین

 

ای فروغــــت چلچـــــراغ محفلــــم یک اربعیـــــن

 دولــــت وصــــل تو را مـن مایلـــــم یک اربعیــــن

ای گل صد برگ زهـــرا از شقایق‌ها بپــــرس

 داغ هجــــرانت چـــه کـرده با دلـــــم یک اربعیــــن

 خرمــن صبـــر مــرا آتـــش نـــزد هر چنــــد ریخـــت

 شعله‌ی غم‌ها شرر بر حاصلــم یک اربعیـــن

 از جدایی‌ها مجــــال شکـــوه کــی پیدا کنـــــم

 مـــن که با یاد تـــــو از خود غافلـــم یک اربعیـــن

 از مدینــــه تا مدینـــــه می روم پرچـــم بــه دوش

 خطبه‌خوان عشـــق در هر منزلــم یک اربعیــــن

 موج طوفــــــان بلا کــــرده است برگــــــــردان مــرا

 در دل دریــــــــا و دور از ســـاحـــــلم یک اربعیــــــن

 از همـــــان روزی که یک دامــــن گُلـــــــم بر باد رفت

 آتـــــش افتاده است بر آب و گِلــــــم یک اربعیـــــن

 محو شد رنگ تبســـــم از لبــــم در این سفـــــــر

 سفره‌ی غم‌های عالم شد دلم یک اربعیــــــن

 نذر رگ‌های گلـــــویــــت بوسه‌ها دارم  ز شوق

 ور نه هرگـــــز حل نمی‌شد مشکلــم یک اربعیــــن

 ای ســرت خورشیــــد روشن، نیزه داران شاهدنـــد

 با خیـــــالـــت در طـــواف کامـــلــــــم یک اربعیــــــن

 

محمدجواد غفورزاده


شنبه 29 آبان 1395  9:33 AM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

اربعین کرببلا دست تو را می بوسد

صاحب صبر ، گدا حوصله اش سر رفته


شنبه 29 آبان 1395  9:33 AM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

تقویم را ورق زدم و دور اربعین

خطی کشیده ام ولی آقا چه فایده!؟


شنبه 29 آبان 1395  9:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

رفتی و من اسیر غم ها شدم

رفتی و من تنهای تنها شدم

رفتی و زینبت رو جا گذاشتی

میون درد و غصه ها گذاشتی

قرامون چی بود داداش خوبم

حرفی بزن مقلب القلوب ام

حرفی بزن ورنه به هم میریزم

تربتتو روی سرم میریزم

چرا نبردی منو با خود حسین

خدای تو نخواسته لابد حسین

خدا میخواسته خواهرت بمونه

کنار نیزه ی سرت بمونه

حکمتی بوده من به غم بشینم

حکمتی داشته داغتو ببینم

ببینمت به زیر نعل تازه

ببینمت سواره روی نیزه 

نگو که گریه نکنم نمیشه

پاره تن بی کفنم نمیشه

غروب آخری که گریه کردم

نگفته بودمت که برمیگردم !؟

پاشو ببین که زینبت - خمیده -

یه بار دیگه به کربلا رسیده 

بعد تو غارت حرم شروع شد

سپس اسارت حرم شروع شد

پرده ی عصمت و حیا دریدند

به ضرب و زور چادرمو کشیدند

بعد تو دست زینبت رو بستند

دوباره قلب مادرو شکستند

بعد تو این قافله اواره شد

گوش تمام بچه ها پاره شد

بعد تو من اسیر خولی شدم 

اسیر سرباز جهولی شدم 

روانه ی کوفه شدم پس از تو

به صورتم لطمه زدم پس از تو

چه طعنه هایی که شنیدم حسین

بر در دروازه  رسیدم حسین 

درد و غم کرببلا یک طرف

مصیبت شام بلا یک طرف

مست هوس دور و برم میرقصید

ابن انس دور و برم میرقصید

دشمن هرزه ی تو بازی میکرد

با سر و نیزه ی تو بازی میکرد

حرمله حرف بد میزد ، شنیدی؟؟

به دختر تو حد میزد ، ندیدی؟؟

بگذرم از قوم یهودی نگم 

از رخ زخمی و کبودی نگم

بگذرم از بزم شراب یزید

بگذرم از حال خراب یزید

نگویم از قلبم کبابم چه شد

نگویم از حرف کنیزی که شد

یه روزم اندازه ی سالی گذشت

اگه بدونی به چه حالی گذشت

شب شد و من موندم و جا نمازم!!

باید که با غصه و غم بسازم

چاره ی دیگه ای جز این نداشتم

دخترتو خرابه جا گذاشتم

گرسنگی کشید و جون به لب شد

شام بلا رسید و جون به لب شد

با دست زخمی طبق و نشون داد

لب به لبت گذاشت و دیگه جون داد

خونابه ی پرش یادم نرفته

بوسه ی آخرش یادم نرفته 

خلاصه اینکه خواهرت بریده

خواهر زار و مضطرت بریده

خلاصه اینکه کوه داغ و دردم

ببین چطور مدینه برمیگردم

شاعر: عليرضا خاكساري

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

اربعین-مناجاتی

 

اربعینی در دلم حال و هوایت مانده است

پس شمیم سیب سرخ روضه هایت مانده است

اربعینی گریه کردم من برایت روز و شب

تا به حالا بر تنم رخت عزایت مانده است

می شود اینجا نسیم کربلا را حس کنم

بین هیئت جلوه ی لطف و صفایت مانده است

مادرم از کودکی من را نمک گیر تو کرد

هر که نذری خورد عمری مبتلایت مانده است

لحظه هایم پر شده از ماتمی بی انتها

چون به قلبم حسرت کرب و بلایت مانده است

بیمه شد این شعر با الطاف اربابم حسین

در دلش وقتی که تاثیر دعایت مانده است

 

محسن زعفرانیه

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

حضرت زینب(س)-اربعین

 

کاروان داشت می رسید از راه ، دل زینب در التهاب افتاد

تا که چشمِ ستاره های کبود ، به سرِ قبرِ آفتاب افتاد

کاروانی که از هزاران دشت از سرِ شوق با سر آمده بود

به مرورِ غمِ خودش که رسید ، کم کم از مرکبِ شتاب افتاد

دختری سمت علقمه می رفت ، مادری سمت قبرِ کوچکِ خود

خواهری بر سرِ مزارِ خودش دل به دریا زد و به آب افتاد

گفت: اگرچه که بی پر آمده است ، بی پر و بی برادر آمده است

چشم واکن که خواهر آمده است ، که پس از تو در اضطراب افتاد

زینبی که اسیرِ مویت بود ، بینِ خون، گرمِ جستجویت بود

دربه در شد ، درست آن وقتی که به مویِ تو پیچ و تاب افتاد

بعدِ تو خیمه در حصار آمد ، از زمین و زمان سوار آمد

به حرم امرِ بر فرار آمد ، همه ی خیمه در عذاب افتاد

پای غارت به خیمه ها وا شد ، دست هایی پلید پیدا شد

"سرِ یک گوشواره دعوا شد" ، سنگ بر شیشه ی گلاب افتاد

داغدارم هنوز از کوفه ، از گریزِ رئوسِ مکشوفه

داغداری از آن زمانی که از سرِ بچه ها حجاب افتاد

تشنگی های تو کویرم کرد ، غمِ دوریِ تو اسیرم کرد

ماجراهای شام پیرم کرد ، راه در مجلسِ شراب افتاد

خیزران را که غرق خون دیدم ، از غرورِ رقیه ترسیدم

لرزه بر جانِ بچه های تو و بر لبت بوسه بی حساب افتاد

آتشِ فتنه تیز می کردند ، تشتِ زَر را عزیز می کردند

صحبت از یک کنیز می کردند ، گریه در نغمه ی رباب افتاد

در اسیری امیر بودن را از نگاه تو خوانده ام ، یعنی :

می شود با همین نگاه از عرش مثل یک سجده مستجاب افتاد

 

محمد بختیاری

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

حضرت زینب(س)-اربعین

 

امید دل! دل سوزان برایت آوردم

خبر ز تلخی هجران برایت آوردم

بر آر سر ز لحد ای گل خزان شده ام

که یک بهار، گلستان برایت آوردم

به داغ های دلم ای شهید، کن نظری

که لاله های فراوان برایت آوردم

مزن دم از عطش ای تشنه لب که آب روان

ز اشک دیدۀ گریان برایت آوردم

به جای مُشک که بر خاک تربتت ریزم

به چهره، گرد بیابان برایت آوردم

عنایتی کن و سوغاتی مرا بپذیر

ز شام، موی پریشان برایت آوردم

سخن ز خاطرۀ بزم شام و طشت طلا

خبر از آن لب و دندان برایت آوردم

به اشک خجلت و چشمان بسته ام بنگر

خبر ز گوشۀ ویران برایت آوردم

به زیر پیرهن خویش از کبودی تن

هزار قصّۀ پنهان برایت آوردم

سخن ز خاطرۀ بزم شام و طشت طلا

خبر از آن لب و دندان لب و دندان برایت آوردم

بیار دست و سرشک سکینه را کن پاک

و راز گوشۀ زندان برایت آوردم

شکست سرو قدم زیر کوه غصۀ ولی

لوای فتح نمایان برایت آوردم

اگر چه نامه سیاهی به نزد ما "میثم"

نوید رحمت و غفران برایت آوردم

 

غلامرضا سازگار

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

آمدم اینجا دوباره...لشگرت یادش بخیر

قاسم و عون و زهیر و جعفرت یادش بخیر

اولین باری که اینجا آمدم یادت که هست؟

شد رکابم ساقی آب آورت یادش بخیر

اولین باری که اینجا پهن شد سجاده ام

با اذان دلربای اکبرت یادش بخیر

حال، من برگشته ام اما نه مثل بار قبل

قامت مانند سرو خواهرت یادش بخیر

از امانتداری ام دارم خجالت می کشم

بچه های من فدای دخترت... یادش بخیر

روضه ی دیروزمان این بود با بی بی رباب

ای عروس مادر من اصغرت یادش بخیر

من خودم اینجا به جسمت پیرهن پوشانده ام

دستباف یادگار مادرت یادش بخیر

رفتی و با اشک هایم بدرقه کردم تو را

ای برادر آن وداع آخرت یادش بخیر

مثل جدم می شدی در پیش چشمان همه

وای من عمامه ی پیغمبرت یادش بخیر

ساربان در پیش چشمان خودم حراج کرد

گوشواره هام...نه انگشترت... یادش بخیر

شاعر : مهدی نظری

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:35 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

امام حسین(ع)-اربعین

 

اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت

وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت

نخلی که حسین روز عاشورا کاشت

از اشک عزای اربعین ریشه گرفت

 

سید رضا موید

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:35 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها