0

بانک اشعار اربعین حسینی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

امام حسین(ع)-اربعین- زبان حال جابر

 

ای مزارت کعبه ی جان یا حبیبی یا حسین

ای حریمت رشک رضوان یا حبیبی یا حسین

ای سرت بر نیزه قاری ای رخت آیات نور

ای تنت اوراق قرآن یا حبیبی یا حسین

جابرم بر تربتت عرض سلام آورده ام

آمدم با چشم گریان یا حبیبی یا حسین

گر چه چشم سر ندارم دیدمت با چشم دل

سر به نی، تن در بیابان یا حبیبی یا حسین

پاسخم ده گر چه می دانم تنت در کربلاست

سر بود در شام ویران یا حبیبی یا حسین

تا قیامت داغ لب هایت بود بر قلب من

ای به کامت آب، عطشان یا حبیبی یا حسین

نحر مهمان را که دیده تشنه لب بین دو نهر

ای به خون غلطیده مهمان یا حبیبی یا حسین

در فرات و مقتل و در صحنه ی جنگ و نماز

پیکرت شد تیر باران یا حبیبی یا حسین

زخم روی زخم روی زخم روی زخم بود

مرهم زخم فراوان یا حبیبی یا حسین

داغ روی داغ روی داغ روی داغ بود

بر روی داغ جوانان یا حبیبی یا حسین

سنگ بود و صورت و تیر جفا و قلب تو

خاک بود و جسم عریان یا حبیبی یا حسین

شعله بود و یاس بود و سیلی و رخسار گل

خار بود و برگ ریحان یا حبیبی یا حسین

کعب نی بود و تن اطفال و پای زخم دار

بر سر خار مغیلان یا حبیبی یا حسین

در محرّم روز عاشورا بریدند از تو سر

مثل ذبح عید قربان یا حبیبی یا حسین

از مدینه گریه کردم تا زمین کربلا

بر تو چون ابر بهاران یا حبیبی یا حسین

غسل کردم جامه ی احرام پوشیدم به تن

در طواف کعبه ی جان یا حبیبی یا حسین

دردمندی همچو «میثم» از تو می خواهد دوا

ای به درد خلق درمان یا حبیبی یا حسین

 

سازگار

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

حضرت زینب(س)-اربعین

 

پریده ام به هوایت پریدنی که مپرس

رسیده ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس

اگرچه خم شدم اما کشید شانه من

به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس

نفس بریده بریدم امان دشمن را

به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس

به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه شان

چشیده ام غم غربت چشیدنی که مپرس

غروب بود و رمیدند بچه آهوها

ز چنگ گله گرگان، رمیدنی که مپرس

مپرس از چه نماز نشسته می خوانم

شکسته خسته دویدم دویدنی که مپرس

نه اینکه دیده فقط دید، آنچه کس نشنید

شنیدم آنچه نباید، شنیدنی که مپرس

 

محسن عرب خالقی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

امام حسین(ع)-اربعین

 

خون دل، اشک دیده آوردم

جان بر لب رسیده آوردم

این گلابی که ریزد از چشمم

بهر گلهای چیده آوردم

بر بدنهای چاک چاک، خبر

از سران بریده آوردم

خیز ای باغبان باستقبال

لالۀ داغدیده آوردم

دسته گلهای گلستانت را

جامه بر تن دریده آوردم

نازنین نازدانه‌هایت را

رنگ از رخ پریده آوردم

بار هجرت بدوش خود بردم

سرو قدّ خمیده آوردم

دست خالی نیامدم ز سفر

داغ طفل شهیده آوردم

این سیه جامه را که می‌بینی

ز آن به خاک آرمیده آوردم

"میثم" رو سیاه را بدَرَت

اشک بر رخ چکیده آوردم

 

سازگار

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

حضرت زینب(س)-اربعین

 

کربلا بر تن تو جان آمد

باز بهر تو میهمان آمد

آمده بر طواف کعبه ی عشق

میهمان مدینه ای زدمشق

در صدای جرس بود خبری

خبر از درد و داغ تازه تری

نغمه ی آب آب می آید

خون زچشم رباب می آید

دشت، لبریز بانگ واویلاست

بر جگر داغ لاله ی لیلاست

زینب از اشک آب آورده

بر شهیدان گلاب آورده

کاروان، دختران فاطمه اند

زائر قتلگاه و علقمه اند

بوی عطر مدینه می آید

یابن زهرا! سکینه می آید

دخترت با دو چشم دریایی

جای عبّاس کرده سقّایی

خون دل جای لاله آورده

داغ طفل سه ساله آورده

جابرا! روح شو بزن پر و بال

تا کنی از امامت استقبال

عین حقّ را فروغ عین آمد

علی دوّم حسین آمد

جابرا! نکته ای است سر بسته

دست او را ببوس آهسته

اینکه باشد وجود، پابستش

اثر سلسله است بر دستش

باز کن دیده بر ملاقاتش

سر از تن جداست سوغاتش

قصّه ی درد شام آورده

خبر از سنگ بام آورده

عوض مُشک و لاله و عنبر

بر سرش ریختند خاکستر

زائران مزار شش گوشه

اشگشان زاد و آهشان توشه

جسم صد چاک سیّد الشّهدا

می دهد از درون خاک ندا

کای پیام ولایتت بر لب

ای زبان حسین یا زینب!

ای صدای خدا ترانه ی تو

پرچم فتح من به شانه ی تو

ای بتول محمّدی زینب

دخت زهرا خوش آمدی زینب

ای زبان ائمّه در کامت

فتح قرآن به خطبه ی شامت

ای مرا همسفر چهل منزل

من فراز نی و تو در محمل

من که تا حشر، عالم افروزم

خطبه های تو کرده پیروزم

کوفه شد با خروش تو خاموش

من سر نی شدم سرا پا گوش

ذوالفقار زبان تو دیدم

از تو فریاد خویش بشنیدم

من که خود آفتاب توحیدم

سایبان سر تو گردیدم

با سرم شمع محفلت گشتم

همه جا دور محملت گشتم

چون به شام غمت عبور افتاد

نگهم بر رخت زدور افتاد

از سر نیزه می زدم پر و بال

تا کنم با سر از تو استقبال

سر عبّاس در ورود به شام

از سر نیزه بر تو کرد سلام

شهدا شمع محفل گشتند

همه گی به دور محملت گشتند

ای زبان تو ذوالفقار علی

افتخار من افتخار علی

هر دو کردیم یاری اسلام

من به تیغ و تو با خطابه به شام

چون به طشت طلا تو را دیدم

از تو خواهر به خوش بالیدم

گفت با چوب خیزران لب من

مرحبا مرحبا به زینب من

ای حسین از تو سرفراز بیا

وی مرا جان رفته باز بیا

آفرین بر تو و خطابه ی تو

بر نماز شب خرابه ی تو

ای به نطق تو زنده نام علی

همه ی فاطمه تمام علی

غربت کوفه ات کبابم کرد

خون پیشانی تو آبم کرد

من که اسلام گشته مرهونم

به تو و همّت تو مدیونم

گر چه مادرم کتک خوردی

پرچم فتح با خود آوردی

راستی خواهرم! رقیّه کجاست؟

دخترم دخترم رقیّه کجاست؟

یاد آن شب که خواند دختر من

در کنار تو روضه ی سر من

سر من بود روی دامن او

روح، پرواز کرد از تن او

بال زد پیش چشم خون بارت

گفت عمّه خدانگهدارت

از دیار اسارت آمده ای

خوش به قصد زیارت آمده ای

کوثر کوثر ای بتول بتول!

زائر من زیارت تو قبول

تا جهان محفل عزاداری است

اشگ «میثم» به غربتت جاری است

 

 

سازگار

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

حضرت زینب(س)-اربعین

 

عزیز فاطمه برخیز بهر استقبال

که زینب آمده با یک جهان شکوه و جلال

اگر چه سرو قدش را شکسته کوه غمت

به بام چرخ نهاده لوای استقلال

به سربلندی خورشید آمده زسفر

اگر چه خود الف قامتش خمیده چو دال

پیام خون گلوی تو را رسانده به عرش

اگر چه گشته در این راه حرمتش پامال

کنار ماه رخت سوخت سوخت چون خورشید

هلال روی تو دید و خمید همچو هلال

قسم به خون گلویت که چارده قرن است

محرّم و صفرت زنده تر شود هر سال

قسم به خاطره ی اربعین و عاشورا

بقای خون تو بی صبر زینب است محال

خروش زینب کبری به شام ثابت کرد

که فتح خصم ستم پیشه خواب بود و خیال

هر آنچه دید در این راه دختر زهرا

جمیل بود جمیل و جمال بود جمال

جفای کوفه و بازار شام و بزم یزید

به داغدیده بود سخت تر ززخم قتال

در این فراق چهل روزه منزل بوده هر روزم

هزار ماه مصیبت هزار سال ملال

گذارش سفر از من بپرس کاوردم

قد کمان، سر بشکسته در جواب سؤال

زقهرمانی خود بر تو شاهد آوردم

ببین به جسم کبودم مدال روی مدال

هلال من سر نی بود و مردم کوفه

نگاه دوخته بودند بهر استهلال

به تازیانه و دشنام و سنگ و زخم زبان

به شهر شام شد از عترت تو استقبال

دو چشم باز تو می گفت شامیان نزنید

کنار نیزه ی من تازیانه بر اطفال

رقیّه ی تو کتک خورد و التماس نکرد

به استقامت طفل یتیم خویش ببال

در این فراق چهل روزه در چهل کمنزل

نگاه من به جمال تو بود در همه حال

زدوری تن و نزدیک با سرت بودن

گهی فراق تو امّ کشته است و گاه وصال

دو چشم زینبت از خون دل شده دریا

لب سکینه ات از تشنگی زده تبخال

یزید چوب به لب هات می زد و می زد

به سوی طشت طلا روح دخترت پر و بال

سفیر کوچک تو ماند در خرابه ی شام

رساند مکتب ایثار را به اوج کمال

رواست اشگ شود خون به دیده ی «میثم»

که کشتن تو به ماه حرام گشت حلال

 

سازگار

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

حضرت زینب(س)-اربعین

 

حسینیان دوباره غم به سینه ها شرر زند

حدیث غربت و الم به ما سوا شرر زند

نوای بنت مرتضی به کربلا شرر زند

امان ز ناله ای که بر دل خدا شرر زند

به قبله گاه عرشیان پیمبر وفا رسد

و یا امام صابران به دشت کربلا رسد

نماز سوی قبله ی شهادت آمده دگر

سفیر حق به مبداء ولایت آمده دگر

به کربلا محافظ رسالت آمده دگر

منادی حقیقت از اسارت آمده دگر

پرستوی حریم حق شکسته بال و پر شده

خدا ز غصه های او حزین و خونجگر شده

فرات ، بی صدا سر از خجالتش فرو برد

سرشک دانه دانه اش ز آب آبرو برد

دریغ زینب آبی از فرات بر گلو برد

اگر دعا کند زمین فرات را فرو برد

به آب نه که خاک را ز اشک دیده تر کند

توان نمانده در تنش ز قتلگه گذر کند

ستاره ای که نور را به خاک جستجو کند

به جستجوی لاله ها به دشت غصه رو کند

چه زائری که مرگ خود ز یار آرزو کند

میان گریه با گلش به ناله گفتگو کند

منم که در محبتت فنا شدم حسین من

چهل صباح شد ز تو جدا شدم حسین من

فناء فی الحسینم و به شور غم عجین شدم

حدیث عشق نابم و اساس ملک دین شدم

شهاب ثاقبم که با غم و بلد قرین شدم

موذن نماز غم به ظهر اربعین شدم

اخا اخا همیشه شد ترنم سرود من

بگو بگو خوش آمدی شقایق کبود من

به پا نموده سینه ام بساط اشک و ناله را

ربوده روزی از کفم شراره باغ لاله را

مگیری یا اخا ز من سراغ آن سه ساله را

سپرده ام به دست خود به خاک آن غزاله را

حقیقت تو جلوه گر ز تربت رقیه شد

سر بریده شاهد شهادت رقیه شد

 

سید محمد میرهاشمی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

حضرت زینب(س)-اربعین

 

 

کاروان اربعینی ها سلام

خاندان خسته ی مولا سلام

ای حرم های خدا خوش آمدید

محترم های خدا خوش آمدید

خسته اید از راه طولانی همه

دسته گل های بنفش فاطمه

ای سواران، این دیاری آشناست

یادتان می آید، اینجا کربلاست

بار بگشایید و خیمه بر کنید

از فرات ای تشنگان لب تر کنید

ای ریاحین حسین فاطمه

از سر ناقه چرا بی واهمه

خوشتن را اینچنین می افکنید

مثل برگی بر زمین می افکنید

کیست این بانو، خمیده می دود

چادر خود را کشیده می دود

می دود سمت مطاف عالمین

تا بگیرد در بغل قبر حسین

کیست این، با شور و ناله آمده؟

پیش مولا بی سه ساله آمده

این زنی که نیمه جانش بر لب است

زینب است و زینب است و زینب است

او علی و فاطمه، او مجتباست

در عزاداری مقدم بر شماست

تا که بانو سوز دل آغاز کرد

عقده ها را از گلوها باز کرد

کربلا را داد شور دیگری

کرد آن زهرا جبین نوحه گری:

ای برادر خواهرانت را ببین

خیز از جا دخترانت را ببین

دختران پای تا سر سوخته

خواهران مو و معجر سوخته

این عزاداران که ناکام آمدند

مستقیم از کوفه و شام آمدند

گریه بر غمهات ای سالار دین

در گلوشان حبس شد یک اربعین

خیز از جا اشک ها را پاک کن

در کنار خویش ما را خاک کن

بعد تو ای شاهراه زندگی

ای امید و تکیه گاه زندگی

روز و ماه و سال ما را می کشد

روضه ی گودال ما را می کشد

روضه افتادنت از پشت زین

روضه ی افتادنت روی زمین

تیر بود و تیغ بود و سنگ بود

لشگری با پیکرت در جنگ بود

کار دشمن با تنت بالا گرفت

بس که نیزه در وجودت جا گرفت

ظهر عاشورا برایم شد سیاه

تا که شمر آمد میان قتلگاه

عرش بود آن لحظه در جوش و خروش

یا بُنَیَّ می رسید آنجا به گوش

روبروی چشمهای مادرت

شد جدا از پیکر پاکت، سرت

 

امیر عظیمی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

اربعین

 

باز هم رخت عزا بر تن كنید

آه ای زنجیرها شیون كنید

دسته های سینه زن! جاری شوید

واژه ها، گرم عزاداری شوید

روی نعش ماه، با حالی حزین

می چكد از آسمان گل بر زمین

عشق آمد بر بر دلم مجنون نوشت

اربعین را با خطی از خون نوشت

روی لب فریاد حیدر حیدر است

اربعین آغاز شوری دیگر است

اربعین آیینه ای از كربلاست

انتها نه! ابتدای ماجراست

کربلا هرچند ما را مقصد است

اربعین آغاز راهی ممتد است

باز هم صحرای محشر می شود

كربلا در دل مكرر می شود

ناله ها چون آه در دل مانده اند

ناقه ها از گریه در گل مانده اند

چشم ها، سرچشمه بیداری اند

اشك ها، تفسیر زخمی كاری اند

ابرهای غصه در تاب و تب اند

لاله های دشت،  اشك زینب اند

آه، زینب، زینب عالی مقام

آه زینب، از قیامت تا قیام!

...

می وزد عطر شهیدان باز هم

می دود در كوچه طوفان باز هم

دسته ها جمعند با سوز و فغان

آسمان گردیده امشب نوحه خوان

آسمان تا نوحه اش را دم گرفت

كوچه های شهر را ماتم گرفت

نوحه خوان! از پیكر بی سر بخوان!

باز هم از روضه اكبر بخوان

بار دیگر از صمیم سوز جان

روضه عباس را با من بخوان

هان بگو، از كاروان غم بگو

ماجرای عشق را نم نم بگو

با دلی آكنده از اندوه و غم

یاد كن از حضرت سجاد هم

هان بخوان از روزهای بی كسی

از شب دلشوره و دلواپسی

از چهل شب جوشش غم از زمین

از چهل شب داغ های آتشین

از چهل شب داغ و درد و اضطراب

از صدای ناله های آب آب

از هجوم خیزران بر لب بگو

سینه سوزان است از زینب بگو

آنكه چون شیر است در دشت بلا

هان بگو از قهرمان كربلا

از نگین خاتم پیغمبری

از شكوه خطبه های حیدری

آنكه در اوج حیا و اقتدار

حرف می زد با زبان ذوالفقار:

كربلا جز عشق و شیدایی نبود

هرچه دیدم غیر زیبایی نبود

روی لب فریاد حیدر حیدر است

اربعین آغاز شوری دیگر است

می رود از شام تا صبح حجاز

كاروانی سربلند و سرفراز

 

عبدالرحیم سعیدی راد

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

امام حسین(ع)-مناجات-اربعین

 

کاش پایِ دلِ ما هم به نوایی برسد

اربعینی ، حرمی ، کرب و بلایی برسد

آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی

دارم امید که از دوست ندایی برسد

خاک پای همه زوّارِ تو روی چشمم

این غباری است که از تازه هوایی برسد

در دل این همه جمعیّت مشتاق گُمم

مگر الطاف کریمی به گدایی برسد

من هم انگار گُل گمشده دارم آقا

شاید از حنجر بُبریده صدایی برسد

این همه مرهم پا ، پیشکشِ زوّارت

به یتیم تو نشد مرهم پایی برسد

کاش از کعبه بخوانند مرا کرب و بلا

یا که از کرب و بلا ، حکم ولایی برسد

همه آماده لبیک به ارباب شویم

که هنوز از لب خشکیده ندایی برسد

یالثارات ! مهیای قیامی باشید

که زمان طلبِ خون خدایی برسد

پای شش گوشۀ تو عرش الهی است حسین

کِی شود عاشق دلخسته به جایی برسد

روزیِ ما اگر این فرصت دیدار نشد

کاش از مشهدتان اذن رضایی برسد

نیمه شبهای بقیع نیز صفایی دارد

کاش بر خاک حسن صحن و سرایی برسد

***

محمود ژولیده

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

اگر چه نور چشمان ترش رفت

به دريا زد يل آب آورش رفت

 دلش خوش بود تا آن لحظه اي كه

سوي مقتل غريب مادرش رفت 

*****

بكش دستي به قلب زار زينب

مدد كن بر دل خونبار زينب

به امدادم بيا سالار قلبم 

كه افتاده گره در كار زينب

*****

پس از پژمردن يك باغ لاله

شده كار دل من آه و ناله

بگير اين نيمه جانم را وليكن

نپرس از حال زهراي سه ساله

*****

ز جا برخيز اي غمخوار زينب

كه رفت از دست چشم تار زينب

نمي داني كه در راه اسارت

چه آمد بر سرم سالار زينب

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

امام حسین(ع)-اربعین

 

خبـــر فـوری ست ! خیلی فـوق العاده

خبـــــر را یک نفــر با گــــــــــــــریه داده

بــه همراه ِ همـــه "مهــــــدی" زهـــرا

نجــف تا کـــــــــــــــــربلا ، پای ِ پیــــاده

 

سیدامیرحسین میرحسینی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

سینه ای تنگ ودلی بی تاب دارم 

پس ازتو نه غذا نه خواب دارم

برای آنکه قبرت را بشویم

ز دریای دو چشمم آب دارم

شاعر : محمد حسن بیات لو

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

حضرت زینب(س)-اربعین

 

کاروان آمده و برگ خزان می ریزد

باز از چشم حرم دُرِّ گران  می ریزد

هرکه دنبال گل گمشده ای می گردد

درد از عاطفه های نگران می ریزد

راه بگشای که بانوی حرم می آید

سوز هجر است که از قدکمان می ریزد

دستها باز شده تا که به سرها بزنند

خاک غم روی سر سینه زنان می ریزد

صاحب پیرهن کهنه کجا افتاده

بوسه هایی است که بر جای سنان می ریزد

هر یتیمی به شهیدی گله ای می گوید

خون دلهاست که از داغ جوان می ریزد

مادری در پی گهواره شش ماهۀ خود

تَه گودال به سر خاک ، نهان می ریزد

مَشکی از آب به دستان سکینه است چو طفل

به روی قبر عمو آب روان می ریزد

گوئیا وقت نماز است که با یاد علی

از لب سید سجاد اذان می ریزد

همه هستند ولی دختر دردانه کجاست

گوئیا گوشۀ ویرانه زبان می ریزد

نه بجا مانده خیامی ، نه امامی ، نه دلی

خواهری مانده که هر زمزمه ، جان می ریزد

آری یک قافلة فاتح و پیروز رسید

اشک شوق است که با آه و فغان می ریزد

***

محمود ژولیده

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:32 AM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

آن گونه که حاجی ست در احرام پیاده

من هم شده ام سوی تو اعزام پیاده

 

طوفانم و می آیم و در حلقه ی عشاق

بر خویش سوارم ولی از نام پیاده

 

بر عرش سوارش بکنی روز قیامت

هر کس طرفت آمده یک گام پیاده

 

ای خاص ترین عام،می آیند دوباره

خاصان طرفت درملاء عام پیاده

 

ای کاش بگویند که در راه حرم مرد

یک شاعر ایرانی ناکام،پیاده

 

زینب شده از ناقه پیاده که بیایند

بر تسلیتش لشکر خدام پیاده

 

زینب شده از ناقه پیاده که به هر حال

باران شود از ابر سرانجام پیاده

 

امروز ز ناقه اگر افتاد به سرعت

یک روز ز ناقه شده آرام پیاده

 

زانوی قدح بوده و بازوی پیاله

هر جا که شرابی شده از جام پیاده

 

از کرب و بلا رفته پیاده طرف شام

تا کرب و بلا آمده از شام پیاده

 

شامی که در آن از پس ِهفده سرِ بر "نی"

خورشید شده بر سر هر بام پیاده

 

ناموس خدا،زینب کبری،به زمین خورد

تا بین خلایق شود اسلام پیاده

شاعر:مهدی رحیمی


شنبه 29 آبان 1395  9:32 AM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

جسمت درون معرکه بی سر جدا جدا
مانند یک کبوتر پرپر جدا جدا
روحت به عرش رفت چهل روز پیش از این
روی زمین رها شده پیکر جدا جدا
این راه را بدون تو باید ادامه داد
باید ادامه داد برادر جدا جدا


شنبه 29 آبان 1395  9:32 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها