0

بانک اشعار اربعین حسینی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

کاروانی نیمه جان آورده ام

یک جهان غم ارمغان آورده ام

خواهرت را بیش از این زنده مخواه

پیش خود اینگونه شرمنده مخواه

غصه هایم همچو تیغ و سنگ تنگ

شیشه عمرم شده محتاج سنگ

با کدامین دیدگان جویم ترا

از چه گویم از کجا گویم ترا

از چروک دستها گویم ترا

یا زتاولهای پا گویم ترا

ای زگل حساس تر احساس تو

هر چه ساقی تشنه عباس تو

جان لیلا قامت اکبر چه شد

این رباب آخر علی اصغر چه شد

جان زینب یادی از ویران مکن

از رقیه صحبتی عنوان مکن

دردهاغ در جان من مأوا گزید

چون که خصمم برد در بزم یزید

از تمسخر خنده بر لب داشت او

قصد بر تحقیر زینب داشت او

پیش چشم خواهر و طفلان تو

چوب می زد بر لب و دندان تو

صحنه ای می کرد قلبم را کباب

اینم طرف سر آن طرف جام شراب

اضطراب و  تهمت و دشنام بود

آری آنجا شام بود  وشام بود

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

ای همیشه خواهر غم پرورم 

ای خمیده مثل زهرا مادرم 

بشکن این بغضی که داری در گلو 

هرچه می خواهد دل تنگت بگو 

بر حسینت شام را توصیف کن 

از خرابه رفتنت تعریف کن 

از درخت خشک و سنگ و سر بگو 

از لب و از چوب و طشت زر بگو 

صورت خورشید و نوک نی چه بود 

قصه ی قرآن و بزم می چه بود 

جان من بنشین و حرف دل بگو 

از جبین و چوبه محمل بگو 

به چه بزمی ، بزم اشک و ماتم است 

بزمتان جمع است و یک کودک کم است 

مهدی محمدی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

ای ساربان! ای ساربان! محمل نگهدار
آمد به منزل کاروان، منزل نگهدار
محمل مران، محمل مران، شهر دل اینجاست
این کاروان خسته دل را منزل اینجاست
اینجا بهار بی خزانِ من خزان شد
از برگ
 برگ لاله هایم خون روان شد
اینجا همه دار و ندارم را گرفتند
باغ و گل و عشق و بهارم را گرفتند
اینجا به خاک افتاده بود و هست عباس
هم مشک خالی، هم علم، هم دست عباس
اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد
اینجا ز آل الله منع آب کردند 
با تیر طفل شیر را سیراب کردند
اینجا صدای العطش بیداد می کرد 
بر تشنه کامان آب هم فریاد می کرد
اینجا همه از آل پیغمبر بریدند
ریحانه ی خیر البشر را سر بریدند
اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید 
قرآن به زیر دست و پا پامال گردید
اینجا به خون غلطید یک گردون ستاره 
اینجا کشید از گوش، دشمن
 گوشواره
اینجا زدند آل علی را ظالمانه 
شد یاس ها نیلوفری از تازیانه 
اینجا چو از خانه به دوشان خانه می سوخت
دامان طفلان چون پر پروانه می سوخت
اینجا به گردون رفت دود آه زینب 
حَلقِ بریده شد زیارتگاه زینب
اینجا عدو بر زخم پیغمبر نمک زد
هر برگ گل را مُهری از غصب فدک زد
اینجا زگریه ناقه ها در گِل نشستند
دُردانه های وحی در محمل نشستند
ای کربلا! گل های سرخ یاس من کو؟
ای وادی خون! اکبر و عباس من کو؟
با غنچه ی نشکفته ی پرپر چه کردی؟
با حنجر خشک علی اصغر چه کردی؟
خون جگر از دیده ام بر چهره جاریست
پیراهن آوردم به همره، یوسفم نیست
تصویر درد و داغ در آیینه دارم
چون آفتاب
 آتش درون سینه دارم
خاموش و در دل گفتگو با یار دارم
در سینه داغ هیجده دلدار دارم
بعد از حسین از عمر خود آزرده بودم
ای کاش من با آن سه ساله مرده بودم
اشکم به رخ آهم به دل سوزم به سینه
بی تو چگونه من روم سوی مدینه
ای کاش چون تو پیکرم صدچاک می شد
ای کاش جسمم در کنارت خاک می شد
گیرم که زنده راه یثرب را بپویم
زهرا اگر پرسد حسینم کو چه گویم؟
بگذار تا سوز دلم مخفی بماند
این صفحه با سوز خود میثم بخواند

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

شبي‌ كه‌ نام‌ تو در باور زمين‌ گل‌ كرد
كسي‌ نگفت‌ «چرا زخم‌ ما چنين‌ گل‌ كرد »
دوباره‌ مزرعه‌ كربلا شكوفا شد
دوباره‌ پينة‌ دستان‌ خوشه‌چين‌ گل‌ كرد
ببين‌ چگونه‌ زني‌ شيون‌ از دلش‌ جوشيد !
ببين‌ چگونه‌ تركهاي‌ زخم‌ دين‌ گل‌ كرد !
دوباره‌ مي‌رسد امروز مردي‌ از ره‌ شام‌
كه‌ سجده‌هاي‌ وي‌ از سينة‌ زمين‌ گل‌ كرد
بياد خيمة‌ آتش‌، بياد روز عطش‌
نگاه‌ شعر من‌ از زخمي‌ آتشين‌ گل‌ كرد
بياد غيرت‌ مردان‌ روز عاشورا ،
بياد هيبت‌ مردي‌ كه‌ روي‌ زين‌ گل‌ كرد
تمام‌ خاطره‌هايم‌، تمام‌ زخم‌ دلم‌
دوباره‌ تازه‌ شد و روز اربعين‌ گل‌ كرد

                                                                                                            

عبد الرحیم سعیدی راد

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

بردنم زینجا ولی باز آمدم

از میان ساز و آواز آمدم

خیز تا خود تر نمایم آن لبت

ای حسین جان این منم من زینبت

ناگه آمد از دل خاک این جواب

آب را زینب بده طفل رباب

گر چه ای زینب تو دلخون گشته ای

کی خجل سوی حرم بر گشته ای

بس کتک ها خورده ای گر از عدو

کی برون تیری کشیدی از گلو

آمدی خوش آمدی اما بدان

روی نی در بین شهر شامیان

چون زغمهای تو من نالیده ام

رأس طفلم را به نیزه دیده ام

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

دوبیتی های اربعین

سفر کردم به دنبال سر تو 
سپر بودم برای دختر تو 
چهل منزل کتک خوردم برادر 
به جرم این که بودم خواهر تو 

حسینم واحسین گفت و شنودم 

زیارت نامه ام جسم کبودم 
چه در زندان، چه در ویرانة شام 
دعا می خواندم و یاد تو بودم 

برای هر بلا آماده بودم 

چو کوهی روی پا استاده بودم 
اگر قرآن نمی خواندی برایم 
کنار نیزه ات جان داده بودم

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت 

تمام سوی دو چشمم پس از برادر رفت 

 به جای آن همه تیری که بر تنت آمد 

لباس کهنه و انگشتر مطهر رفت 

صدای حرمله می آمدو نوای رباب 

کنار نیزه طفلش زهوش مادر رفت 

 حرم در آتش دختر نفس نفس میزد 

نگاه ها پی غارت به سمت دختر رفت 

 برای غارت یک گوش واره کوچک 

دو چشم رفت ، گل سر شکست ، معجر رفت 

                       مهدی محمدی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  3:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

سفر کردم به دنبال سر تو

سپر بودم برای دختر تو

چهل منزل کتک خوردم برادر

به جرم این که بودم خواهر تو

****

حسینم وا حسین گفت و شنودم

زیارت نامه ام جسم کبودم

چه در زندان چه در ویرانه شام

دعا می خواندم و یاد تو بودم

****

برای هر بلا آماده بودم

چو کوهی روی پا استاده بودم

اگر قرآن نمی خواندی برایم

کنار نیزه ات جان داده بودم

                                حاج غلامرضا سازگار

 
 
شنبه 29 آبان 1395  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

اگر چه عشق و وفا را به غایت آوردم

هجوم بی کسی ام را برایت آوردم

من از تظاهر نامحرمان عزا دارم

هزار غم ز هزاران حکایت آوردم

کسی که درد ندیده ز درد راوی نیست

به چشم آنچه که دیدم روایت آوردم

مرور تلخ ترین خاطرات من وقتی است

که آستین به سر بچه هایت آوردم

زافترای کنیزی تمام دلها ریخت

 ومن پناه به آه و دعایت اوردم

گهی که بر لب تو چوب خیزران می خورد

به آیه شإن نزول ولایت آوردم

برای آنکه به نام تو لطمه ای نرسد

هماره اسم تو را با درایت آوردم

به گریه های غریبم اگر چه خندیدند

بهار گریه سوی کربلایت آوردم

فدای پیرهن پاره ات که با چه دلی

نشان ز خاطره آشنایت آوردم

دگر به شام کسی سب مرتضی نکند

شهیده دادم و داغش برایت آوردم

طنین صوت علی را به کوفه افکندم

رشام غافله را با صدایت آوردم

سر تو سایه به سایه چراغ محمل بود

قدی خمیده کنون پیش پایت آوردم

کنار قبر تو دلهای پر حرارت را

به یاد سوختن خیمه هایت آوردم

ببین که چادر من پرچم عزای تو شد

نوا و زمزمه در نینوایت آوردم

هر آنکه فاتح دلهاست چون تو پیروز است

ببین دل همه را مبتلایت آوردم

                              محمود ژولیده

 
 
شنبه 29 آبان 1395  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

یک اربعین، به نیــزه ســر یـار دیده ام

یک اربعین، چو شمع به پایش چکیده ام

 یک اربعین، به ضربه ی شلّاق ساربان

بر روی خــارهای مغــیلان دویده ام

 یک اربعین، تمام تنم درد می کند

با ضـرب تـازیانه ز جـایم پریده ام

 یک اربعین، رقیّه ی تو مُرد از غمت

اکنون بدون او به کنارت رسیـده ام

 یک اربعین، به شام و به کوفه حماسه ها

با خطــبه های حیــدری ام آفـریده ام

 یک اربعین، ز چوبه ی محمل سرم شکست

همچـون پـدر ببیـن تـو جبین دریــده ام

 یک اربعین، کنار عدو، وای! وای! وای!

بس جورِ طعنه های فراوان کشیده ام

 یک اربعین، به ضربه سیلی ببین حسین

رویم کبود گشته و قامــت خمیــده ام

                                       مجید لشکری

 
 
شنبه 29 آبان 1395  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

ای کربلا ای کعبه عشق و امیدم

بعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم

ای کربلا اغوش بگشا زینب آمد

من زینبم کز رنج دوری ها خمیدم

هر روز دیدم کربلای تازه ای را

ای کربلا تا بر سر کویت رسیدم

منزل به منزل داغ بر دغاغم فزون شد

جان کنه ام تا رخت در این جا کسیدم

از بهر انحجام رسالت زنده ماندم

گر زنده ام من زنده هر دم شهیدم

ای کاروان سالار زینب دیده بگشا

تا گویمت با دیده گریان چه دیدم

با ان که با دستت به قلبم صبر دادی

چندان که در هر جا شهامت آفریدم

اما دو جا دست غمم از پا در اورد

بی خود ز خود گشتم گریبان بر دریدم

یک جا که دشمن  بر لبانت چوب می زد

یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم

بشنیده بودم صوت قرآنت بسی لیک

نشنیده بودم من ز نی ان هم شنیدم

داغ دل من کمتر از زخم تنت نیست

این را گواهی می دهد موی سپیدم

                                سید رضا مؤی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

الا ای گل که پرپر زیر خاکی

به زیر خاک و چون دل چاک چاکی

نمی گویم زخاکت سر بر آری

که می دانم برادر سر نداری

ولی گویم نظر کن زینبت را

نگه کن خواهر جان بر لبت را

نمی شد باور قلب حزنیم

که روزی سنگ قبرت را ببینم

پس از تو ای عزیز پرپر من

خدا داند چه آمد بر سرمن

پس از تو لحظه ای شادی ندیدم

پس از تو رنگ آزادی ندیدم

پس از تو روزم از شب تیره تر شد

دما دم مرگ پیشم جلوه گر شد

پس از تو حرمتم بشکست دشمن

پس از تو دستهایم بست دشمن

پس از تو رفت مردی از میانه

پس از تو خورد زینب تازیانه

پس از توکوفیان بیداد کردند

مرا با سنگ استمداد کردند

پس از تو بر دلم آذر کشیدند

پس از تو از سرم معجرکشیدند

پس از تو بر در دروازۀ شام

مراد دادند اهل شام دشنام

پس از تو مجلسی بیگانه رفتم

پس از تو گوشۀ ویرانه رفتم

               حیدر توکلی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

ای کربلا به قافله کربلا ببین

حال مسافران به درد آشنا ببین

ما زائران خون خدائیم کربلا

بر کاروان زائر خون خدا ببین

سوغات درد و خون جگر ارمغان ماست

احوال ما ز وضع پریشان ما ببین

من زینبم که درد چکد از نگاه من

در هر نگاه شعله چندین بلا ببین

رویم کبود و دست کبود و بدن کبود

یاس کبود گر که ندیدی مرا ببین

اطفال را به گردن و بازو و دست و پا

آثار تازیانه و بند جفا ببین

هر یک کنار قبر شهیدی کند فغان

هر بلبلی کنار گلی در نوا ببین

از سجده های نیمه و شب و خطبه های روز

بشکسته ایم پشت ستم را بیا ببین

هر کجا کنند فتح گذارند یک سفیر

وین رسم تازه نیست بود هر کجا ببین

ما نیز بر رقیه سپردیم کار شام

تا او کند سفارت عظما به پا ببین

                        سید رضا مؤید

 
 
شنبه 29 آبان 1395  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

ای همیشه خواهر غم پرورم  

ای خمیده مثل زهرا مادرم  

بشکن این بغضی که داری در گلو  

هرچه می خواهد دل تنگت بگو  

بر حسینت شام را توصیف کن  

از خرابه رفتنت تعریف کن  

از درخت خشک و سنگ و سر بگو  

از لب و از چوب و طشت زر بگو  

 صورت خورشید و نوک نی چه بود  

قصه ی قرآن و بزم می چه بود  

جان من بنشین و حرف دل بگو  

از جبین و چوبه محمل بگو  

به چه بزمی ، بزم اشک و ماتم است  

بزمتان جمع است و یک کودک کم است  

                                   مهدی محمدی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  3:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

یوسف رحیمی

 

اربعین

 

دوباره وقت غم و وقت عزاست
اربعینِ حضرت خون خداست
پیرهنای مشکی رو در نیارید
قافله هنوز تو راه کربلاست

چِل روزه قافله سامون نداره
دیگه پای بچه ها جون نداره
چل روزه سر حسین رو نیزه ها
غیر موهای پریشون نداره

کاروان گریه و اشک و عزا
اومدن تا همه با شور و نوا
مجلس روضه بگیرند کنارِ
  قبر خاکی شهید کربلا  

زخمیه پلکای گریه همه
بساط روضه خونی فراهمه
  چادر فاطمه خیمه عزاست
معجر خاکیّ عمه پرچمه

یادی از مادر سادات می کنند 
صبوری رو باز هم اثبات می کنند
کنار مزار یار تشنه لب
اشک و آه و گریه خیرات می کنند

چشما بارونیِ اشک و شبنمه
صداها زخمی بغض و ماتمه
پشت خیمه ها رو می گرده یکی
یکی هم رفته کنار علقمه

دلا غرق غصه ای نا تمومه
یکی می گه قبر بابا کدومه
آروم آروم با خودش می گه رباب 
دیگه زیر سایه رفتن حرومه

زیر لب روضة لاله می خونند
نوحه با نوای ناله می خونند
نکنه جا مونده تو خرابه که
همه دارن از سه ساله می خونند

اربعین وقف عزای زینبه
بیقرار گریه های زینبه
وقت روضه خوندن سر حسین
توی کربلا برای زینبه

داغ لاله می چکه از دل اشک
چیه جز خون جگر حاصل اشک
تا قیامت به یاد روز دهم 
  می شه خاک کربلا محفل اشک

 
 
شنبه 29 آبان 1395  3:12 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها