0

بانک اشعار اربعین حسینی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت 

تمام سوی دو چشمم پس از برادر رفت 

به جای آن همه تیری که بر تنت آمد 

لباس کهنه و انگشتر مطهر رفت 

صدای حرمله می آمدو نوای رباب 

کنار نیزه طفلش زهوش مادر رفت 

حرم در آتش دختر نفس نفس میزد 

نگاه ها پی غارت به سمت دختر رفت 

برای غارت یک گوش واره کوچک 

دو چشم رفت ، گل سر شکست ، معجر رفت 

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:32 PM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

اي امام عاشقان عشقت اسيرم كرده است 

وي امير عارفان داغ تو پيرم كرده است 

من اسير داغ عشقم ني اسير دست خصم 

شعله هاي داغ هاي تو اسيرم كرده است 

آرزوهاي محال دشمنان بر باد رفت 

قدرت خون تو بر دشمن دليرم كرده است 

ظهر عاشورا در آن ميدان شور انگيز عشق 

دست جان بخش ولايت غم پذيرم كرده است 

گر چه محنت ديده هفتاد و چند آلاله ام 

داغ پيري سه ساله سخت پيرم كرده است 

كربلا تا شام صدها كربلا كردم به پا 

 خصم حيرت از سپاه بي نظيرم  كرده است 

كوه مي لرزيد از فرياد هاي زخمي ام 

كوفه تمكين از پيام  ناگزيرم كرده است 

انقلاب سرخ تو با خطبه هاي ناب من 

پاسدار خطبه ظهر غديرم كرده است 

دشمن مكار من رسوا تر از ابليس شد 

رو برو هر جا كه با مهر منيرم كرده است 

قاري قران تو  و ايينه تفسير،من 

مادرم تعليم اين خير كثيرم كرده است 

خيزران چوبي كه زخمي كرد چشمان مرا 

بس جسارت بر سر و روي اميرم كرده است 

با وجودي كه قدم خم گشت و مويم شد سپيد 

من نگويم داغها خرد و خميرم كرده است 

«لا ارالموت» رسايت حكم «جاء الحق» گرفت 

تا پيام غربت خونت سفيرم كرده است 

با علي همره شدم از كربلا تا كربلا 

او مرا ياري در اين  راه خطيرم كرده است 

               محمود ژوليده


شنبه 29 آبان 1395  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

برگشتم از رسالت انجام داده‏ام

زخمى‏ترين پيمبر غمگين جاده‏ام

ناباورانه از سفرم خيل خارها

تبريك گفته‏اند به پاى پياده‏ام

يا نيست باورم كه در اين خاك خفته‏اى

يا بر مزار باور خود ايستاده‏ام

بارانم و زبام خرابه چكيده‏ام

شرمنده سه ساله از دست داده‏ام

زير چراغ ماه سرت خواب رفته‏ام

بر شانه كجاوه تو سر نهاده‏ام

دل مى‏زدم به آب و به آتش براى تو

از خيمه‏ها بپرس كه پروانه زاده‏ام

چون ابر آب مى‏شدم از آفتاب شام

تا ذرّه‏اى خلل نرسد بر اراده‏ام

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:32 PM
تشکرات از این پست
nargese_montazer
nargese_montazer
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1391 
تعداد پست ها : 1760
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

كارواني كه سر قبر شما آورده ام 

نيمه جانهايي است تا كرب و بلا آورده ام 

من نيابت دارم از مادر زيارت آمدم 

من وصيتهاي مادر را به جا آورده ام 

كي رود از بياد وقتي آمدم در قتلگاه 

نيزه بيرون از تن تو بارها آورده ام 

روي ني ما را تو ميديدي كجا ها مي برند 

دخترانت را ز بازار جفا آورده ام 

دسته گلهاي بنفشي كه به همراه منند 

از حراج كوفه و شام بلا آورده ام 

بار ها شد حرمله خنديد بر اشك رباب 

مادري پاره جگر در نينوا آورده ام 

پشت خيمه روي خاكستر به دنبال علي است 

بر سر قبر پسر صاحب عزا آورده ام 

دخترت لطمه به پهلو خورده زير خاك رفت 

بس حكايت ز آن شب پر ماجرا آورده ام 

شد رقيه پيش مرگ حضرت زين العباد 

تربتي از قبر او بهر شما آورده ام 

ناله اش چون ناله مادر ميان كوچه بود 

خاطره از قدرت آن با وفا آورده ام 

تا كه ديگر تازيانه ور بيفتد جان  سپرد 

گفت با خود همت خير النسا آورده ام 

تا كه با چشم كنيزي بر سكينه ننگرند

گفت جان خويش را به فدا آورده ام 

غيرتش آيينه مير و علمدار تو بود 

من از او شرمندگي خويش را آورده ام 

پاسبان حرمت  شير خدا در شام شد 

داد پيغامي به من تا كربلا آورده ام 

گفت:اي بابا شبيهت بي كفن تدفين شدم 

رسم عضق و عاشقي را من به جا آورده ام 

          جواد حيدري


شنبه 29 آبان 1395  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

محسن مهدوی

 حضرت زینب(س)-اربعین 

 

در این سفر ببین كه به پای اراده ام

بال و پری كه داشتم از دست داده ام

از بوی دود چادر آتش گرفته ام

بسیار روشن است كه پروانه زاده ام

من را به جا نیاوری اکنون بدون شک

از غصۀ فراق تو از پا فتاده ام

ای سر بلند، زینت دوش رسول عشق

اینك تو زیر خاكی و من ایستاده ام

افتاده ام به یاد تن پاره پاره ات

حالا که سر به روی مزارت نهاده ام

با این قد خمیده، برادر هنوز هم

من دختر رشیدۀ این خانواده ام

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

محمد رضا طالبی

امام حسین(ع)-اربعین

 

امیر قافله غم ز شام می آید

سوار محمل و با احترام می آید

سیاه پوش و عزادار و بی قرار و غریب

به خاك بوسی قبر امام می آید

همای عاطفه و مهر در سرای بلا

شكسته بال و پر از كوی شام می آید

پرستویی كه ز پرواز خسته گردیده

به شكوه از سفر سنگ و بام می آید

یقین كه آتیه سازی شبیه زینب نیست

كه او برای ثبات قیام می آید

قسم به چادر خاكی دختران حرم

كه بوی دود هنوز از خیام می آید

ز عطر پیروهن كهنه می توان فهمید

كه بوی یك سفری ناتمام می آید

كنار قبر پر از فیض اكبر و عباس

امان كه زینب والا مقام می آید

رباب با قدحی شیر می رسد از راه

سكینه با سبدی از طعام می آید

و نجمه با گل و قند و نبات و آیینه

كنار قبر پسر با سلام می آید

گرفته مشك پر آبی به دست دختركی

كنار قبر شه تشنه كام می آید

تمام شد همه لحظه های طوفانی

زمان خواندن حسن ختام می آید

مبین به چهرهٔ ما ردّ غصه ها مانده

ببین كه آمده ایم و رقیه جا مانده

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

ای شهیدان شمع روشن، عود در مجمر کنید 
عمـه سـادات از شام آمده، باور کنید 
بـا گلاب اشک خود آیید بهر پیشباز 
شستشو از چهره او گرد و خاکستر کنید 
کـوثر زهـرا ز صحـرای اسـارت آمده 
جای گل با هم نثارش سوره کوثر کنید 
تا گل سرخِ «مبارک باد» بر لیلا برید 
خلعت نو بر تن پاک علی‌اکبر کنید 
سینه‌ای پر شیر از خون دل آورده رباب 
گریه بر لبخندِ خونین علی‌اصغر کنید 
لالـه‌های پـرپـر ام‌البنین، زهرا رسید 
در پیِ عبـاس، استقبال از مادر کنید 
ام‌کلثوم از سفـر آورده رو در علقمه 
لحظه‌ای دلجویی از آن مهربان خواهر کنید 
همره زینب به سوی قتلگاه آرید رو 
گریه بر آن خواهر و آن پیکرِ بی‌سر کنید 
تا سکینه چشم نگشاید به سوی قتلگاه 
خويش را سدّ ره آن نازنین دختر کنید 
طایـران خستـه اینجـا نيست دیگر کعب نی 
ناله و فریاد بر خاک شهیدان سر کنید 
این شما، این کربلا، این علقمه، این قتلگاه 
سرزمین نینـوا را صحنـه محشر کنید 
با وضوی اشک رو آرید سوی قتلگاه 
سجده بر زخمِ تنِ آن غرقه خون پیکر کنید 
ای ملایک تا قیامت رود رود و بحر بحر 
اشـک «میثم» را نثـار آل پیغمبر کنید

دودریا اشک2-غلامرضا سازگار
 

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

از سفر آمدم اي همسفرم 
کن تماشا که چه آمد به سرم
کس ندارم که توانم بدهد
تربت يار نشانم بدهد
من سراپا همه رنج و دردم
کرده عشق تو بيابانگردم
نيست ز احوال من آگاه کسي
نيست در سينه ي من يک نفسي
چه بگويم به چه احوال گذشت
اين چهل روز چهل سال گذشت
رفتم از کوي تو اما دل ماند
دل سرگشته در اين منزل ماند
از سر ني بنمودي دل من
سايه شد با سر تو محمل من
طعنه ها بر دل تنگم زده اند
نام تو بردم و سنگم زده اند
من کجا کوفه کجا شام خراب
من غمديده کجا بزم شراب
خيزران تا که به لبهايت خورد
گفتم اي کاش که زينب مي مرد
بود چشم نظرت بر هر سو
خواستم چوب بگيرم ز عدو
ليک ديدم که دو دستم بسته است
ريسمان بسته به دست خسته است
ولي از طشت دلم بشکستي
تو مرا ديدي و چشمت بستي
خون شده ديده ام از بيداري
بسکه سخت است امانتداري
بارها خون ز دو چشم افشاندم
غنچه ها را به تو برگرداندم
جمعشان جمع پريشان حالي است
جاي زهراي سه ساله خالي است
تو ز من قصه ي ويرانه مپرس
تو از آن کودک دردانه مپرس
به تن کوچک خود تاب نداشت
دخترت تا به سحر خواب نداشت
اشک مي ريخت ز چشم مستش
دست من بود عصاي دستش
ديدي اي سرو چگونه سر شد
گل نيلوفر تو پرپر شد
يوسفم گم شده مي دانم من
بعد تو زنده نمي مانم من

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

از من مپرس زینب من معجرت چه شد 

با من بگو برادر زینب سرت چه شد 

از من مپرس از چه لبت خشک و زخمی است 

با من بگو که ساقی آب آورت چه شد 

از من مپرس رخت تنت از چه خاکی است 

با من بگو که پیروهن پیکرت چه شد 

از من مپرس از چه زدی سر به محملت 

با من بگو در نظر مادرت چه شد 

از من مپرس در دل محمل چه دیده ام 

با من بگو که راس علی اصغرت چه شد 

از من مپرس از چه نمازت نشسته است 

با من بگو اذان علی اکبرت چه شد 

از من مپرس موی سرت از چه شد سپید 

با من بگو عمامه ی پیغمبرت چه شد 

از من بپرس شرح تمام سفر ولی 

دیگر نپرس شام بلا دخترت چه شد 

مهدی محمدی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

اومدم پابوس قبرت واسه خوندن زيارت 
السلام اي دلبر من اومدم من از اسارت
با يه قامت خميده واسه تو غمنامه دارم
من پيشوني شکسته شرح ماتم نامه دارم
ميگم از قصه ي کوفه ميگم از خار مغيلان
کوچه هاي شهر شام و سنگ روي بام طفلان
ميگم از بزم شراب و غم دل که بي امون بود
سر تو ميون يک تشت زير چوب خيزرون بود
سر تو به نيزه ديدم ميون هزار شکوفه
من همش گريه مي کردم پشت دروازه ي کوفه
شاميا خنده مي کردند با صداي البشاره
به گل اشک رقيه به همون لباس پاره
نگا کن رباب خسته با يه دونه مشک پاره
پاشو گهواره آورده واسه طفل شيرخواره
روي تل بودم و ديدم حرم و نشون مي دادي
خيمه ها آتيش گرفت و تشنه لب تو جون مي دادي
کو علي اصغر من لاله ي سرخ و سفيدم
کو علي اکبر من کو علمدار رشيدم
زينبت با ناله رفت و دوباره با ناله بر گشت
مي کشه از تو خجالت آخه بي سه ساله برگشت

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

اي خداي عشق آمد از سفر پيغمبرت
نيمه جان برگشته اي آرام جانت خواهرت
خواهرم اما نه آن خواهر که رفت از کربلا
زينبم اما نه آن زينب که بشناسي مرا
شمه اي گويم که از داغت چسان برگشته ام
با لواي عشق رفتم با عصا برگشته ام
بين همراهان زداغت قد کمان باشد بسي
ليک از زينب کماني تر نمي باشد کسي
از علمدارت نشاني مانده باقي حسين
پوستي بر استخواني مانده باقي حسين
بسکه تا شام بلا بر من جثارت کرده اند
شام تا کرببلا طفلان مرا آورده اند
آنقدر زخم زبان بر قلب تنگم مي زدند
اي برادر شکر مي کردم که سنگم مي زدند
بارها کردم جدا از ما جدا گردد سرت
تا نبينبي زير شلاق اوفتاده خواهرت
عشق تو هر سو کشاندم ورنه اي روح حجاب
دختر زهرا کجا و بزم ننگين شراب
سر به زيرم از امانت داري ام اي پير عشق
ز آنکه جا مانده يکي از غنچه هايت در دمشق

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

به کربلاي تو يک کاروان دل آوردم
امانتي که تو دادي به منزل آوردم
هزار بار به درياي غم فرو رفتم
که چند درّ غنيمت به ساحل آوردم
بجز رقيه که از پا فتاد پيش سرت
تمام اهل حرم را به منزل آوردم
گواه عشق خودم با تو اي حسين عزيز
نشانه اي به سر از چوب محمل آوردم
نظر به جسم کبودم مکن که دريابي
تني رها شده از چنگ قاتل آوردم

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

چهل روزه که بوي گل نيومد
صداي چهچه بلبل نيومد
چهل روزه چهل منزل اسيرم
غم چل ساله گويي کرده پيرم
چهل روزه حسينم را نديدم
غم عشقش بجون و دل خريدم
چهل روزه غم چل ساله ديدم
غم و اندوه ديدم ناله ديدم
همينجا غرق در غم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
ميان نيزه ها دلباختم من
ترا ديدم ولي نشناختم من
اگر امروز برداري سرت را
به زحمت مي شناسي خواهرت را
زجا برخيز اي نور دو ديده
شده مويم سپيد و قد خميده
اگر مردي در اين صحرا نمي بود
اگر نامحرمي اينجا نمي بود
برون مي کردم از تن پيرهن را
که بيني بازوي مجروح من را
نه تنها من که طفلان اينچنين اند
همه با درد و ماتم همنشين اند
تمام قلبها از غصه پاره
تمام گوشها بي گوشواره

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی
که بشکفتید روی نیزه ها در اوج زیبایی
سلام ای یوسف بی پیرهن! ای بحر لب تشنه!
سلام ای آفتاب منخسف! ای ماه صحرایی!
زجا بر خیز، ای اشکم نثار حنجر خشکت!
که از بهر تو آب آورده ام با چشم دریایی
اگر چه قامتم خم گشت از کوه فراق تو 
خدا داند شکستم پشت دشمن را به تنهایی
سر تو قطعنامه خواند و من تکبیر می گفتم 
که بر بیدادگر طشت طلا شد طشت رسوایی
اگر از شام می پرسی زننگ شامیان این بس 
که با سنگ جفا کردند از مهمان پذیرایی
چنان داغ تو آبم کرده و از پا درافکنده 
که ممکن نیست جز با چشم تو زینب را تماشایی
به لطف و رأفتت نازم که در ویران سرا یک شب
سر پاک تو شد بر ما چراغ گردهم آیی
خدا دادِ دل ما را ز اهل شام بستاند
که بهر کف زدن کردند دور ما صف آرایی
گرفتم پیکرت را چون به روی دست در مقتل
گریبان چاک زد ازاین شکیبایی، شکیبایی
قبول حضرتت افتد که هم چون ابر باران زا
به یاد حلق خشکت چشم میثم گشته دریایی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

از سفر برگشته ام  من با سحر های عجیب

ذکر من در طول این مدت شده امن یجیب

قامتم طوری خمیده که شد ه مثل رکوع

شد نمازم هم شکسته هم نشسته یا حبیب

مدتی گشته تیمم کارمن جای وضو

از نماز ایستاده گشته زینب بی نصیب

دست بردارید از روی دلم ای همرهان

تا بگویم راز مخفی دلم را با حبیب

داغ عنوان کنیزی ریشه جانم بسوخت

من بمیرم بر تو و این دختر پاک و نجیب

بر سر ما دشمنان فریاد مستی می زدند

یک نفر پیدا نمی شد بهر ما گردد مجیب

 
 
شنبه 29 آبان 1395  1:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها