0

بانک اشعار اربعین حسینی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بانک اشعار اربعین حسینی

یک اربعین گذشت زداغ پدر چه سخت
بااشک وآه ومویهءشب تا سحر چه سخت
یک اربعین چکید به دامان حسرتم
از دید اشک همره خونِ جگر چه سخت

یک اربعین فراق و دلِ دخترش شده
در خاطرات بی کسی اش، دربه درچه سخت
یک اربعین عمامهٔ خونین ،گرفته ام
با روسریِ سوخته ازدر، به بر چه سخت

یک شمع هم نسوخت سر قبرمخفی اش
خورشید میگریست در آن دور و بر چه سخت
سی سال در سکوت فقط ریخت در خودش
ُبُغضی که میکشید به جانش، شرر چه سخت

از استخوان در گلو و خار بین چشم
قدری به چاه گفت و به چندین نفر چه سخت
از راز چشم کاسهٔ خونش، امیر شهر
حتی نخواست نسیم شود باخبر چه سخت
صد کوه غم به سینه،تلمبار دارم و
ریزم ز کوفه خاک یتیمی به سر چه سخت

میخواست کم کُند،غم بی مادری ز من
دورم گرفته بود پرش،بیشتر چه سخت
رفت و به شهر مادری خویش میروم
نگذاشت کوفه چاره مرا ،جز سفر چه سخت
راضی شدم به دیدن دیوار ومیخ در
دیدار کوچه هست برایم اگرچه سخت

از کوفه زودتر ببریدم، که آمده
یک سر به روی نیزه مرا، در نظر چه سخت

علیرضا شریف

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

تا انتهای مرز جاده گریه کردم
این جاده را پای پیاده گریه کردم
کل مسیر از اشک هایم مست می شد
انگار چندین جرعه باده گریه کردم


پای برهنه راه می رفتند و من هم
این صحنه ها را فوق‌العاده گریه کردم
بوی غذای گرم باعث شد که هر روز
موکب به موکب بی اراده گریه کردم
مردی صدا میکرد “اُشرُب مای زائر”
آنقدر با این حرف ساده گریه کردم
روی قلم دوش عمو ها دختری بود
پشت سر این خانواده گریه کردم
روز چهلم روبروی گنبد شاه
جای رقیه ایستاده گریه کردم
بالای سر بر شاه بی سر روضه خواندم
پایین پا بر شاهزاده گریه کردم

شاعر: کربلایی علی کاوند

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

گریه کن تو را به قیامت حساب نیست
آنجا که هست نام تو حرف از عذاب نیست
شرط و شروط در کرم تو ندیده اند
در بخشش کریم، حساب و کتاب نیست
اى راه اتصال خلایق به آسمان
اصلا دعاى بى تو مرا مستجاب نیست
جنت براى اوست، برادر خطا مکن
کارش کرامت است به فکر ثواب نیست
یک روضه با کنایه نوشتم براى تو
جعده به هیچوجه شبیه رباب نیست


کرامت نعمت زاده

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

سرخاک تو بی خبر آمدم.
عزادارمو خون جگر آمدم
درست است بی بال و پرآمدم
به شوق تو اما به سر آمدم
سرآمد غم هجر ،دوری بس است
صبوری صبوری صبوری بس است
رسیدم که با یار صحبت کنم
شه بی سرم را زیارت کنم
نگاهم کنی و نگاهت کنم
اگر اذن دادی شکایت کنم
به نیزار قلبم جزآتش نبود
سفر رفتی ای دوست، رسمش نبود
تو رفتی و دنیا به من بد گذشت
وهرلحظه هرجا به من بدگذشت
در این روز و شبها به من بدگذشت
خلاصه که آقا به من بد گذشت
نگو گریه کافیست، صبرت کجاست؟
عزیز دلم سنگ قبرت کجاست؟
چهل روز یاد تنت سوختم
به یاد زمین خوردنت سوختم
ز داغ به نی رفتنت سوختم
و با کهنه پیراهنت سوختم
همینکه دلم سمت گودال رفت
دوباره زغم زینب از حال رفت
خبر داری اصلا که حیران شدم؟
چو موی تو بر نی پریشان شدم؟
پدر مادر این یتیمان شدم
به من شمر خندید گریان شدم
قدم از فراغ تو خم شد حسین
لباس اسارت تنم شد حسین
چه آمد سر خواهرت بین راه.
نشستم به پای سرت بین راه
شدم یک تنه لشگرت بین راه
دویدم پی دخترت بین راه
زمین خورد و از قافله بازماند
ز سنگینی سلسله باز ماند
نبودی و اشکم سرازیر شد
پرو بال من گیر زنجیر شد
حرم کوچه در کوچه تحقیر شد
ازین غصه ها خواهرت پیر شد
غریبانه ماه شبت سنگ خورد
به پیشانی زینبت سنگ خورد
من از شهر کوفه چه ها دیده ام
غمی بدتراز کربلا دیده ام
عجب لطفی از آشنا دیده ام
به گوشت رسیده که را دیده ام؟
کنیز قدیمی من ایستاد
به من نان و خرمای خیرات داد
گذشتیم از شهر در ازدحام
میان حرامی،خطر،ازدحام
نه یکجا که در هرگذر ازدحام
مرا نیمه جان کرد اگر ازدحام
نگاه همه سوی ما خیره بود
به ذریه مصطفی خیره بود
نمیگویم از شام،نامش بد است
شلوغی هر پشت بامش بد است
سلامش بد است انتقامش بد است
محل یهود انتقامش بد است
نمیپرسی از حال و احوال من
تورا جان عباس حرفی بزن
بگو حق زینب که آزار نیست.
پریشان شدن پیش انظار نیست
عبور از هیاهوی بازار نیست
سزاوار گل خنده ی خار نیست
دراین شهر غوغای پوشیه بود
ولی دست من جای پوشیه بود
خبر داری از ضعف دردانه ها؟
بوی نان که می آمد از خانه ها؟
کبودی شلاق بر شانه ها؟
پذیرای ما بود ویرانه ها
همه دست بسته به پیش عوام
بدون تو رفتیم بزم حرام
شراب و شراب و شراب و شراب
نگاه حزین رباب و شراب
دل سنگ چوب و عذاب و شراب
سرت بود در پیچ و تاب و شراب..
فرود آمد و ناگهان خون چکید
خودم دیدم از خیزران خون چکید
ز داغ سرت مادرت گریه کرد
به اشک دوچشم ترت گریه کرد
به بی تابی خواهرت گریه کرد
چقدر از غمت دخترت گریه کرد
به او حق بده غم مریضش کند
کسی خواست آنجا کنیزش کند
سید پوریا هاشمی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

اربعین آمد و رفتند همه اما من
مانده از آنهمه دیوانه فقط تنها من
هیئتی ها همگی راضی قسمت بودند
هیئتی ها همگی اهل رضا حتی من

لوح تقدیر برای رفقا ویزا بود
همگی لایق دیدار شدند الا من

دلخوشم باز به تکرار همین جمله تلخ
نوبتی باشد اگر نوبت فردا با من

دوستم خنده کنان گفت به من با طعنه
چه تفاوت تو بیایی به زیارت یا من

جسمم اینجاست ولی روح و روانم آنجا
چقدر فاصله انداخته از من تا من

حسرت و بغض گلوگیر و امیدی بر آب
گریه من ،هروله من، نامه بی امضا من

باشد آقا گله ای نیست که تنها شده ام
نوکر بی سراپاتان شده ام هرجا من

گرم این شعر که بودم دم گوشم گفتند
مشکلت حل شده گفتم آقا… آقا من!

         شاعر : محمد میلانی ” شاکر “

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

یک اربعین نبودم اگر، حال آمدم
از کوفه پر شکسته و بی بال آمدم

قدَّم رشید بود زمانی، ولی حسین
در زیر بار ماتم تو دال آمدم

 

بعد از تو رفتم هر طرفی، سنگ خورده ام
بعد از تو رفتم و چه بد اقبال آمدم

پیشِ رویم سر تو و عباس هم که بود
پس دیده ای که من به چه منوال آمدم

آنقَدر بد گذشت به من که، از این سفر
یک اربعین نه، بعد چِهِل سال آمدم

یادت که هست تشنه و بی بال و پر شدی؟
یادت که هست تا دمِ گودال آمدم؟

حالا دوباره بعد چِهِل روز، پیش تو
زخمی و سرشکسته و بی حال آمدم

حق تو را ز دشمن ظالم گرفتم و
تا کربلا، خمیده، سبکبال آمدم

رضاباقریان

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

کاروان راهی‌ست ای جامانده‌ها راهی شویم
جاده‌ی عشق است تا عرش خدا راهی شویم

مقصد این کاروان همواره همراه نسیم
سرزمینی نیست غیر از کربلا راهی شویم

قصه‌ی دلدادگی را می‌نویسد اشتیاق
پا برهنه تا حریم با صفا راهی شویم

روضه‌خوان چشم است در باران احساسات ناب
پا به پای اشک‌های بی‌ریا راهی شویم

پرچم سرخ اباالفضل آفتاب دوش ماست
با نوای یا حسین و یا اخا راهی شویم

همنوا با نوحه‌خوانان عزادار و نجیب
رخصت از زینب گرفته با عزا راهی شویم

تربتش کار هزاران شیشه دارو می‌کند
ای گرفتاران مشتاق دوا راهی شویم

با توکل بر خدا با گام‌های استوار
تا زیارت در حریم دلربا راهی شویم

فکر مهمان کرده قطعا میزبان مهربان
بی‌خیال موکب و مهمانسرا راهی شویم

در خبر‌ها آمده خوش نیست حال روزگار
تا کنار قبر مولا با دعا راهی شویم

در همه عالم کسی که دل‌پریشان می‌شود
می‌رود خلوت کند با آشنا، راهی شویم

در نگاه اهل معنا حال دنیا خوب نیست
تا شود ختم بخیر این ماجرا راهی شویم

می‌شود در زیر قبه هر دعایی مستجاب
یادتان باشد به شوق مقتدا راهی شویم

دوره‌ی سبز ظهورش را بخواهید از خدا
وقت‌مان تنگ است چون باد صبا راهی شویم

مصطفی کارگر

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین
پناه نوکر بی دست و پا حسین حسین
کسی که گریه کنش شد دگر چه میخواد؟!
نوشته ایم به جای دعا حسین حسین
خدا سپرده همه چیز را بدستانش
سر قنوت بگو باخدا حسین حسین
بگو ب حرمت نام حسین یا عباس
بگو به حرمت عباس یا حسین حسین
اگر نبود که دنیای ما جهنم بود
رفیق بی کلک هرگدا حسین حسین
تمام لذت گهواره تا شب قبرم
چه ابتدا و چه در انتها حسین حسین
صدای من که بگیرد فدای نام شما
همیشه میزنم آقا صدا حسین حسین
به طوس رفتم.و ناله زدم غریب غریب
ندا رسید ز سوی رضا حسین حسین
خودت بگو چه کند خواهر تو بعد از تو
تنت به خاک و سرت نیزه ها حسین حسین


سید پوریا هاشمی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

خیلی برایت ای برادر گریه کردم
با هر حسینم وایِ مادر، گریه کردم

خیلی صبوری کردم اشکم در نیاید
از تو که پنهان نیست، آخر گریه کردم

 

می خواستم اشک مرا هرگز نبینی
در خلوتم بر عون و جعفر گریه کردم

هر جا که خوردم تازیانه گریه کردی
هر جا که خوردی سنگ، خواهر، گریه کردم

در بینِ صحرا باد از هر سو می آمد
از نیزه که افتاد اصغر، گریه کردم

در کوفه خیلی ناسزا گفتند بر ما
هر جا که آمد نامِ حیدر گریه کردم

پیرِزنی که چنگ بر موی تو می زد
هر وقت آمد سمت معجر گریه کردم

تو روی نی بودی و من بالای نیزه
با زخم های مانده بر سر گریه کردم

هر دفعه که از نیزه افتادی، برایت
با خنده های شمر کافر گریه کردم

دروازه ی ساعات، آهم شعله ور شد
بر غیرتِ ساقیِ لشگر گریه کردم

یادت می آید با تو یک لحظه نباشم؟
خولی تو را که برد، مضطر گریه کردم

یادم نرفته لحظه ای که شمر آمد
با بوسه ی خنجر به حنجر، گریه کردم

حالا پس از یک اربعین پیشِ تو هستم
در راهِ وصلت صد برابر گریه کردم

رضاباقریان

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

هوای شهر پر از نفخه ی رهایی هاست
پر از نسیم دل انگیز کربلایی هاست

خدا کند که به امید کربلا باشد
که این جدایی ها بهترین جدایی هاست

 

از التماس دعاها پر است هر کوله
که مال عمه، عمو، خاله ها و دایی هاست

میان همسفران در مسیر آن شوقی ست
که روز اول تحصیل ابتدایی هاست

چه خوب وبد چه سیاه وسفید پیش همند
همین بهانه ی آغاز آشنایی هاست

برای پول زیارت گداشدن خوب است
چه پادشاهی ها در همین گدایی هاست

مس وجودی جامانده ها طلا نشده ست
چرا که جایزه ها قسمت طلایی هاست

اگر به او نرسیده صدای یک عده
گناه علت اصلی نارسایی هاست

مگرحرارت آن ها به دادشان برسد
امید هر دل یخ کرده ای به چایی هاست

مجتبی خرسندی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

ذکر هوالمعشوق هنگام سحر داریم ما
از دولت عشق است اذکاری اگر داریم ما

هر کس که با ما مینشیند زود عاشق میشود
خیلی برای این محله دردسر داریم ما

پیراهن ما نیز درمان میکند یعقوب را
از کوچه یوسف هراز گاهی گذر داریم ما

در عشق از اول برای سوختن اماده ایم
یعنی در آغازش ز پایانش خبر داریم ما

یکروز خاکستر شدن را یاد میگیریم، چون
شب تا سحر پروانه را زیر نظر داریم ما

ما سوختن را در میان گریه کردن ، یافتیم
در اب میسوزیم از بسکه هنر داریم ما

گفتیم اگر کلب نجف هستیم، ایرادی نداشت
چون با سگ کهف آشنایی بیشتر داریم ما

خوب است سائل در گدایی خویشتن داری کند
اینجا ولی از خویشتن داری حذر داریم ما

حالا که اجر گریه از اجر شهادت بهتر است
بالاتر از خون گلو خون جگر داریم ما

داریم در این جاده جبریل مقرب میشویم
پای پر از تاول به جای بال و پر داریم ما


علی اکبر لطیفیان

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

رسیده کاروان گل از راه پرخطری
کبود و نیلی و زخمی به منزل دگری

به روی ساقه وگلبرگشان پر از خاشاک
چه شبنمی است به چشمانشان،چه چشم تری

 

دراین میان گلی از غنچه ها به جا مانده
صبارسانده از او از خرابه ای خبری

رسیده باغ گلی در میان باغستان
کجاست بلبل شیرین سخن بخواند او اثری

کجاست ساقی این بوستان که پژمرده
نمانده غنچه ای، نه شکوفه ای،ثمری

رسیده از ستم خارها به این گلزار
چه آتشی و چه سوزی،چه شعله ای، شرری

رسیده خواهرت از شام غم برادر من
نما به قامت همچون هلال من نظری

چه سرنوشت عجیبی، عجیب تر این بود
کنار حرمله وشمر ،با تو همسفری

به شهر شام چه خونها به دل شد از داغت
شراب وچوب ولب و بزمِ خونجگری

یهود واهل سقیفه به آتش و باسنگ
تو را نشانه گرفتند بین هر گذری

” ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است”
قرارمان که نبوده رَوی مرا نبری
حسین رضایی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

این همه راه آمدم حالا بیا با من بگو

آن عبای کهنه و انگشتر دست تو کو؟

قتله گاهت را حسین با سنگ ها پر کرده اند

سخت پیدا می شود این تکه هایت ای سبو!

 

راستی اصلا حسین من تویی؟…حرفی بزن

یا اخا! دیگر ندارد چشم خواهر هیچ سو

این سرازیری تل را با سر و پا آمدم

دیدم آخر جان زینب، ماجرا را مو به مو

مُهر غربت خورده بر هر صفحه این چادرم

پا نهاده بر دلم با چکمه هایش آن عدو

او نشست و من نشستم، او کجا و من کجا!!

او به روی سینه و من هم هراسان روبرو

بوسه بر رگ های گردن میزنم، هرچند…آه

دردسر بوده برایت بوسه ام زیر گلو

کاش برخیزد ز جایش غیرتی سقای من

مانده بهر زینبت تنها همین یک آرزو

شاعر: حنیف منتظرقائم

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

برگشته ام به کرببلا یا اخاالغریب
بی تو دگر فتاده ام  از پا اخاالغریب
قدّم زغصه های تو شد تا اخاالغریب
بعد از تو نیست خیر به دنیا اخاالغریب

یک اربعین پس از تو بلا دیده خواهرت
ای مه جبین پس از تو بلا دیده خواهرت

آورده ام کنار مزارت سر تو را
از ساربان گرفته ام انگشتر تو را
دق داده اند بی صفتان مادر تو را
از بس زدند در همه جا خواهر تورا

یکدم نظر نما که تن من شده کبود
رفتم به شام و دربر من محرمی نبود

از دوریت حسین گریبان دریده ام
رفتی و بعد تو چه بلایی کشیده ام
من ناسزا زدشمن زهرا شنیده ام
مبغض تر از یهود به حیدر ندیده ام

از آتش یهود به سر ها نشانه است
بر گونه هایمان اثر تازیانه است

آنشب که آمدی تو به خواب سه ساله ات
گریان شدیم از تب و تاب سه ساله ات
دادند با سر تو جواب سه ساله ات
دق کرد و مرد کنج خرابه سه ساله ات

درشهر شام نام تو را جار می زدیم
وقتی رقیه رفت فقط زار می زدیم

بر خیز و کن نگاه تو حال رباب را
بر دست او کبودی و جای طناب
او دیده راس خونی و طشت شراب را
آرام کن تو  قلب حزین و کباب را

او ناله از فراق تو ای شاه می کشد
گهواره را گرفته فقط آه می کشد

ای سایه ی بلند تو بر سر بلند شو
جانم شود فدات برادر بلند شو
پس داده اند چادر مادر بلند شو
زخم جبین من شده بهتر بلند شو

بنگر چگونه از غم تو سالخورده ام
بر خیز تا کنار مزارت نمرده ام

یادم نمی رود که چه دیدم ز روی تل
من ناله ی بنیَّ شنیدم زروی تل
فریاد یا حسین کشیدم زروی تل
بر سینه ات نشست و دویدم زروی تل

آن نانجیب خنجر خود را برون کشید
راس تو را مقابل من از قفا برید

شاعر: مهدی علی قاسمی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک اشعار اربعین حسینی

پریده‌ام به هوایت پریدنی که مپرس
رسیده‌ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس
اگرچه خم شدم اما کشید شانه‌ی من
به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس

نفس‌بریده بریدم امان دشمن را
به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس

به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه‌شان
چشیده‌ام غم غربت چشیدنی که مپرس

غروب بود و رمیدند بچه‌آهوها
ز چنگ گله گرگان، رمیدنی که مپرس

مپرس از چه نماز نشسته می‌خوانم
شکسته خسته دویدم دویدنی که مپرس

نه اینکه دیده فقط دید، آن‌چه کس نشنید
شنیدم آن‌چه نباید، شنیدنی که مپرس

شاعر : محسن عرب خالقی

 
 
شنبه 29 آبان 1395  9:11 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها