0

بهلول عاقل و ديوانه >> بهلول وتاجر

 
svh2005
svh2005
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 18447
محل سکونت : مازندران

بهلول عاقل و ديوانه >> بهلول وتاجر

روزي تاجري بغدادي از بهلول سئوال نمود من چه جنسي بخرم تا منافع زياد ببرم ؟
بهلول جواب داد آهن و پنبه .
آن مرد رفت و مقداري آهن وپنبه خريد و انبار نمود . اتفاقا پس از چند ماهي فروخت و سود فراوان برد .
باز روزي به بهلول برخورد . اين دفعه گفت : بهلول ديوانه من چه بخرم تا منافع ببرم .
بهلول اين دفعه پياز بخر و هندوانه .
تاجر اين دفعه رفت تمام سرمايه خود را پياز خريد و هندوانه انبار نمود و پس مدت كمي تمام پياز و هندوانه هاي او پوسيد و از بين رفت و ضرر فراوان كرد .
فوري به سراغ بهلول رفت و به او گفت : در اول كه از تو مشورت نمودم گفتي آهن بخر و پنبه نفعي بردم ولي دفعه دوم اين چه پيشنهادي بود كه كردي ؟ تمام سرمايه من از بين رفت !
بهلول در جواب آن مرد گفت : روز اول كه مرا صدا كردي گفتي آقاي شيخ بهلول و چون مرا شخص عاقلي خطاب كردي من هم از روي عقل به تو دستور دادم ، ولي دفعه دوم مرا بهلول ديوانه صدا زدي ، من هم از روي ديوانگي به تو دستور دادم .
مرد از گفته دوم خجل شد و مطلب را درك نمود .

 

اگر من و شما خودمان را  اصلاح کنیم ، جامعه درست می شود

چهارشنبه 15 دی 1389  7:32 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها