هر زیارت با معرفت و اخلاصی، چنین ثوابی دارد، و اگر گفتهاند، ثواب صد هزار حج یا عمرهی مقبوله و ... دارد، منظور این نیست که سقف آن را محدود کرده باشند و بگویند مثلاً بیش از این مقدار نیست؛ بلکه یعنی بیش از آن مقداری است که برای شما قابل تصور و یا شمارش باشد. آیا ما حتی ثواب دو رکعت نماز مقبول، یک حج مقبول، و یا یک عمل مرضی خداوند منّان را میدانیم که چه مقدار است، تا بتوانیم آن در اعداد دیگری چون "صدهزار"، ضرب کنیم؟!
معرفت شناختی:
"معرفت"، یعنی شناخت. "معرفة الله"، یعنی "شناخت خداوند سبحان"؛ معرفة الرسول، یا معرفة الامام نیز یعنی شناخت آنها و البته ایمان به آن شناخت.
بیتردید در هر امری، گام نخست «شناخت» است و گرایش، ایمان، محبت، اطاعت و تبعیت، پس از آن حاصل میگردد.
"شناخت" نیز از مقولهی "علم" میباشد؛ لذا محدود به حدی نیست و در افراد گوناگون، شدت و ضعف مرتبه دارد؛ بنابر این، هر چه شناخت بیشتر و کاملتر باشد، زمینه برای ایمان و محبت و اخلاص مساعدتر میگردد.
معرفت ایمانی:
اما، صِرف شناخت به معنای علمیاش کفایت ندارد. ابلیس لعین نیز خداوند متعال را میشناخت و دشمنان اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین نیز آنان را به خوبی میشناختند، اما هیچگاه ایمان نیاوردند، بنابر این "محبتی" نیز در آنها ایجاد نشد و بالتبع موفق به عبادت، اطاعت و پیروی از روی اخلاص نیز نگردیدند.
پس، "زیارت با معرفت"، یعنی دیداری که همراه با شناخت، ایمان و اخلاص باشد. همانگونه که از روی محبت و صدق، به زیارت عزیزان، دوستان و رفیقان میرویم.
شناخت جایگاه، حق و حقوق:
بدیهی است که منظور از "شناخت"، آن شناخت ابتدایی و یا شناسنامهای نمیباشد. این که نام این امام چیست؟ فرزند کیست؟ در چه سالی به دنیا آمده؟ در چه سالی و چگونه به شهادت رسیده و مرقدشان کجاست ...؟ را هر مطالعه کنندهای میتواند بداند و هر محقق و مورخی، بیش از سایرین اطلاعات به دست میآورد، هر چند که کافر باشد.
پس، منظور از معرفت یا شناخت، آگاه شدن از مقام، جایگاه و حق و حقوق آنان میباشد؛ چنان که در شناختهای متداول بین خودمان نیز چنین میباشد. وقتی گفته میشود: پدر، مادر، فرزند، خویشان، همسایه، وطن، دوست، دشمن و ...، مقصود شناختن نام، نام خانوادگی و القاب آنها نمیباشد؛ بلکه مقصود شناخت مقام، جایگاه، حق و حقوق و چارچوبهای مواضع و تعامل با آنهاست.
ولایت و امامت:
شناخت اسمهایی چون: «علی، فاطمه، حسن، حسین ... رضا و مهدی / علیهم السلام»، چارهساز و هدایتگر نیست؛ این اسمها را دشمنان آنها نیز بلد بوده و هستند؛ بلکه شناخت آنها به "ولایت و امامت" و ایمان به آن است که چارهساز و هدایت کننده میباشد. چنان که حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: « مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً - کسی که بميرد و امام زمان خويش را نشناخته باشد، در واقع به مرگ جاهليّت مرده است /
وسائل الشيعه، ج 16، ص 246»؛ هم چنین در "زیارت عاشورا"، هنگامی که میخواهیم در مقولهی دشمنشناسی و برائت خود از آنان اعلام و اعلان مواضع نماییم، میگوییم:
« فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِيهَا »
ترجمه: خداوند لعنت كند امّتى را كه بناى ستم و بیداد را بر شما اهل بيت بنيان نهادند، و خدا لعنت كند قومى را كه شما را از مقامتان دور كرد، و از مرتبههايتان بركنار نمود، مرتبههايى كه خداوند شما را در آنها قرار داد.
بنابر این، گام نخست، شناخت اصل "ولایت و امامت" و معرفت هر چه بیشتر به این اصول و مقام میباشد. کسی که این مقام را شناخت، مصادیقش را هم میشناسد و دیگر کسی را جایگزین آنها نمینماید؛ به هر کافر، ظالم و جلادی، امیرالمؤمنین نمیگوید، و "ولایت = دوستی و سرپرستی" هر کسی را گردن نمینهد و "امامت = پیشوایی، رهبری" هر کسی را نمیپذیرد و هر جاهل و ظالمی را اسوهی حسنهی خویش قرار نمیدهد.
شناخت ممکن نیست!
در مقولهی شناخت (معرفت)، باید به اصولی توجه داشت: از جمله یکی این است که «هیچ انسانی نمیتواند فوق خود را به صورت کامل بشناسد»، و دیگر این است که «هر معروفی، باید ابتدا خودش خود را بشناساند؛ و سپس هر کسی به حد عقل، علم، درک و فهمش، از علائم ارائه شده، علومی حاصل میکند و به همان حد میشناسد.
بنا بر این دو اصل، خداوند سبحان باید خودش، رسولش و امامش را بشناساند؛ و کار ما این است که از یک سو غفلت نکنیم و از سوی دیگر به آن شناسایی ایمان بیاوریم. در دعای «اللهم عرفنی نفسک ...» از خدا میخواهیم که او به ما بشناساند؛ چرا که خودمان نمیتوانیم بشناسیم.
امام شناسی در بیان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله:
همانگونه که بیان گردید، هر شناخت و علمی، شدت و ضعف مرتبه دارد. خداوند متعال توسط نشانههایش در قلم صُنع (خلقت)، و نیز وحی (کتاب) و هم چنین به لسان پیامبر و حجج طاهرهاش، حقایق و حقوق را به ما شناسانده است، و هر کسی باید سعی در دریافت این علوم و ایمان به آنها بنماید.
به همین مقدار بسنده میکنیم که رسول اعظم صلوات الله علیه و آله، در خطبه غدیر فرمودند:
« مَعاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدی)، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ.»
ترجمه: هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.
و سپس سوره حمد را از ابتدا تا انتها تلاوت نموده و فرمودند که این سوره دربارهی (در حق) من و آنها نازل شده است.
امام شناسی در بیان امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، در پاسخ سلمان و ابوذر، که جهت معرفت بیشتر امام به "نورانیت"، نزد ایشان رفته بودند، فرمودند:
« اِعلَم یا أَبا ذَرٍّ! أَنَا عَبدُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِیفَتُهُ عَلی عِبادِهِ، لا تَجعَلُونا أَرباباً وَ قُولُوا فی فَضلِنا ما شِئتُم فَإِنَّکُم لا تَبلُغُونَ کُنهَ ما فِینا وَ لا نِهایَتَهُ، فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَد أَعطانا أَکبَرَ وَ أَعظَمَ مِمّا یَصِفُهُ وَ أَصِفُکُم أَو یَخطُرُ عَلی قَلبِ أَحَدِکُم فَإِذا عَرَفتُمُونا هکَذا فَأَنتُمُ المُؤمِنُونَ »
ترجمه: ای اباذر بدان که من بنده خدای عزّ و جلّ، و خلیفه او بر بند گانش میباشم. ما را به مثابه خدایان قرار ندهید و دیگر هر چه میخواهید در فضیلت ما بگویید [که] به کنه و حقیقت و منتهای آنچه در ما وجود دارد نمیرسید. و خدای عز وجل به ما، بزرگتر و عظیمتر از آنچه که خود وصف مینماید و آنچه من توصیف میکنم و یا به دل هر یک از شما خطور میکند عطا نموده است. پس آن گاه که ما را اینگونه شناختید مومن میباشید.
امام شناسی در بیان امام رضا علیه السلام:
نه "ولایت و امامت" امر محدودی است و نه شخص «ولیالله و امام»، شخصیت محدودی میباشد که در چند جمله یا حتی چند کتاب، بتوان معرفی نمود. چنان که امام رضا علیه السلام، در تبیین اصل امامت، با ذکر آیهی مبارکه «الیوم أکملت لکم دینکم...» میفرمایند:
« إِنّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدّنْيَا وَ عِزّ الْمُؤْمِنِينَ، إِنّ الْإِمَامَةَ أُسّ الْإِسْلَامِ النّامِي وَ فَرْعُهُ السّامِي بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصّلَاةِ وَ الزّكَاةِ وَ الصّيَامِ وَ الْحَجّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِيرُ الْفَيْءِ وَ الصّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْكَامِ وَ مَنْعُ الثّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ الْإِمَامُ يُحِلّ حَلَالَ اللّهِ وَ يُحَرّمُ حَرَامَ اللّهِ وَ يُقِيمُ حُدُودَ اللّهِ وَ يَذُبّ عَنْ دِينِ اللّهِ وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ رَبّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الْحُجّةِ الْبَالِغَةِ »
ترجمه: همانا امامت، زمانه دين و مايه نظام مسلمين و صلاح دنيا و عزت مؤمنين است: همانا امامت ريشه با نمو اسلام و شاخه بلند آنست، كامل شدن نماز و زكوة و روزه و حج و جهاد و بسيار شدن غنيمت و صدقات و اجراء حدود و احكام و نگهدارى مرزها و اطراف بوسيله امامست؛ امامست كه حلال خدا را حلال و حرام او را حرام كند و حدود خدا را بپا دارد و از دين خدا دفاع كند و با حكمت و اندز و حجت رسا، مردم را بطريق پروردگارش دعوت نمايد.
*- و در معرفی مقام و جایگاه شخص "امام" میفرمایند:
« الْإِمَامُ أَمِينُ اللّهِ فِي خَلْقِهِ وَ حُجّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ وَ الدّاعِي إِلَى اللّهِ وَ الذّابّ عَنْ حُرَمِ اللّهِ الْإِمَامُ الْمُطَهّرُ مِنَ الذّنُوبِ وَ الْمُبَرّأُ عَنِ الْعُيُوبِ الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدّينِ وَ عِزّ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْظُ الْمُنَافِقِينَ وَ بَوَارُ الْكَافِرِينَ الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا يُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِيرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهّابِ »
ترجمه: امام امين خداست در ميان خلقش و حجت او بربندگانش و خليفه او در در بلادش و دعوت كننده بسوى او و دفاع كننده از حقوق اوست، امام از گناهان پاك و از عيبها بر كنار است؛ به دانش مخصوص و بخويشتن دارى نشانه داراست، موجب نظام دين و عزت مسلمين و خشم منافقين و هلاك كافرين است، امام يگانه زمان خود است، كسى به همطرازى او نرسد. دانشمندى با او برابر نباشد، جايگزين ندارد؛ مانند و نظير ندارد ... .
***- بیتردید ثواب زیارت امام علیه السلام، با چنین معرفتی، بیش از ثواب صدهزار حج مقبول است، چنان که امام رضا علیه السلام فرمودند که اتمام (اکمال) نماز، روزه، حج، زکات و ...، به "امام" میباشد.
منبع: www.x-shobhe.com/shobhe/8166.html