بابای خوبم بود
بابای خوبم بود
یک مرد با احساس
لبریز بود انگار
از اطلسی و یاس
بابا به ما می گفت
این حرف را یک شب
باید حفاظت کرد
از مرقد زینب
بابای خوبم رفت
اما نیامد باز
چون در حرم کرده
روح پدر پرواز
حالا که جا مانده
از او فقط یک قاب
در خانه می تابد
مانند یک مهتاب
_شاعر: علی محمد شهیدی فر
یک شنبه 23 آبان 1395 4:07 PM
تشکرات از این پست
zahra_53