0

قصه ی درد دل ( عبید زاکانی )

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

قصه ی درد دل ( عبید زاکانی )

 

اشعار عبیدزاکانی،شعر و ترانه

 

خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی شاعر و لطیفه‌پرداز نامدارایران در قرن هشتم هجری است. وی ازخاندان زاکانیان بوده و زاکانیان تیره‌ای از اعراب هستند که به قزوین مهاجرت کرده و آنجا ساکن شده بودند.وی در حدود سالهای ۷۷۱ و ۷۷۲ هجری قمری زندگی را بدرود گفت. از آثار برگزیدهٔ او می‌توان به مثنوی عشاق‎نامه، کتاب اخلاق‌الاشراف، ریش‌نامه، صد پند، لطایف و ظرایف، رسالهٔ دلگشا و بالاخره منظومهٔ معروف موش و گربه اشاره کرد.

 

قصه ی درد دل و غصهٔ شبهای دراز

صورتی نیست که جائی بتوان گفتن باز

محرمی نیست که با او به کنار آرم روز

مونسی نیست که با وی به میان آرم راز

در غم و خواری از آنم که ندارم غمخوار

دم فرو بسته از آنم که ندارم دمساز

خود چه شامیست شقاوت که ندارد انجام

یا چه صبحست سعادت که ندارد آغاز

بی‌نیازی ندهد دهر خدایا تو بده

سازگاری نکند خلق خدایا تو بساز

از سر لطف دل خستهٔ بیچاره عبید

بنواز ای کرم عام تو بیچاره نواز

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته



گلچینی از شعر و ترانه ها

  • اشعار زیبا و عاشقانه(2)
  • اشعار زیبای جامی
  • اشعار زیبای فروغ فرخزاد
  • اشعار زیبای پاییزی
  • اشعاری زیبا از حسین پناهی (2)
  • شعرهای عاشقانه

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 21 آبان 1395  3:24 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها