0

نوبهار و عشق و مستی (سلمان ساوجی)

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

نوبهار و عشق و مستی (سلمان ساوجی)

سلمان ساوجی, اشعار سلمان ساوجی

غزلیات سلمان ساوجی

 

خواجه جمال الدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی در دههٔ اول قرن هشتم هجری در ساوه متولد شد. وی در اواخر عمر منزوی شد و به زادگاه خود بازگشت و در همانجا در سال ۷۷۸ هجری قمری دار فانی را وداع گفت. از وی علاوه بر دیوان قصاید و غزلیات و مقطعات، دو مثنوی به نام "جمشید و خورشید" و "فراقنامه" به جای مانده است.

 

نوبهار و عشق و مستی، خاصه در عهد شباب

می‌کند، بنیاد مستوری مستوران، خراب

غنچه مستور صاحبدل، نمی‌بینی که چون

بشنود، بوی بهار، از پیش بردارد نقاب

بوی عشرت در بهار، از لاله می‌آید که اوست

در دلش، سودای عشق و در سرش جام شراب

دور باد، از نرگس صاحب نظر چشم بدان

کو چو چشمت، بر نمی‌دارد سر از مستی و خواب 

مدعی منعم مکن، در عاشقی، زیرا که نیست

عقل را با پیچ و تاب زلف خوبان، هیچ تاب

چشم نرگس، دل به یغما برد و جان، گرمی برد

ترک سرمست معربد را، که می‌گوید جواب؟

ای بهار روی جانان! گل برون آمد ز مهد

تا به کی باشد گل رحسار از ما، در حجاب؟

نخسه حسن رخت را عرض کن بر جویبار

تا ورق‌های گل نسرین، فرو شوید به آب

بلبلان اوصاف گل گویند و ما وصف رخت

ما دعای پادشاه کامران کامیاب

سایه لطف الهی، دندی سلطان که هست

آسمان سلطنت را رای و رویش آفتاب

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته



گلچینی از شعر و ترانه ها

  • 3 شعر زیبا از پابلو نرودا
  • بيتوته‌یِ کوتاهی‌ست جهان(احمد شاملو)
  • اشعار زیبا و عاشقانه(2)
  • اشعاری زیبا از مهدي اخوان ثالث
  • شعر دختر و بهار (فروغ فرحزاد)
  • شعر دوکاج (محمدجوادمحبت)
جمعه 21 آبان 1395  3:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها