0

طائف، جنگ بی سرانجام

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

طائف، جنگ بی سرانجام

در جنگ حنین غنیمت زیادی نصیب مسلمانان شد و چون رسول خدا(ص)براى تعقیب دشمن عازم طائف بودند، دستور دادند موقتاً تمامى غنایم را در«جعرانة» (1) بگذارند و اسیران را نیز در خانه‏اى نگهدارى کنند و چند نفر را نیز براى حفاظت و نگهبانى آنها گماشتند تا در زمان بازگشت آنها را تقسیم کنند.

تعقیب دشمن
قبیله ‏هاى «هوازن» و «ثقیف» تلفات سنگینی در جنگ حنین دادند و غنایم بسیاری به جای گذاشتند و فرار کردند. رسول خدا(ص) که اوضاع را چنین دیدند، دستور دادند که آنها را تعقیب کنند و تا شکست کامل به دنبال آنها بروند.

«مالک بن عوف» فرمانده ی لشکر دشمن با افرادش به سوى طائف فرار کرد و چون دید سپاهیان اسلام او را تعقیب مى‏کنند و آنها تاب مقاومت ندارند، خود را به طائف رسانده و به قبایل «ثقیف» که در قلعه‏هاى محکمى بودند، پیوستند و چون مى‏دانستند مسلمانان به سراغ آنها خواهند رفت به استحکام قلعه‏هاى آنان پرداختند.

جنگ طائف
رسول خدا(ص) و لشکر مسلمانان در راه تعقیب دشمن به قلعه «مالک به عوف» رسیدند و دستور دادند آن را که خالى از سکنه بود ویران کنند تا پشت سر آنها پایگاهى براى دشمن نباشد و در وقت ضرورت نتوانند از آن به نفع خود استفاده کنند و همچنان تا پاى قلعه‏هاى طائف پیش رفتند.

مردم طائف که مردمی ثروتمند و جنگجو بودند، از قبایل ثقیف به شمار می رفتند. آنان وقتی از ورود سپاهیان اسلام مطلع شدند از بالاى برجها شروع به‏ تیراندازى به سوى لشکر اسلام نمودند و در همان روز اول هیجده نفر از مسلمانان به قتل رسیدند، از این رو پیغمبر اسلام(ص) دستور دادند لشکریان عقب نشینى کنند و اردوگاه خود را در جایى که از تیررس دشمن دورتر بود، قرار دهند. بعدها مردم طائف در محل اردوگاه مسلمانان مسجدى بنا کردند و هم اکنون بناى آن باقى است.

محاصره قلعه‏ها بیشتر از بیست روز طول کشید و چون آذوقه فراوان در شهر و قلعه‏ها اندوخته شده بود و دیوار و برج و باروى آنها نیز محکم بود، مسلمانان موفقیتی به دست نیاوردند. پیغمبر(ص) براى تسلیم دشمن اعلام کردند هر کس از حصار بیرون بیاید در امان است، به این امید که لااقل غلامان و بردگان ثقیف که جمعیت زیادى را تشکیل مى‏دادند و افراد دیگرى که نگران اسارت زنان و فرزندان خود بودند، تسلیم شوند،اما بیش از بیست نفر کسى تسلیم نشد.

تصمیم بازگشت مسلمانان
ادامه محاصره با آن موقعیت که پیش آمده بود بى‏فایده به نظر می رسید، زیرا پیغمبر اسلام(ص) از طرفى متوجه شدند که آذوقه و خوار و بار لشکریان اسلام رو به اتمام است و جنگهاى بى‏ثمر آن مدت روح یأس و خستگى در توده لشکریان ایجاد کرده و از سوى دیگر بیشتر سپاهیان براى بازگشت به«جعرانه» و تقسیم غنایم جنگ حنین بى‏تابى مى‏کردند و قبایل ثقیف نیز خود را براى یک محاصره طولانى آماده کرده بودند و به این زودى تسلیم نمی شدند.

علاوه بر این، ماههاى حرام در پیش بود و جنگ در آن ماهها امکان پذیر نبود و اگر محاصره و جنگ به ماه ذى القعده می رسید، دشمن از یک حربه ی تبلیغاتی که جنگ در ماه حرام بود، علیه پیامبر(ص) در میان اعراب استفاده می کرد. به خاطر این دلایل حضرت(ص) تصمیم به بازگشت به مکه و «جعرانه»گرفتند و جنگ طائف را به وقت دیگرى موکول کردند و دستور حرکت لشکریان به سوى مکه صادر شد و اعلام کردند که چون ماه ذى القعده در پیش است پیغمبر اسلام(ص) به قصد عمره به سوى مکه حرکت مى‏کنند و پس از انجام عمره و گذشتن ماههاى حرام دوباره به طائف باز خواهند گشت.

مأموریت علی بن ابیطالب(ع)
در ایام محاصره طائف، رسول خدا(ص)، حضرت على بن ابیطالب(ع)را مأمور کردند تا براى ویران کردن بتخانه‏ها و شکستن بتهاى آن حدود به اطراف طائف بروند و على(ع) با جمعى به دنبال مأموریت رفتند و همچنان در هر جا با بت یا بتخانه‏اى رو به رو مى‏شد آن را شکسته و ویران مى‏کردند و در یکى از مناطق با مقاومت گروهى از قبیله ی  «خثعم» مواجه شدند و یکى از دلیران و شجاعان آنان به نام «شهاب» براى جنگ بیرون آمد و مبارز طلبید و کسى از مسلمانان به جنگ او نرفت تا اینکه خود حضرت على(ع) به میدان جنگ آمدند و او را به قتل رساندند و همراهانش که این صحنه را دیدند، گریختند.

وقتی به نزد رسول خدا(ص)بازگشتند، حضرت(ص) با دیدن علی بن ابیطالب(ع) تکبیر گفتند و دست ایشان را گرفته و با یکدیگر خلوت کردند و مشغول گفتگو شدند و چون گفتگوى خصوصى آنان طول کشید، «عمر بن خطاب» پیش رفت و از روى اعتراض گفت: آیا با او تنها خلوت کرده‏اى و ما را در گفتگوى با او دخالت نمى‏دهى؟
پیغمبر(ص)در پاسخ او فرمودند: «من نیستم که با او گفتگوى خصوصى دارم بلکه خداست که با وى گفتگوى خصوصى دارد.»

 

 

 

منابع:
زندگانی حضرت محمد(ص)، رسولی محلاتی، حوادث سال هشتم.
فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، ج2
سيماى امام على عليه السلام در قرآن، ترجمه شواهد التنزيل‏، عبيد الله بن عبد الله‏ حسكاني، ص333

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

چهارشنبه 19 آبان 1395  2:45 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها