امامت، سلطنت نیست که سلطانی جانشین خود را انتخاب کند و یا الزاماً به فرزندش برسد. اگر چه ائمهی اطهار (ع) به غیر امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، هر یک فرزند امام قبلی بودند، اما همین استثناء نشان میدهد که امامت موروثی ولایت عهدی و به انتخاب پدر نمیباشد.
امام، انسان کامل، مظهر اتم اسمای الهی و خلیفهی خداوند متعال در زمین است، پس خدا میداند که کدام بندهاش انسان کامل است و اوست که باید خلیفهی خود را در زمین تعیین و منصوب نماید. حتی ملائک مقرب الهی چنین علمی ندارند، مگر آن که چون انسان، خداوند متعال به آنها معرفی کند که چه کسی انسان کامل و خلیفه اوست.
«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» (البقره - 30)
ترجمه: و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من ميخواهم در زمين جانشينى بيافرينم گفتند: در آنجا مخلوقى پديد مىآورى كه تباهى كنند و خونها بريزند؟ با اينكه ما تو را به پاكى مىستائيم و تقديس مىگوييم؟ گفت من چيزها ميدانم كه شما نميدانيد.
امام، رهبر و هدایت کننده انسانها به سوی خداوند متعال است. لذا اوست که باید این رهبر و هدایت کننده را انتخاب و منصوب نماید. مگر میشود که انسان رهبر و هادی را با انتخاب خود به خداوند حکیم تحمیل نماید. لذا خداوندی که علیم و حکیم است، خود بندگانش صالحش را به رهبری برگزیده و منصوب مینماید:
«وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ» (البقره - 124)
ترجمه: و چون پروردگار ابراهيم، وى را با صحنههايى بيازمود و او به حد كامل آن امتحانات را انجام بداد، به وى گفت: من تو را امام خواهم كرد ابراهيم گفت: از ذريهام نيز كسانى را به امامت برسان، فرمود: عهد من به ستمگران نمىرسد.
امام رضا علیهالسلام در مقام امامت و امکان انتخاب و انتصاب او برای بشر میفرمایند:
«... مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت میدانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟! همانا امامت، قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالیتر و مکانش منیعتر و عمقش ژرفتر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا با آرایشان آن را دریابند و یا به انتخاب خود امامی منصوب کنند؟! همانا امامت مقامی است که خدای عزوجل بعد از رتبهی نبوت و خلت، در مرتبهی سوم به ابراهیم علیهالسلام اختصاص داده و به آن فضیلت مشرفش ساخته و نامش را بلند و استوار ساخته است ....» (اصول کافی، ترجمه ج1، کتاب الحجه، ص 284)
پس امامت، تحمل بار سنگین رسالت الهی و انجام همهی شئون آن در میان همهی کائنات و از جمله رهبری و هدایت انسان تا سر حد کمال وجودیاش میباشد. پس این خالق حکیم است که میداند این رسالت را بر دوش که نهد:
«... اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه ...» (الانعام – 124)
ترجمه: ... خدا بهتر میداند كه رسالتش خويش را كجا نهد ... .
امام رضا علیهالسلام پس از بیان مقامات امام و شئون امامت میفرمایند:
«کیست که امام را تواند شناخت یا انتخاب امام برای او ممکن باشد، هیهات، در این جا خردها گم گشته، خویشتنداریها بیراهه رفته، عقلها سرگردان، دیدهها بینور و بزرگان کوچک شده و حکیمان متحیر و خردمندان کوتاه فکر و خطیبان درمانده و خردمندان نادان و شعرا وامانده و ادبا ناتوان و سخندانان درماندهاند که بتوانند یکی از شئون و فضایل امام را توصیف کنند. همگی به عجز و ناتوانی معترفند. (پس) چگونه ممکن است تمام اوصاف و فضائل امام را بیان کرد یا مطلبی از امر امام را فهمید و جایگزینی که کار او را انجام دهد برایش پیدا کرد؟ (همان مدرک)
نتیجه آن که: انتخاب و انتصاب «امام»، فقط و فقط بر عهدهی خداوند متعال است. حتی پیامبر اکرم (ص) نیز جانشین خود را شخصاً انتخاب ننمودند، بلکه مکرر و به ویژه در غدیر خم انتخاب و انتصاب خداوند عزوجل را به مردم معرفی نمودند. و انتخاب حضرت سیدالشهداء امام حسین علیهالسلام به عنوان امام سوم و جانشین امام حسن علیهالسلام و انتخاب و انتصاب سایر ائمهی اطهار نیز از سوی خداوند حکیم بوده است.
البته دقت بفرمایید که در میان ائمهی اطهار علیهمالسلام، فقط حضرات امام حسن و امام حسین (ع) هستند که از طرف پدر و مادر، فرزند معصوم میباشند و در واقع فرزندان ذکور حضرت علی و حضرت فاطمهی زهرا (ع) همگی به امامت رسیدند. و حتی حضرت زینب کبری علیهاالسلام که فرزند این دو مقام عصمت بودند نیز، اگر چه امام نبودند، اما در برههای رهبری و هدایت بازماندهی امت امام را بر عهده گرفتند.
منبع: سایت شهید آوینی