مفهوم شفاعت از جمله مفاهیمی است که تمامی یهودیان و مسیحیان در مورد آن اتفاق نظر دارند و با استناد به کتاب مقدس، این آموزه را پذیرا شده اند. با این وجود در مورد اینکه چه شخص یا اشخاصی حق شفاعت را دارند میان فرقه های مسیحی اختلاف نظر وجود دارد.
مفهوم شفاعت از جمله مفاهیمی است که تمامی مسیحیان و یهودیان در مورد آن اتفاق نظر دارند و با استناد به کتاب مقدس، این آموزه را پذیرا شده اند. با این وجود در مورد اینکه چه شخص یا اشخاصی حق شفاعت دارند میان فرقه های مسیحی اختلاف نظر وجود دارد.
تعریف شفاعت
در کتاب دایره المعارف کتاب مقدس، شفاعت اینگونه تعریف شده است: «شفاعت را می توان به صورت دعایی پاک، با ایمان و مصرانه تعریف کرد که در آن، شخصی نزد خدا برای فرد یا افرادی که شدیدا نیاز به مداخله ی خدا دارند طلب کمک کند».
مفهوم شفاعت را در جای جای کتاب مقدس می توان یافت، بطوریکه در سرتاسر این کتاب شفاعت برگزیدگان الهی برای یک فرد یا برای یک قوم را می بینیم که ممکن است برای امور دنیوی و یا اخروی باشد. در این مجال، ابتدا به بررسی شفاعت در عهد قدیم و عهد جدید می پردازیم و سپس دیدگاه یهودیان و پس از آن نظر فرقه های مختلف مسیحی را در این باره توضیح خواهیم داد.
شفاعت در عهد قدیم
در عهد قدیم، موارد متعددی از میانجی گری مقربان درگاه الهی را می توان یافت که برخی از نمونه های آن را ذکر می کنیم.
شفاعت ابراهیم برای اسماعیل
از جمله مواردی که مسیحیان، آن را به عنوان نمونه ای از شفاعت مطرح کرده اند، دعای حضرت ابراهیم برای جناب اسماعیل است. البته از ظاهر متن کتاب مقدس چنین بر می آید که این آیات صرفا گزارشی از دعای ابراهیم برای فرزندش است (و نه شفاعت، زیرا در این صورت، باید هر گونه دعای برای دیگران را مساوی شفاعت دانست) اما به هر حال، طبق تعریفی که از شفاعت ارائه شده، مسیحیان این مورد را نوعی شفاعت تلقی کرده اند.
بر اساس گزارش تورات، حضرت ابراهیم از خداوند درخواست کرد که اسماعیل را مورد توجه خاص خویش قرار دهد. خداوند در جواب ابراهیم فرمود که من عهد خود را با اسحاق و ذریه ی او می بندم اما دعای تو را نیز مستجاب می کنم:
«و ابراهیم به خدا گفت: کاش که اسماعیل در حضور تو زیست کند. خدا گفت: به تحقیق زوجه ات ساره برای تو پسری خواهد زایید، و او را اسحاق نام بنه، و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت، تا با ذریت او بعد از او عهد ابدی باشد. و اما در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، بارور گردانم، و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رئیس از وی پدید آیند، و امتی عظیم از وی بوجود آورم».[۳]
شفاعت حضرت موسی برای قوم بنی اسرائیل
قوم بنی اسرائیل، پس از خروج از مصر با مشکلات و مصائب فراوانی روبرو شدند و به همین خاطر لب به گلایه باز کرده و اظهار داشتند که چرا خداوند ما را از مصر بیرون آورد و این همه بلا بر ما وارد شد. خداوند از این اسائه و بی ادبی بنی اسرائیل به خشم آمد و به موسی فرمود:
«تا به کی این قوم مرا اهانت نمایند؟ و تا به کی با وجود همه آیاتی که در میان ایشان نمودم، به من ایمان نیاورند؟ ایشان را به وبا مبتلا ساخته، هلاک می کنم و از تو قومی بزرگ و عظیم تر از ایشان خواهم ساخت»
حضرت موسی، خداوند را متوجه نکته ای ساخت! که در نتیجه خداوند از نزول بلای عمومی صرف نظر کرد:
«موسی به خداوند گفت: آنگاه مصریان خواهند شنید، زیرا که این قوم را به قدرت خود از میان ایشان بیرون آوردی. و به ساکنان این زمین خبر خواهند داد و ایشان شنیده اند که تو ای خداوند، در میان این قوم هستی، زیرا که تو ای خداوند، معاینه دیده می شوی، و ابر تو بر ایشان قایم است، و تو پیش روی ایشان روز در ستون ابر و شب در ستون آتش می خرامی. پس اگر این قوم را مثل شخص واحد بکشی، طوایفی که آوازه تو را شنیده اند، خواهند گفت:چون که خداوند نتوانست این قوم را به زمینی که برای ایشان قسم خورده بود درآورد از این سبب ایشان را در صحرا کشت. پس الان قدرت خداوند عظیم بشود، چنانکه گفته بودی که یهوه دیرخشم و بسیار رحیم و آمرزنده گناه و عصیان است، لیکن مجرم را هرگز بی سزا نخواهد گذاشت بلکه عقوبت گناه پدران را بر پسران تا پشت سوم و چهارم می رساند. پس گناه این قوم را برحسب عظمت رحمت خود بیامرز، چنانکه این قوم را از مصر تا اینجا آمرزیده ای. و خداوند گفت: برحسب کلام توآمرزیدم»
منبع:
سایت کرب و بلا
تبیان