پیوستگی «قرآن» و «عترت» و نقش هماهنگ آن دو در دستیابی جامعه ی بشری به بینش های صحیح و منش های ارزشی، بر اساس دلایل معتبر شرعی و ملاک های عقلی و تجربی، مجال انکار ندارد.
یکی از ویژگی هایی که بزرگان دین که همان امامان معصوم ما هستند، داشتند، داشتن یک نوع سبک زندگی دقیق، منظم و منطبق بر اصول صحیح اسلام است. در حقیقت بر اساس نوع رفتار ایشان که بایستی سراسر زندگی را دید نه یک بخش زمانی خاص، مردم آن دوران یاد می گیرند که حقیقت اسلام چیست و چگونه بایستی بر اساس آن عمل کنند. امام باقر علیه السلام به عنوان کسی که دروازه های دانش را برروی عموم افراد گشود و فرصتی یافت تا اسلام را برای همگان تبیین نماید، دارای سه ویژگی بسیار مهم است که در این گفتار بدان اشاره شده است. این خصلت ها تنها محدود به چند مورد خاص نبوده و بسیار زیاد هستند اما از جمله مهم ترین آنها می توان به این سه مورد اشاره کرد.
حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم، در شهر مدینه تولد یافت. و بر اساس نظریه ی بیشتر مورخان و کتاب های روایی، تولد آن گرامی در سال 57 هجری بوده است. پس از وفات امام سجاد (علیه السلام) در سال 95 هجری، فرزند برومند آن حضرت - محمد بن علی بن الحسین (علیه السلام) - به امامت نایل گشت و رهبری کاروان ستمدیده ی امت اسلامی را بر عهده گرفت؛ امتی که همپای مشکلات سیاسی - اجتماعی، گرفتار ضعف اندیشه و باورهای دینی شده بود و می رفت تا شبهه انگیزی های ملحدان و منکران اسلام، گامهاش را در پیمودن طریق ایمان دچار تزلزل کند. چنین بود که امام باقر (علیه السلام) می بایست حرکتی جدید را در رهبری و هدایت فکری و عقیدتی این نسل آسیب دیده ایفا نماید.(1)
کار و تلاش در اوج زهد و تقوا
انسان های کم ظرفیت و کوته اندیش، گمان می کنند که لازمه ی زهد و تقوا، این است که خرقه ای پشمینه بر دوش افکنده و زاویه ی خلوتی را انتخاب کنند و روی از خلق بگردانند تا به خدا نزدیک شوند! اینان گمان می کنند که تلاش برای تأمین معاش و کسب روزی، مخالف زهد و توکل است، و وظیفه ی انسان فقط ذکر گفتن و پرداختن به نماز و روزه می باشد و روزی از هر جا که باشد می رسد! ولی برنامه ی امامان (علیه السلام)، و از جمله امام بافر (علیه السلام) غیر از این بوده اسث. آنان، در اوج زهد و تقوا و در نهایت عبادت و بندگی خدا، اهل کار و تلاش بوده اند، و از این که دیگران روزی آن ها را تأمین کنند و خرج زندگی ایشان را بپردازند، به شدت بیزار بوده اند.(2)
حضور سازنده و مؤثر در جامعه
امام باقر (علیه السلام) با این که توجه به استغنای نفس و لزوم تلاش برای کسب معاش داشت و عملا در این راستا گام می نهاد، اما هرگز زندگی خود را وقف تأمین معاش نکرده بود، بلکه همت اصلی آن حضرت، حضور سازنده و مؤثر در جامعه بود. این درست است که نباید برای تأمین زندگی، سربار دیگران بود، ولی این نکته را نیز باید در نظر داشت که هدف اصلی و عالی زندگی، دستیابی به رفاه و ثروت نیست و نباید در طریق تلاش های دنیوی، از ارزش های اصیل زندگی غافل بود. امام باقر (علیه السلام) در روزگار خود، بزرگترین تأثیر علمی و عملی را برای جامعه ی خویش داشت. حضور در مجامع علمی و تأسیس جلسات فرهنگی، یکی از بهترین و ارزنده ترین نوع حضور در جامعه و خدمت به اجتماع مسلمانان بوده و هست؛ زیرا هرگونه تکامل اجتماعی در ابعاد اخلاقی و معنوی و اقتصادی و... منوط به تکامل فکری و فرهنگی است.(3)
یکی از ویژگی هایی که بزرگان دین که همان امامان معصوم ما هستند، داشتند، داشتن یک نوع سبک زندگی دقیق، منظم و منطبق بر اصول صحیح اسلام است. در حقیقت بر اساس نوع رفتار ایشان که بایستی سراسر زندگی را دید نه یک بخش زمانی خاص، مردم آن دوران یاد می گیرند که حقیقت اسلام چیست و چگونه بایستی بر اساس آن عمل کنند.
برای تبیین نقش حیاتی امام باقر (علیه السلام) در جامعه ی اسلامی، یاد همین نکته کافی است که: جمع عالمان بر این عقیده اتفاق دارند که فقیه ترین مردم در آغاز سلسله ی فقیهان شش نفرند و آن شش نفر از اصحاب و شاگردان امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) به شمارمی آیند.
احترام به حقوق اجتماعی مؤمنان
در این خصوص روایتی تاریخی از زراره که از یاران امام باقر و صادق علیهما السلام است نقل شده است. زراره می گوید: امام باقر (علیه السلام) برای تشییع جنازه ی مردی از قریش، حضور یافت و من هم با ایشان بودم. در میان جمعیت تشییع کننده عطاء نیز حضور داشت. در این میان، زنی از مصیبت دیدگان فریاد و ناله بر آورد. عطاء به زن مصیبت زده گفت: یا ساکت می شوی، یا من بازخواهم گشت! و در این تشییع، شرکت نخواهم جست. اما، آن زن ساکت نشد و به زاری و افغان ادامه دارد. و عطاء هم بازگشت و تشییع را ناتمام گذاشت. من برای امام باقر (علیه السلام) قضیه ی عطاء را باز گفتم (و در انتظار عکس العمل امام بودم). امام فرمود: به راه ادامه دهیم و جنازه را همچنان تشیع کنیم؛ زیرا اگر بنا باشد که به خاطر مشاهده ی یک عمل اشتباه و سر و صدای بیجای یک زن، حقی را کنار بگذاریم (و به وظیفه ی اجتماعی خود نسبت به مؤمنی عمل نکنیم) حق مسلمانی را نادیده گرفته ایم. زراره گوید: پس از تشییع، جنازه را بر زمین نهادند و بر آن نماز خواندیم و مراسم تدفین ادامه یافت. در این میان، صاحب عزا پیش آمد، از امام باقر (علیه السلام) سپاسگزاری کرد و به ایشان عرض کرد: شما توان راه رفتن زیاد را ندارید، په همین اندازه که لطف کرده و در تشییع جنازه شرکت کرده اید، متشکریم و اکنون باز گردید! زراره می گوید: من به امام گفتم: اکنون که صاحب عزا به شما رخصت بازگشت داده، بهتر است باز گردید؛ زیرا من سؤالی دارم که می خواهم از محضرتان استفاده کنم. امام فرمود: به کار خود ادامه بده، ما با اجازه ی صاحب عزا نیامده ایم تا با اجازه ی او باز گردیم. تشییع جنازه ی یک مؤمن، فضل و پاداشی دارد که ما به خاطر آن آمده ایم. به هر مقدار که انسان به تشییع ادامه دهد و به مؤمن حرمت نهد، از خداوند پاداش می گیرد.(4)
درس هایی از این حدیث
الف: لزوم واننهادن وظیفه و ترک نکردن حق به خاطر مشاهده ی باطل از دیگران.
ب: لزوم اهتمام به حقوق اجتماعی مؤمنان و ضرورت اجتناب از تنگ نظری.
ج: حرمت مؤمن، حتی پس از مردن.
د: ضرورت انجام همه ی وظایف حتی وظایف اجتماعی، برای خدا و نه صرفا رضای خلق.
پی نوشت ها:
(1). امام باقر علیه السلام جلوه امامت در افق دانش، ص26
(2). پژوهشی در زندگانی امام محمد باقر علیه السلام، ص69
(3).چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد باقر علیه السلام، ص48
(4).اصول کافی 2 / 372
محمد باعزم- تبیان