یهودیان نیز مانند اغلب اقوام و مذاهب، به طور قطع، به آمدن یک منجی در آخر الزمان اعتقاد دارند. در کتاب تورات کنونی بشارات زیادی از آمدن و ظهور مصلحی جهانی، آمده است. در زبور داود تحت عنوان "مزامیر" در لابلای کتب "عهد عتیق"، نوید های به بیان های گوناگون درباره ظهور منجی آمده است. جالب این که مطالبی که قرآن کریم درباره ظهور حضرت مهدی (عج) از زبور نقل کرده است، عیناً در زبور فعلی موجود است و از دستبرد تحریف و تفسیر مصون مانده است. همان طور که در ذیل می آید؛ به اسم حضرت حجت (ع) به طور مستقیم اشاره نشده است، اما نشانه هایی وجود دارد که شاید بتوان آنها را به ایشان تطبیق کرد.
پاسخ تفصیلی
"رجعت"، در لغت به معنای بازگشتن و برگشتن است. [1] و در اصطلاح به این معناست که عده ای از افراد (مومنان خالص و مشرکان محض) پس از مردن و قبل از برپایی قیامت دوباره به این دنیا بر می گردند . [2] پس رجعت درباره امام زمان (عج) اصطلاحاً از بحث خارج است و منظور از آن در این سؤال، ظهور حضرت حجت (عج) است. با همه اختلاف هایی که در میان ملت ها و امت ها در طرز تفکر، آداب و رسوم، عشق ها و علاقه ها، خواست ها و مکتب ها وجود دارد، همه آنها به صلح و عدالت علاقه مند بوده و هستند. تقریباً همه کسانی که در این زمینه مطالعه دارند، متفق اند که تمام اقوام جهان در انتظار یک رهبر بزرگ به سر می برند که هر کدام او را به نامی می نامند. بنابراین، مسئله ایمان به ظهور یک نجات بخش بزرگ، یک اعتقاد عمومی و قدیمی در میان همه ادیان و اقوام و مذاهب شرق و غرب است. [3]
باور ظهور منجی در بین یهودیان
این باور در میان همه اقوام، به خصوص در میان یهودیان از استواری و رواج بیشتری برخوردار است. یهودیان نیز مانند اغلب اقوام و مذاهب، به طور قطع، به آمدن یک منجی در آخر الزمان اعتقاد دارند. در کتاب تورات کنونی بشارات زیادی از آمدن و ظهور مصلحی جهانی، آمده است.
همان طور که در ذیل می آید؛ به اسم حضرت حجت (ع) به طور مستقیم اشاره نشده است، اما نشانه هایی وجود دارد که شاید بتوان آنها را به ایشان تطبیق کرد.
در زبور داود تحت عنوان "مزامیر" در لابلای کتب "عهد عتیق"، نوید های به بیان های گوناگون درباره ظهور منجی آمده است. جالب این که مطالبی که قرآن کریم درباره ظهور حضرت مهدی (عج) از زبور نقل کرده است، عیناً در زبور فعلی موجود است و از دستبرد تحریف و تفسیر مصون مانده است. قرآن می فرماید: "و (پس از بشارت دادن به نیکویى حال مؤمنان در آخرت آنان را به نیکویى عاقبت و پایان کارشان در دنیا مژده داده می فرماید: هر آینه در (کتاب) زبور (که بر داوود فرستادیم) پس از پند و اندرز (یا پس از بیان در توراة که آن را پیش از داوود بر موسى فرستاده بودیم) نوشتیم (بیان کردیم) که بندگان نیکوکار من (اصحاب و یاران امام زمان (عج) زمین را ارث می برند (بر آن غالب و چیره گردند)". [4] در زبور نیز آمده است: " ... زیرا که شریران منقطع می شوند. اما متوکلان به خداوند ، وارث زمین خواهند شد". [5]
در کتاب "حجیّ نبی" چنین آمده است: "یهوه صبایوت چنین می گوید: یک دفعه دیگر آسمان ها و زمین و دریا و خشکی را متزلزل خواهم ساخت و تمامی امت ها را متزلزل خواهم ساخت و فضیلت جمیع امت ها خواهد آمد... این خانه را از جلال خود پر خواهم کرد". [6]
در کتاب "دانیال نبی" نیز آمده است: "... امیر عظیمی که برای قوم تو ایستاده قائم است، خواهد برخاست.. بسیاری از آنانی که در خاک زمین خوابیده اند، بیدار خواهند شد". [7]
در کتاب های "زکریای نبی" ، "عاموس نبی" و "حزقیال نبی"، نیز بشارت های آمده است. [8] ، [9]
عقیده ظهور منجی آن قدر در میان یهودیان قوی بوده است که تاریخ یهودیت از کسانی یاد می کند که به دروغ ادعای نجات بخشی یهود را داشتند. از جمله آنان " شَبتای صِبی" موسس فرقه "دونمه" که در سال 1626 در ترکیه به دنیا آمد مدعی نجات بخشی یهود بود. یهودیان که پیش از قیام وی مصیبت های فراوانی دیده بودند، دعوتش را پذیرفته و گرد او جمع شدند. [10]
جمعی از مریدان عارف یهودی "مناخم مندل اشنیرسون" نیز معتقد شدند که وی مسیحای موعود است و روزی قیام می کند. مرگ این مسیحا در نود سالگی (1992) خاطر آن مریدان را سخت پریشان کرد. [11]
اما جالب است که بعد از ظهور حضرت عیسی (ع) که دارای شخصیت بالا و الاهی بود، بیشتر یهودیان او را نپذیرفتند.
شخصیت مورد انتظار یهودیان:
از برخی از نوشته ها چنین بر می آید که گویا یهودیان در انتظار مسیح هستند و همانند مسیحیان، منجی آخر الزمان خود را مسیح می پندارند. اگرچه تا قبل از ظهور حضرت حضرت عیسی این فرضیه بود، اما باید بدانیم که چنین تصوری درباره منجی آخرالزمان غلط است؛ زیرا موعود مورد انتظار یهودیان " ماشیَح" ( مسیح، مسح شده) خوانده می شود، ماشیح لقب پادشاهان قدیم بنی اسرائیل بود؛ زیرا مرسوم بود که پیامبران در حضور جمع، مقداری روغن بر سر آنان می ریختند و با آن سر ایشان را مسح کرده و می مالیدند تا بدین وسیله پادشاهان قداست پیدا کنند. این لقب در زمان های بعد به پادشاه آرمانی یهود اطلاق شد. تعبیر " ماشیَح" در تلمود به تکرار آمده است، ولی چون لفظ مسیح به حضرت عیسی اطلاق می شود، دانشمندان برای اشاره به مو عود یهود، از واژه "مسیحا" که با توجه به تلفظ لاتینی از روی واژه عبری " ماشیَح"، ساخته شده است، استفاده می کنند. [12] ، [13] مهم ترین مژده مسیحایی در کتاب اشعیای نبی آمده است:
"نهالی از تنه "یسّی" (پدر داود) بیرون آمده ... روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت.. مسکینان را به عدالت داوری خواهد نمود و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد... گرگ با بره سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید...". [14]
تعبیر به تنه یسی (فرزند یسی) بر چند نفر قابل تطبیق است؛ حضرات داود، سلیمان، عیسی و حضرت حجت (عج)؛ زیرا حضرت حجت از طرف مادر گرامی اش حضرت نرجس خاتون، نواده دختری "یسّی" است. [15]
بنابراین، یهودیان منتظر ظهور منجی آخ الزمان هستند، [16] اگرچه ظاهراً به شخص خاصی نظر نداشته باشند.
برای آگاهی بیشتر در این باره می توانید به پاسخ های 1428 (سایت: 1631) و 5953 (سایت: 6436) (امام زمان و ادیان)، (اعتقاد به ظهور مسیح در یهودیت) مراجعه کنید.
[1] فرهنگ معین، ج 2 ص1640.
[2] با استفاده از سوال 247 (سایت: 1112).
[3] مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)، قم، انتشارات نسل جوان ، چاپ11، ص 51، به نقل ازمجله تخصصی انتظار، شماره 15، ص 136.
[4] انبیاء، 105.
[5] عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، به نقل از: تونه ای، مجتبی، موعود نامه، ص 230، قم، 1384.
[6] کتاب مقدس، کتاب حجی نبی، ص1367، باب2، بندهای 9-6، به نقل از موعود نامه، ص 232.
[7] کتاب مقدس، کتاب دانیال نبی، ص1309، باب 12، بندهای1-12، به نقل از موعود نامه، ص232.
[8] فرهنگ الفبایی، مهدویت، ص231- 232.
[9] اقتباس از پاسخ 5953 (سایت: 6436) .
[10] توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 119،سازمان سمت، تهران، 1386.
[11] آشنایی با ادیان بزرگ، ص 125.
[12] همان، ص 121.
[13] اقتباس از پاسخ 5953 (سایت: 6436) .
[14] تورات، کتاب اشعیای نبی، باب 11، ص 10.
[15] موعود نامه، ص 230.
[16] امروزه افراطی ترین گروه های صیهونیست مانند " گوش اِمونیم" و افراطی ترین گروه های ضد صیهونیست مانند " نِطورای کارتا" به یک اندازه در شوق ظهور مسیحا روز گار می گذارند. نک: آشنایی با ادیان بزرگ، ص 125.