نام کتاب :بي خانمان Sans Famille
نويسنده : هکتور مالو Hector Henri Malot
مترجم : افسون مهدويان در دو جلد
چاپ اول : 1382 قيمت دو جلد : 3200 تومان
تعداد صفحات : 626 انتشارات ويژه نشر
نوشته ي پشت کتاب :
_ (( بي خانمان )) داستان ديگري از (( هکتور مالو )) خالق (( با خانمان )) و (( پرين )) است .
_ (( بي خانمان )) داستان (( رمي )) پسر هشت ساله ي سر راهي و آواره است .
_ (( بي خانمان )) داستان تلاش و پشتکار در برابر ناملايمات و سختي ها است .
_ (( بي خانمان )) داستان مهر بي پايان (( رمي )) به نامادري خويش است .
_ (( بي خانمان )) داستاني از اميد ، در اوج نا اميدي ، گرسنگي و تنهايي است .
سر انجام رمي چه خواهد شد ؟ . . .
اين داستان ، حتي براي کساني هم که کارتن آن را از تلويزيون ديده اند، پر کشش و خواندني است .
قسمت هايي از داستان :
من يک بچه ي سر راهي هستم . اما تا هشت سالگي خيال مي کردم ، مثل بچه هاي ديگر ، مادر دارم . چون وقتي گريه مي کردم ، زني مي آمد و چنان با مهرباني مرا در آغوش مي گرفت و مي فشرد که اشک هايم بند مي آمد . . .
اگر جرأت داشتم دهان باز مي کردم و مي گفتم که درست يک روز پيش ، باربرن مرا سرزنش کرده بود که چرا لاغرم و پا و بازوي قوي ندارم . ولي مي دانستم که گفتن اين حرف سودي نداشت ، جز اينکه کتکي نوش جان مي کردم . براي همين ساکت ماندم . . .
سگ پشمالو که تا آن لحظه کوچک ترين حرکتي نداشت ، با شنيدن دستور اربابش ، با نشاط و سرزندگي بلند شد روي پنجه هاي عقبش ايستاد و دست هايش را مثل صليب جلوي سينه اش گرفت و سلام بسيار بلندي به اربابش کرد . به طوري که کلاه پليسي که روي سرش بود ، افتاد . سپس مودبانه وظيفه اش را انجام داد ؛ به طرف رفقايش برگشت ، يکي از دست هايش را از سينه بر داشت و به آنها اشاره کرد تا جلو بروند . . .
عکسي از نويسنده