0

رابينسون کروزوئه

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

رابينسون کروزوئه

رابينسون از بچگي دوستدار سفر با کشتي بود . او مي خواست سرزمين هاي ناشناخته را کشف کند . اما پدرش هميشه به او نصيحت مي کرد که مسافرت با کشتي فقط تو را آواره مي کند و به سرزمين هاي غريب مي فرستد . اما گوش رابينسون به اين حرف ها بدهکار نبود . او شبانه از خانه فرار مي کند و با کشتي پدر دوستش به آنسوي دريا ها مي رود و خود را به دست سرنوشت مي سپارد . او در کشور هاي مختلف به کارهاي مختلفي مي پردازد ولي تا مي خواهد پولدار شود باز هم عشق سفر دريايي به سراغ او مي آيد و او باز بيچاره مي شود . برده مي شود . و باز به سفر دريايي مي رود در يکي از سفر هايش کشتي آن ها غرغ مي شود و فقط رابينسون زنده مي ماند . او در درون جزيره اي ناشناخته قرار گرفته است . نمي داند چه کند . پس گريه مي کند تا بداند چه کند و بعد مي فهمد چه کار کند . او صبر مي کند . ده سال صبر مي کند ، نمي شود ، بيست سال صبر مي کند ، باز هم نميشود و اينقدر در اين جزيره صبر مي کند تا ديگر حوصله ي صبر تمام مي شود ! و او نجات پيدا مي کند . او در اين بيست و خورده اي سال کلي وسايل براي خودش مي سازد . پيشرفت مي کند . به جنگ وحشيان مي رود و هزاران کار ديگر مي کند . . .

بهترين مکان براي خريد اين کتاب اينجاست .

اما از اينجا هم مي توانيد بخريد .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
چهارشنبه 15 دی 1389  1:11 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها