جرعه ای شعر
شانه را زلف پریشان شده اش کم دارد
با همه کودکی اش نخل کمر خم دارد
گوش ها پاره زغارتگری و دیده پُرآب
کاش می گفت کسی بچه زدن هم دارد؟